English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
grisette U دختر کارگر فرانسوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
afcet U la Pour AssociationFrancaise etTechnique CybernetiqueEconomiqe سازمان حرفهای فرانسوی که هدف ان گرد هم اوردن دانشمندان فرانسوی در زمینههای مختلف کامپیوتری است
interwed U در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousin U پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousins U پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
slut U دختر بی شرم دختر پیشخدمت
sluts U دختر بی شرم دختر پیشخدمت
gandey dancer U کارگر فصلی کارگر سیار
french chalk U گچ فرانسوی
frenchwoman U زن فرانسوی
the french U فرانسوی ها
French U : فرانسوی
gallican U فرانسوی
Gallic U فرانسوی
frenchy U فرانسوی ماب
huguenot U پروتستان فرانسوی
hotel-Dieu U بیمارستان فرانسوی
huguenot U فرانسوی پروتستان
Frenchmen U مرد فرانسوی
Frenchman U مرد فرانسوی
frenchification U فرانسوی شدن
lycee U دبیرستان فرانسوی
gallicism U فرانسوی مابی
French U فرانسوی کردن
normal opening U گشایش نرمال یا فرانسوی
french defence U دفاع فرانسوی شطرنج
French dressing U چاشنی سالاد فرانسوی
houdan U مرغ کاکلی فرانسوی
gallicize U فرانسوی ماب شدن
gallomania U جنون فرانسوی مابی
gallomaniac U دیوانه فرانسوی مابی
french onion soup U سوپ پیاز فرانسوی
french pastry U شیرینی اردینه فرانسوی
balking billiard U بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
frenchify U فرانسوی ماب شدن
gallicize U فرانسوی ماب کردن
French Order U سبک معماری فرانسوی
blancmange U یک نوع کیک سفید فرانسوی
gallicism U اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
gaul U اهل کشور باستانی گل فرانسوی
gavote U نوعی رقص سریع فرانسوی
burn variation U واریاسیون برن در دفاع فرانسوی
gavotte U نوعی رقص سریع فرانسوی
chateau U شاتو [کاخ یا قلعه فرانسوی]
split U وزنه برداری یکضرب فرانسوی
She is French on her fathers on her fathers side. U از طرف پدر فرانسوی است
entac U موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
He was every inch a frenchman. U اویک فرانسوی تمام عیار بود
puff pastry U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
winawer variation U واریاسیون ویناور در دفاع فرانسوی شطرنج
puff paste U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry) U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
Joyedevivre U لذت فراوان زندگی [ریشه فرانسوی]
advance variation U واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی
anderssen attack U حمله اندرسن در دفاع فرانسوی شطرنج
alekhine chatard attack U حمله الخین- شاتار در دفاع فرانسوی شطرنج
anglo-chinois U [واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
zouave U یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
franco indian defence U دفاع هندی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
franco baenoni defence U دفاع بنونی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
milner bary gambit U گامبی میلنر- باری در دفاع فرانسوی شطرنج
Liberty U [مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
By [In] comparison with the French, the British eat far less fish. U در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
Lous quatorze U [سبک فرانسوی معماری باروک و کلاسیک در زمان لوپی چهاردهم]
Aioli U [سسی فرانسوی تشکیل شده از روغن زیتون، تخم مرغ و سیر]
Lous quinze U [سبک فرانسوی تلفیق معماری روکوکو و نئوکلاسیک در زمان لوئی پانزدهم]
three cushion billiards U بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
physiocrats U اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
phoebe U دختر گا
girls U دختر
