English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mattriculation U دخول در دانشکده یادانشگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
academian U عضو دانشکده یادانشگاه
matriculated U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculates U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculating U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculate U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
fresher U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
freshers U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
beadle U مستخدم جزء کلیسا یادانشگاه
syndic U نماینده یا وکیل یک شرکت یادانشگاه
to knock out U پس ازبسته شدن دردانشکده یادانشگاه درزدن وبیرون رفتن
school U دانشکده
schools U دانشکده
polytechnic U دانشکده صنعتی
bursar U گنجور دانشکده
polytechnical U دانشکده صنعتی
provosts U نافم دانشکده
faculty of law U دانشکده حقوق
provost U نافم دانشکده
technical colleges U دانشکده فنی
technical college U دانشکده فنی
state college U دانشکده دولتی
bursars U گنجور دانشکده
polytechnics U دانشکده صنعتی
intercollegiate U بین دانشکده ها
school of law U دانشکده حقوق
law faculty U دانشکده حقوق
collegial U مربوط به دانشکده
military college U دانشکده افسری
collegian U عضو دانشکده
medical college U دانشکده طبی
medical college U دانشکده پزشکی
lawfaculty U دانشکده حقوق
introgression U دخول
penetration U دخول
intrusion U دخول
ingress U دخول
ingoing U دخول
intromission U دخول
entry U دخول
incoming U دخول
arrivals U دخول
entree U دخول
admission U دخول
intrusions U دخول
infare U دخول
admissions U دخول
introit U دخول
admitance U دخول
arrival U دخول
medical U دانشکده پزشکی سرپزشک
faculty U نیروی ذهنی دانشکده
principal U رئیس دانشکده یا دبیرستان
principals U رئیس دانشکده یا دبیرستان
gaudyday U روزمهمانی دانشکده روزشادی
faculties U نیروی ذهنی دانشکده
faculties U اولیای مدرسه دانشکده
faculty U اولیای مدرسه دانشکده
professors U معلم دبیرستان یا دانشکده
professor U معلم دبیرستان یا دانشکده
cadet U دانشجوی دانشکده افسری
student of law U شاگرد دانشکده حقوق
cadets U دانشجوی دانشکده افسری
inlet U ورود دخول
entry condtion U شرط دخول
water tight U مانع دخول اب
entry instruction U دستورالعمل دخول
accesses U اجازه دخول
consummation of marriage U دخول در زناشویی
accession U دخول پیشرفت
access U اجازه دخول
entering through U مجرای دخول
accessed U اجازه دخول
admitance U اجازهء دخول
accessing U اجازه دخول
inclusion U دخول شمول
impervious U مانع دخول
entry plan U طرح دخول به سر پل
entry point U نقطه دخول
intrusiveness U دخول سرزده
login U دخول به سیستم
ingress and egress U دخول و خروج
insinuation U دخول غیرمستقیم
log on U دخول به سیستم
entry side U جهت دخول
log in U دخول به سیستم
intravasation U دخول ابگونهای در
key entry U دخول کلیدی
admittance U ورود دخول
reentrance U دخول مجدد
reebtry U دخول مجدد
inlets U ورود دخول
watertight U مانع دخول اب
obtrusiveness U دخول ناخوانده
obtrusion U دخول ناخوانده
rectorate U مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
presentation day U روز دادن درجات در دانشکده
trencher cap U کلاه چهار گوش دانشکده
junior college U دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
deanship U مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
mortar board U کلاه چتر گوش دانشکده
faculty U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
matriculates U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculate U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
faculties U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
freshman U دانشجوی سال اول دانشکده
freshmen U دانشجوی سال اول دانشکده
matriculating U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
insinuation U نفوذ دخول تدریجی
entrance U حق ورود دروازهء دخول
keyboard enirv U دخول صفحه کلیدی
intrant U دخول رسمی وقانونی
entrances U حق ورود دروازهء دخول
entrancing U حق ورود دروازهء دخول
entranced U حق ورود دروازهء دخول
enter U اجازه دخول دادن
let in U اجازه دخول دادن
enters U اجازه دخول دادن
to let in U اجازه دخول دادن
ingress U حق دخول اجازه ورود
catch U بل گرفتن دخول پارو در اب
passports U وسیله دخول کلید
passport U وسیله دخول کلید
entered U اجازه دخول دادن
tighter U مانع دخول هوا یا اب
inlets U خور راه دخول
tightest U مانع دخول هوا یا اب
hilum U محل دخول رگ وپی
inlet U خور راه دخول
tight U مانع دخول هوا یا اب
donned U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
don U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
command and general staff college U دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
proms U مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
prom U مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
juniors U دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
junior U دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
donning U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
dons U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
gymnasiast U دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
general staff college U دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
non collegiate U در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
eton U دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
campuses U زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
campus U زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
varsity U تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
major seminary U دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
matriculation U دخول یا نام نویسی در دانشگاه
intrusion U دخول سرزده و بدون اجازه
initiatory U دخولی وابسته به ایین دخول
competition clause U شرط ممانعت از دخول دیگران
manhole U محل دخول استوانهای شکل
manholes U محل دخول استوانهای شکل
intrusions U دخول سرزده و بدون اجازه
colleger U دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
caddie U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddied U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
matriculating U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculates U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculate U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
intrant U کسی که وارد انجمن یا دانشکده یامقامی میشود
matriculated U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
tight U کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
introsusception U دخول بخشی از روده در بخش دیگر
this ticket admits one U با این بلیط یک تن را اجازه دخول می دهند
reentry phase U مرحله دخول مجدد موشک درجو
tightest U کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
intussusception U دخول بخشی از روده در بخش دیگر
tighter U کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
porte cochere U در بزرگ برای دخول گردونه هابحیاط خانه
initiatory rites U ایین دخول کسی در انجمنی بادستور ویژه
snorkel U لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
snorkels U لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
schnorkel U لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
dramatics U کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
drain joints U فاصله بین تنبوشههای زهکش به منظور دخول اب به تنبوشه ها
lipotropic U موادی که سبب دخول چربی در واکنشهای بدن میگردند
conscientious objector U کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
debut U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
conscientious objectors U کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
debuts U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
finishing school U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
finishing schools U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
rah rah U دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
rollover U میانگیری که میتواندکاراکترها و فرمانهای تحریر شده را به هنگام بالابودن سرعت دخول انها نسبت به پردازش کامپیوتر ذخیره کند
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
entering angle U زاویه ورودی زاویه دخول
entering side U سمت ورودی سمت دخول
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com