Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
caddie
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddied
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
military college
U
دانشکده افسری
cadet
U
دانشجوی دانشکده افسری
cadets
U
دانشجوی دانشکده افسری
grader
U
دانش اموز
students
U
دانش اموز
pupil
U
دانش اموز
schoolboy
U
دانش اموز
schoolboys
U
دانش اموز
pupils
U
دانش اموز
student
U
دانش اموز
strikers
U
دانش اموز
striker
U
دانش اموز
nonrated man
U
دانش اموز دریایی
seaman recruit
U
دانش اموز ملوانی دریایی
extracurricular
U
فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
women students
U
زنان دانش اموز محصلین اناث
recruits
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruited
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruiting
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruit
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
straight "A " student
U
دانش آموزی
[دانش جویی]
که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
less
U
کهتر
inferiors
U
کهتر
junior
U
کهتر
juniors
U
کهتر
afterborn
U
کهتر
Jun
U
کهتر
inferior
U
کهتر
epaulets
U
سردوشی افسری
epaulette
U
سردوشی افسری
epaulet
U
سردوشی افسری
epaulettes
U
سردوشی افسری
ultimogeniture
U
اصول رسیدن میراث به فرزند کهتر حق کهتری
to salute an officer
U
افسری را سلام دادن
ace
U
افسری که بیش از 5 پروازدارد
aces
U
افسری که بیش از 5 پروازدارد
regimental
U
لباس افسری وابسته به هنگ
sailing master
U
افسری که موافب راندن کرجیهای تفرجی است
boatswains
U
افسری که مسئول افراشتن بادبان ولنگر طنابهای کشتی است
boatswain
U
افسری که مسئول افراشتن بادبان ولنگر طنابهای کشتی است
underachiever
U
کم اموز
novice
U
نو اموز
novices
U
نو اموز
manipulation
U
دست اموز
self taught
U
خود اموز
lapdog
U
سگ دست اموز
lap dog
U
سگ دست اموز
language master
U
زبان اموز
schoolmates
U
هم مدرسهای هم اموز
schoolmate
U
هم مدرسهای هم اموز
unapt
U
دیر اموز
trainees
U
کار اموز
minx
U
سگ دست اموز
midshipman
U
ناو اموز
trainee
U
کار اموز
brown minor
U
براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
petted
U
دست اموز عزیز
cossets
U
بره دست اموز
cosseting
U
بره دست اموز
cosseted
U
بره دست اموز
pets
U
دست اموز عزیز
pet
U
دست اموز عزیز
cade
U
حیوان دست اموز
cosset
U
بره دست اموز
bunnies
U
اسم حیوان دست اموز
falcons
U
قوش یا شاهین دست اموز
falcon
U
قوش یا شاهین دست اموز
bunny rabbit
U
اسم حیوان دست اموز
bunny rabbits
U
اسم حیوان دست اموز
bunny
U
اسم حیوان دست اموز
pragmatically
U
بطور علمی یا عبرت اموز فضولانه
pekingese
U
سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
school
U
دانشکده
schools
U
دانشکده
law faculty
U
دانشکده حقوق
technical college
U
دانشکده فنی
polytechnics
U
دانشکده صنعتی
technical colleges
U
دانشکده فنی
medical college
U
دانشکده پزشکی
collegial
U
مربوط به دانشکده
polytechnic
U
دانشکده صنعتی
faculty of law
U
دانشکده حقوق
collegian
U
عضو دانشکده
provosts
U
نافم دانشکده
medical college
U
دانشکده طبی
state college
U
دانشکده دولتی
lawfaculty
U
دانشکده حقوق
intercollegiate
U
بین دانشکده ها
bursar
U
گنجور دانشکده
bursars
U
گنجور دانشکده
polytechnical
U
دانشکده صنعتی
school of law
U
دانشکده حقوق
provost
U
نافم دانشکده
stock
U
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stocked
U
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
medical
U
دانشکده پزشکی سرپزشک
professors
U
معلم دبیرستان یا دانشکده
professor
U
معلم دبیرستان یا دانشکده
academian
U
عضو دانشکده یادانشگاه
student of law
U
شاگرد دانشکده حقوق
faculty
U
نیروی ذهنی دانشکده
faculty
U
اولیای مدرسه دانشکده
faculties
U
نیروی ذهنی دانشکده
faculties
U
اولیای مدرسه دانشکده
mattriculation
U
دخول در دانشکده یادانشگاه
principal
U
رئیس دانشکده یا دبیرستان
principals
U
رئیس دانشکده یا دبیرستان
gaudyday
U
روزمهمانی دانشکده روزشادی
pekineses
U
زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekinese
U
زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekingeses
U
زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
trencher cap
U
کلاه چهار گوش دانشکده
faculty
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
mortar board
U
کلاه چتر گوش دانشکده
deanship
U
مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
faculties
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
junior college
U
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
presentation day
U
روز دادن درجات در دانشکده
rectorate
U
مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
matriculating
U
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculating
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
freshman
U
دانشجوی سال اول دانشکده
matriculates
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculates
U
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculated
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated
U
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
freshmen
U
دانشجوی سال اول دانشکده
matriculate
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculate
U
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
juniors
U
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
donned
U
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
don
U
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
eton
U
دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
donning
U
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
dons
U
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
junior
U
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
command and general staff college
U
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
prom
U
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
proms
U
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
general staff college
U
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
campus
U
زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
non collegiate
U
در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
campuses
U
زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
major seminary
U
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
gymnasiast
U
دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
varsity
U
تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
matriculates
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculate
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
colleger
U
دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
matriculated
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
intrant
U
کسی که وارد انجمن یا دانشکده یامقامی میشود
matriculating
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
fresher
U
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
freshers
U
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
dramatics
U
کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
realizing
U
دانش
know how
U
دانش
gramary
U
دانش
understanding
U
دانش
gramarye
U
دانش
know-how
U
دانش
wisdom
U
دانش
gramarey
U
دانش
kenning
U
دانش
scholarship
U
دانش
knowledge
U
دانش
sciences
U
دانش
science
U
دانش
scholarships
U
دانش
realising
[British]
U
دانش
cognition
U
دانش
knowledge
U
دانش
cognisance
[British]
U
دانش
to reach for knowledge
U
دانش کوشیدن
photology
U
دانش روشنایی
polyhistor
U
دانش بسیار
physical science
U
دانش مادی
life sciences
U
دانش زیستی
life science
U
دانش زیستی
knowledge representation
U
نمایش دانش
knowledge representation
U
بازنمود دانش
polymathy
U
دانش زیاد
witting
U
معلومات دانش
onomastics
U
دانش نام
organum
U
وسیله دانش
pansophism
U
دانش مطلق
to a knowledge
U
دانش اندوختن
patrons of learning
U
دانش پروران
technical know how
U
دانش فنی
omniscience
U
دانش بی پایان
ominscience
U
دانش بی پایان
teacher's college
U
دانش سرا
philomath
U
دانش پرست
normal school
U
دانش سرا
architectonic
U
دانش معماری
schoolfellow
U
کسب دانش
maieutic
U
دانش مامایی
treatise
U
دانش نویسه
learning
U
دانش یادگیری
letter
U
معرفت دانش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com