she U ان دختر یا زن
daughters U دختر
daughter U دختر
wenches U دختر
grand daughter U دختر دختر
girly U دختر
wench U دختر
fille U دختر
granddaughters U دختر دختر
daughtren U دختر
granddaughter U دختر دختر
maid U دختر
maids U دختر
girlie U دختر
sissified U دختر
lass U دختر
quean U دختر
lasses U دختر
girl دختر
colleen U دختر بور
cowgirl U دختر گاوچران
gamine U دختر ولگرد
czarevna U دختر تزار
demoiselle U دختر خانم
gamine U دختر کوچه
colleen U دختر موخرمایی
bobby soxer U دختر نابالغ
balletgirl U دختر رقصنده
maidens U دختر باکره
stepdaughter U دختر خوانده
stepdaughters U دختر خوانده
bobby socker U دختر نابالغ
teeny-boppers U دختر بچه
teeny-bopper U دختر بچه
schoolgirls U دختر مدرسه
schoolgirl U دختر مدرسه
girlfriend U دوست دختر
girl scouts U پیشاهنگ دختر
girl scout U پیشاهنگ دختر
lass n U دختر بچه
trull U دختر جوان
inheritrix U زن یا دختر ارث بر
inheritress U زن یا دختر ارث بر
ingenue U دختر ساده
hoyden ar hoi U دختر بی شرم
hoyden ar hoi U دختر گستاخ
hoyden U دختر گستاخ
girlfriends U دوست دختر
grand son U پسر دختر
goddauhgter U دختر تعمیدی
minx U دختر گستاخ
nurse maid U دختر پرستار
proserpina U دختر زاوش
first cousins U دختر دایی
first cousins U دختر عمه
first cousins U دختر خاله
first cousins U دختر عمو
first cousin U دختر دایی
first cousin U دختر عمه
first cousin U دختر خاله
first cousin U دختر عمو
age of consent U سن قانونی دختر
whose d. is she? U او دختر کیست
proserpine U دختر زاوش
god daughter U دختر تعمیدی
maiden U دختر باکره
nursemaids U دختر پرستار
granddaughters U دختر پسر
girl guide U دختر پیشاهنگ
grandson U پسر دختر
periwinkle U گل تلفونی دختر
tomboys U دختر پسروار
tomboy U دختر پسروار
hussy U دختر جسور
hussy U دختر گستاخ
belle U دختر خوشگل
belles U دختر خوشگل
hussies U دختر جسور
wench U دختر دهقان
granddaughter U دختر پسر
grandsons U پسر دختر
periwinkles U گل تلفونی دختر
wenches U دختر دهقان
hussies U دختر گستاخ
nursemaid U دختر پرستار
milkmaids U دختر شیر دوش
princess of the blood U دختر یا نوه پادشاه
milkmaid U دختر شیر دوش
fillies U دختر شوخ و جوان
filly U دختر شوخ و جوان
gamine U دختر هوس باز
pinup U تصویر دختر زیبا
girly U دختر وار دخترانه
old maids U دختر خانه مانده
girlie U دختر وار دخترانه
alumna U دختر یا زن فارغ التحصیل
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl. U دختر خودرأیی است
nieces U دختر برادر یا خواهر
who is this girl ? U این دختر کیست
spinsters U دختر خانه مانده
spinster U دختر خانه مانده
niece U دختر برادر یا خواهر
townswoman U دختر شهری فاحشه
goddaughter U دختر خواندهی روحانی
besom U دختر گستاخ وجسور
spinsterish U مثل دختر ترشیده
old maid U دختر خانه مانده
senorita U دوشیزه دختر خانم
nymphet U دختر کوچک و زیبا
goddaughters U دختر خواندهی روحانی
She is a pretty of it . U دختر قشنگی؟ است
her next was a girl U بچه دومش دختر بود
wenches U فاحشه دختر بازی کردن
jade U دختر لاسی پشم سبز
She is svelt . she has a small waist . U دختر کمر باریکی است
She bore him a daughter. U برایش یک دختر آورد (زائید)
She is very sweet . She is a pet . U دختر خیلی نازی است
She is a good – looker . U دختر خوش قیافه ای است
wench U فاحشه دختر بازی کردن
kitty U دختر جوان زن سبک و جلف
sissies U دختر مردیا بچه زن صفت
step daughter U دختر اندر دخترزن یا شوهر
statutory rape U هتک ناموس دختر نابالغ
kitties U دختر جوان زن سبک و جلف
cissies U دختر مردیا بچه زن صفت
princessroyal U بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
sissy U دختر مردیا بچه زن صفت
master workman U سر کارگر
labour U کارگر
workman U کارگر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com