English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (290 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
forbidding U دافع ناخوانده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crasher U ناخوانده
uncalled U ناخوانده
intrudingly U ناخوانده
uninvited U ناخوانده
unbidden U ناخوانده
intrusive U ناخوانده
an uncalled-for remark U نکته ای ناخوانده
obtrusiveness U دخول ناخوانده
gate crasher U میهمان ناخوانده
obtrusion U دخول ناخوانده
gatecrasher U مهمان ناخوانده
gatecrashers U مهمان ناخوانده
inbearing U ناخوانده حاضر خدمت
obtrusively U بطور سرزده ناخوانده
uncalled-for U غیر ضروری ناخوانده
uncalled for U غیر ضروری ناخوانده
It is improper to go there uninvited. U ناخوانده رفتن با آنجا صحیح نیست
crashed U ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashes U ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashing U ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashingly U ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crash U ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
eductor U دافع
dejectory U دافع
ejaculatory U دافع
water repellent U دافع اب
expulsive U دافع
propulsive U دافع
preclusive U دافع
hydragogue U دافع اب
water proof U دافع اب
repeller U دافع
repulsive U دافع
repellents U دافع
loathsome U دافع
waterproof U دافع اب
waterproofs U دافع اب
waterproofed U دافع اب
repellent U دافع
recoil cylinder U استوانه دافع
muzzle brake U دافع دهانه
recoil system U سیستم دافع
self repelling U دافع همدیگر
preventively U بطور دافع
icteric U دافع یرقان
buffer body U بدنه دافع
exterminators U دافع حشرات
exterminator U دافع حشرات
bombproof U دافع بمب
bechic U دافع سرفه
expellant U خارج کننده دافع
antasthmatic U دافع تنگی نفس
repulsively U بطور زننده یا دافع
buffer U دافع اطاق خرج
recoil system U دستگاه دافع توپ
expellent U خارج کننده دافع
loathful U دافع بیرغبت سازنده
acopic U دافع خستگی و کوفتگی
ischuretic U دافع حبس پول
larvicide U دافع کرم حشره
sledges U کشوی عاید و دافع توپ
sledge U کشوی عاید و دافع توپ
fungicide U ماده دافع یا نابودکننده قارچ
fungicides U ماده دافع یا نابودکننده قارچ
rejector U دافع دستگاه دفع پارازیت
rejecter U دافع دستگاه دفع پارازیت
muzzle compensator U دافع دهانه لوله توپ یا تفنگ
muzzle bell U دافع دهانه شیپوری لوله توپ
sleighs U درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
sleigh U درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
emunctory U مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
buffer chamber U جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
deodorants U برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
anthelmintic U دافع کرم روده مربوط بداروی ضد کرم
deodorant U برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
it is proof against cold U سرما در ان کارگر نسیت دافع سرما است
oil buffer U ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
insecticidal U دافع حشره مربوط به حشره کشی
weedicide U علف کش داروی دافع علف هرز
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com