English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5106 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fictionist U داستان نویس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
serialist U داستان نویس سریال
skald U شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
Other Matches
this story is improbable U این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
addersser or or U نامه نویس عریضه نویس
ego loss programming U تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
version U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
versions U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
tale U داستان
fables U داستان
story U داستان
marchen U داستان
novella U داستان
fable U داستان
tales U داستان
apologue U داستان
conte U داستان
anecdotage U داستان
underplot U داستان فرعی
narrative U داستان داستانسرایی
episode U داستان فرعی
novel U کتاب داستان
fictions U داستان اختراع
catastrophes U عاقبت داستان
catastrophe U عاقبت داستان
parables U داستان اخلاقی
hero U پهلوان داستان
heroes U پهلوان داستان
fairy tale U داستان جن و پری
fairy tales U داستان جن و پری
storybook U کتاب داستان
storybook U داستان نامه
fiction U داستان اختراع
parable U داستان اخلاقی
novels U کتاب داستان
narrators U گوینده داستان
whodunnits U داستان پلیسی
short stories U داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
novelette U داستان کوتاه
novelettes U داستان کوتاه
episodes U داستان فرعی
epitasis U حداعلای داستان
an iliad of woes U داستان بدبختبی
an interesting story U داستان با مزه
decameron U داستان نامه
whodunits U داستان پلیسی
whodunit U داستان پلیسی
novelet U داستان کوتاه
make-up U داستان ساختگی
flashback U بازگوی داستان
flashbacks U بازگوی داستان
in a narrative style U بسبک داستان
hermitically U هلوان داستان
storyteller U داستان سرا
storytellers U داستان سرا
narrator U گوینده داستان
narration U داستان داستانسرایی
conte U داستان کوتاه
to spin yarns U داستان ساختن
narratives U داستان داستانسرایی
to invent stories U داستان ساختن
story U اشکوب داستان گفتن
donnee U موضوع داستان یا درام
fictionize U بصورت داستان دراوردن
fictionalised U داستان سرایی کردن
fictionalises U بصورت داستان دراوردن
fictionalising U بصورت داستان دراوردن
fictionalising U داستان سرایی کردن
fictionalize U بصورت داستان دراوردن
fictionalises U داستان سرایی کردن
anecdotal evidence U شواهد داستان گونه
That's not so! U داستان اینطوری نیست!
story U بصورت داستان در اوردن
sob story U داستان گریه اور
sob stories U داستان گریه اور
ruise U شایعات داستان ساختگی
novelize U بشکل داستان در اوردن
story recall test U ازمون یاداوری داستان
novelistic U وابسته به داستان و رمان
fictionalised U بصورت داستان دراوردن
fictionalize U داستان سرایی کردن
fictionalized U بصورت داستان دراوردن
personage U شخصیت بازیگران داستان
science fiction U داستان تخیلی علمی
cliff hanger U مطلب یا داستان جالب
personages U شخصیت بازیگران داستان
cliff-hanger U مطلب یا داستان جالب
cliff-hangers U مطلب یا داستان جالب
invention of a false story U جعل داستان دروغی
fictionize U داستان سرایی کردن
catastrophical U مربوط به عاقبت داستان
fictionalizes U بصورت داستان دراوردن
fictionalized U داستان سرایی کردن
fictionalizes U داستان سرایی کردن
fictionalizing U بصورت داستان دراوردن
fictionalizing U داستان سرایی کردن
fairy tale U داستان باور نکردنی
sob story <idiom> U داستان اشک آور
fairy tales U داستان باور نکردنی
yarn U الیاف داستان افسانه امیز
romance U کتاب رمان داستان عاشقانه
iliad U داستان حماسی منسوب به هومر
to be back to square one <idiom> U دوباره به اول داستان رسیدن
character U شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
make up U ساختمان یاحالت داستان ساختگی
make a picture story test آزمون داستان سازی مصور
characters U شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
pastorale U شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
yarns U الیاف داستان افسانه امیز
What's behind all this? U معنی این داستان چه است؟
heroine U زنی که قهرمان داستان باشد
romances U کتاب رمان داستان عاشقانه
heroically U زنی که قهرمان داستان باشد
tracts U داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
tract U داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
lays U تخم گذاردن داستان منظوم
lay U تخم گذاردن داستان منظوم
heroines U زنی که قهرمان داستان باشد
cartoons U تصویر مضحک داستان مصور
cartoon U تصویر مضحک داستان مصور
The scene of the nover is laid in scotland. U صحنه داستان دراسکاتلند است
cock-and-bull stories U داستان جعلی برای تعریف ازخود
The moral of the story is that … U نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
The whole story was faked up . U تمام داستان قلابی وساختگه بود
Her sad story moved us to tears. U داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
cycle U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycled U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycles U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
folktale U افسانههای قومی واجدادی داستان ملی
That's another story. U این داستان [قضیه] دیگری است.
cock and bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
That story is as old as the hills. U داستان خیلی طول و دراز است.
this play does not stage well U این داستان خوب در نمایش در نمیاید
The moral point of this story is that… U مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
subplot U داستان یا موضوع فرعی وتبعی رمان یانمایشنامه
achilles اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
rhapsodies U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
rhapsody U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
pick wickian U شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
chirographer U خط نویس
sikt U قطعه خوش مزه داستان مضحک کاباره هاونمایشهای واریته
roman a clef U داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
epistler U رساله نویس
epistoler U نامه نویس
emblematist U مثل نویس
foul copy U چرک نویس
endorseer U فهر نویس
endorser U پشت نویس
endorser U فهر نویس
fabler U افسانه نویس
elegist U مرثیه نویس
cryptographer U رمز نویس
copyreader U سرمقاله نویس
dialogist U مکالمه نویس
dramaturge U درام نویس
fictionist U افسانه نویس
fabulist U افسانه نویس
editorialist U سرمقاله نویس
songwriter U ترانه نویس
elegiast U مرثیه نویس
conveyancer U قباله نویس
elegiast U قصیده نویس
deponent U گواهی نویس
tabulating machine U جدول نویس
sign writer U لوحه نویس
sign writer U تابلو نویس
scrabbler U مسوده نویس
scholiast U حاشیه نویس
rough or foul copy U چرک نویس
rewriter U دوباره نویس
proverbialist U مثل نویس
proser U نثر نویس
ballpoint pens U روان نویس ها
ballpoints U روان نویس ها
songwriter U سرود نویس
write once read many U یکبار نویس
ballpens U روان نویس ها
tractarian U مقاله نویس
ball pens U روان نویس ها
the psalmist U زبور نویس
tabulator U جدول نویس
story teller U افسانه نویس
stenograph U تند نویس
prosateur U نثر نویس
prosaist U نثر نویس
magazinist U مجله نویس
magazin U مجله نویس
letter writer U کاغذ نویس
letter writer U نامه نویس
lapicide U سنگ نویس
inker U مرکب نویس
odist U قصیده نویس
idyllist U قصیده نویس
head liner U سرصفحه نویس
gnomical U کوتاه لب نویس
geneologist U شجره نویس
gazetteer U روزنامه نویس
magazinist U مقاله نویس
magniloquent U قلنبه نویس
proforma U پیش نویس
phonographer U صدا نویس
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com