English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ominscience U دانش بی پایان
omniscience U دانش بی پایان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
straight "A " student U دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
eol U پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
terminates U پایان دادن پایان یافتن
terminated U پایان دادن پایان یافتن
terminate U پایان دادن پایان یافتن
realising [British] U دانش
scholarship U دانش
knowledge U دانش
cognition U دانش
sciences U دانش
know-how U دانش
cognisance [British] U دانش
gramarey U دانش
gramarye U دانش
wisdom U دانش
science U دانش
kenning U دانش
gramary U دانش
knowledge U دانش
understanding U دانش
realizing U دانش
know how U دانش
scholarships U دانش
life science U دانش زیستی
computer awarness U دانش کامپیوتر
computer literacy U دانش کامپیوتر
schoolboy U دانش اموز
life sciences U دانش زیستی
schoolboys U دانش اموز
physical science U دانش مادی
an encourouges of science U دانش پرور
architectonic U دانش معماری
erudition U فضل و دانش
alumnus U دانش اموخته
thermodynamics U دانش دماپویایی
letter U معرفت دانش
pupils U دانش اموز
pupil U دانش اموز
learning U دانش یادگیری
aeronautics U دانش هوانوردی
educating U دانش اموختن
educates U دانش اموختن
educate U دانش اموختن
scholar U دانش پژوه
scholars U دانش پژوه
academy U انجمن دانش
academies U انجمن دانش
students U دانش اموز
student U دانش اموز
letters U معرفت دانش
smattering U دانش سطحی
striker U دانش اموز
kith U دانش و معرفت
onomastics U دانش نام
organum U وسیله دانش
in ken U د رحدود دانش
pansophism U دانش مطلق
patrons of learning U دانش پروران
philomath U دانش پرست
photology U دانش روشنایی
knowing faculty U قوه دانش
knowledge base U پایگاه دانش
strikers U دانش اموز
knowledge representation U بازنمود دانش
normal school U دانش سرا
teacher's college U دانش سرا
knowledge representation U نمایش دانش
maieutic U دانش مامایی
schooling U کسب دانش
knowlege representation U نمایش دانش
knowledge engineer U مهندسی دانش
knowledge domain U قلمرو دانش
grader U دانش اموز
treatise U دانش نویسه
schoolfellow U کسب دانش
to a knowledge U دانش اندوختن
to reach for knowledge U دانش کوشیدن
technical know how U دانش فنی
postgraduate U دانش اموخته
postgraduates U دانش اموخته
witting U معلومات دانش
treatises U دانش نویسه
polyhistor U دانش بسیار
polymathy U دانش زیاد
liturgiology U دانش ایین نمازliturgist
equivalent knowledge credit U تصدیق دانش علمی
nonrated man U دانش اموز دریایی
metaphsics U دانش ماورای طبیعت
metaphsics U نسبت بهشتی و دانش
cardiology U دانش قلب شناسی
old boys U دانش آموز پیشین
domain knowledge U دانش محیط کاربرد
aeronautical U مربوط به دانش هوانوردی
old boy U دانش آموز پیشین
gynecology U دانش امراض زنانه
phonics U دانش صدا وپژواک
relativity of knowledge U نسبی بودن دانش
he is a prodigy of learning U اعجوبه ایست در دانش
reservoir of knowledge U مخزن یا گنج دانش
academician U عضو انجمن دانش
aeronautic U مربوط به دانش هوانوردی
paleology U دانش چیزهای کهنه
superficiality U دانش سطحی بیمایگی
To acquire knowledge. U دانش فرا گرفتن
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
geology U دانش زمین شناسی
savoir vivre U دانش اداب ومعاشرت
geogony U دانش زمین پیدایی
geogeny U دانش زمین پیدایی
statics U دانش پایداری نیروها
summa U اثار دانش بشری
psychologt U دانش قواوکارهای ذهنی
technologies U دانش فنی تکنولوژی
knowledge U نرم افزاری که دانش
technology U دانش فنی تکنولوژی
logic U دانش تفکرات و دلایل
encyclopaedias U دایره العلوم دانش جنگ
acadmist U عضو انجمن دانش یافرهنگستان
psychics U دانش قوا وکارهای ذهنی
gnosis U دانش رازهای روحانی عرفان
podiatry U دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
His knowledge has no limits. U دانش اوحد واندازه ای ندارد
phonology U دانش دگرگونی صدا در زبان
encyclopedias U دایره العلوم دانش جنگ
encyclopedia U دایره العلوم دانش جنگ
macrobiotics U دانش طولانی کردن عمر
sophy U پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
seaman recruit U دانش اموز ملوانی دریایی
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
extracurricular U فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
women students U زنان دانش اموز محصلین اناث
Ekistics U [دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
academical U ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
acodemian U عضوانجمن دانش عضوفرهنگستان عضودانشگاه یادانشکده
caddie U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
There is no royal road to learning . <proverb> U مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
informatics U دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال
caddied U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
misology U بیزاری از علم ودانش وخرد دانش گریزی
learning curve U نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
actinochemistry U مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
caddies U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
lore U دانش مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد
cbt U استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان
matricular U وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
to make a p of one's learing U دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
No less than half the students failed the test. U کم کمش نیمی از دانش آموزان درآزمون قبول نشدند.
academically U چنانچه شایسته انجمن دانش یا فرهنگستانی باشد ادیبانه
knowledge U دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
c U استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان
opto electronics U تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
computer literacy U دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
decapoda U ده پایان
windup U پایان
forever U بی پایان
immortality U بی پایان
eternality U بی پایان
infinite time U بی پایان
to sit out U تا پایان
eternity U بی پایان
end line U خط پایان
end U پایان
finality U پایان
eternity U بی پایان
eternities U بی پایان
hexapod U شش پایان
illmitable U بی پایان
initiator terminator U پایان ده
end all U پایان
conclusion U پایان
finish line U خط پایان
sempiternity U بی پایان
limit U پایان
issue [outcome] U پایان
finallist U پایان رس
period U پایان
conclusions U پایان
periods U پایان
foreverness U بی پایان
finish U پایان
endless U بی پایان
finis U پایان
finishes U پایان
point U پایان
termination U پایان
close U پایان
closer U پایان
ends U پایان
endings U پایان
ending U پایان
incessant U پی در پی بی پایان
abysses U بی پایان
unfinished U بی پایان
inconclusive U بی پایان
unending U بی پایان
never-ending U بی پایان
never ending U بی پایان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com