Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to invent stories
U
داستان ساختن
to spin yarns
U
داستان ساختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
this story is improbable
U
این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
scareup
U
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
conte
U
داستان
fable
U
داستان
tale
U
داستان
anecdotage
U
داستان
apologue
U
داستان
fables
U
داستان
story
U
داستان
marchen
U
داستان
tales
U
داستان
novella
U
داستان
novel
U
کتاب داستان
underplot
U
داستان فرعی
short stories
U
داستان کوتاه
episode
U
داستان فرعی
short story
داستان کوتاه
novelette
U
داستان کوتاه
novelettes
U
داستان کوتاه
novels
U
کتاب داستان
an iliad of woes
U
داستان بدبختبی
episodes
U
داستان فرعی
whodunnits
U
داستان پلیسی
whodunits
U
داستان پلیسی
fiction
U
داستان اختراع
narrator
U
گوینده داستان
storybook
U
داستان نامه
storybook
U
کتاب داستان
narrators
U
گوینده داستان
narratives
U
داستان داستانسرایی
narrative
U
داستان داستانسرایی
fairy tales
U
داستان جن و پری
catastrophes
U
عاقبت داستان
catastrophe
U
عاقبت داستان
whodunit
U
داستان پلیسی
storyteller
U
داستان سرا
parables
U
داستان اخلاقی
flashback
U
بازگوی داستان
parable
U
داستان اخلاقی
fictions
U
داستان اختراع
fairy tale
U
داستان جن و پری
storytellers
U
داستان سرا
in a narrative style
U
بسبک داستان
hermitically
U
هلوان داستان
heroes
U
پهلوان داستان
hero
U
پهلوان داستان
decameron
U
داستان نامه
epitasis
U
حداعلای داستان
fictionist
U
داستان نویس
narration
U
داستان داستانسرایی
flashbacks
U
بازگوی داستان
novelet
U
داستان کوتاه
conte
U
داستان کوتاه
make-up
U
داستان ساختگی
an interesting story
U
داستان با مزه
invention of a false story
U
جعل داستان دروغی
anecdotal evidence
U
شواهد داستان گونه
fictionize
U
بصورت داستان دراوردن
sob story
<idiom>
U
داستان اشک آور
serialist
U
داستان نویس سریال
novelize
U
بشکل داستان در اوردن
novelistic
U
وابسته به داستان و رمان
fictionize
U
داستان سرایی کردن
donnee
U
موضوع داستان یا درام
science fiction
U
داستان تخیلی علمی
catastrophical
U
مربوط به عاقبت داستان
sob story
U
داستان گریه اور
sob stories
U
داستان گریه اور
personage
U
شخصیت بازیگران داستان
personages
U
شخصیت بازیگران داستان
fairy tales
U
داستان باور نکردنی
ruise
U
شایعات داستان ساختگی
story recall test
U
ازمون یاداوری داستان
fairy tale
U
داستان باور نکردنی
fictionalised
U
بصورت داستان دراوردن
fictionalized
U
داستان سرایی کردن
fictionalized
U
بصورت داستان دراوردن
fictionalize
U
داستان سرایی کردن
fictionalize
U
بصورت داستان دراوردن
fictionalising
U
داستان سرایی کردن
fictionalising
U
بصورت داستان دراوردن
fictionalises
U
داستان سرایی کردن
fictionalises
U
بصورت داستان دراوردن
fictionalised
U
داستان سرایی کردن
story
U
بصورت داستان در اوردن
story
U
اشکوب داستان گفتن
fictionalizing
U
داستان سرایی کردن
fictionalizes
U
بصورت داستان دراوردن
That's not so!
U
داستان اینطوری نیست!
cliff-hanger
U
مطلب یا داستان جالب
cliff hanger
U
مطلب یا داستان جالب
cliff-hangers
U
مطلب یا داستان جالب
fictionalizing
U
بصورت داستان دراوردن
fictionalizes
U
داستان سرایی کردن
cartoon
U
تصویر مضحک داستان مصور
cartoons
U
تصویر مضحک داستان مصور
pastorale
U
شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
make up
U
ساختمان یاحالت داستان ساختگی
romance
U
کتاب رمان داستان عاشقانه
romances
U
کتاب رمان داستان عاشقانه
to be back to square one
<idiom>
U
دوباره به اول داستان رسیدن
characters
U
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
What's behind all this?
U
معنی این داستان چه است؟
tracts
U
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
lay
U
تخم گذاردن داستان منظوم
make a picture story test
آزمون داستان سازی مصور
heroine
U
زنی که قهرمان داستان باشد
heroines
U
زنی که قهرمان داستان باشد
character
U
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
iliad
U
داستان حماسی منسوب به هومر
heroically
U
زنی که قهرمان داستان باشد
yarns
U
الیاف داستان افسانه امیز
yarn
U
الیاف داستان افسانه امیز
lays
U
تخم گذاردن داستان منظوم
tract
U
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
The scene of the nover is laid in scotland.
U
صحنه داستان دراسکاتلند است
skald
U
شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
That story is as old as the hills.
U
داستان خیلی طول و دراز است.
cycles
U
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle
U
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycled
U
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
this play does not stage well
U
این داستان خوب در نمایش در نمیاید
cock-and-bull story
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
The whole story was faked up .
U
تمام داستان قلابی وساختگه بود
Her sad story moved us to tears.
U
داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
folktale
U
افسانههای قومی واجدادی داستان ملی
That's another story.
U
این داستان
[قضیه]
دیگری است.
cock and bull story
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull stories
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
The moral of the story is that …
U
نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
achilles
اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
subplot
U
داستان یا موضوع فرعی وتبعی رمان یانمایشنامه
The moral point of this story is that…
U
مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
pick wickian
U
شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
rhapsodies
U
اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
rhapsody
U
اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
roman a clef
U
داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
sikt
U
قطعه خوش مزه داستان مضحک کاباره هاونمایشهای واریته
agamemnon
U
اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
Let me back up and explain how ...
U
به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
follow up
U
تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
dramatic monologue
U
نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support.
U
سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او
[مرد]
باید از آنها حمایت بکند.
shed
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
the story is probale
U
این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
name part
U
بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
romanticised
U
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticizing
U
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
narrated
U
داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrates
U
داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrate
U
داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrating
U
داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
Once upon a time .
U
یکی بود یکی نبود ( د رآغاز داستان )
romanticizes
U
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticises
U
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticized
U
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticize
U
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticising
U
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
graustark
U
سر زمین خیالی داستان خیالی
unifying
U
تک ساختن
creates
U
ساختن
confect
U
ساختن
creating
U
ساختن
unifies
U
تک ساختن
create
U
ساختن
build
U
ساختن
make
U
ساختن
makes
U
ساختن
indite
U
ساختن
put-up
U
ساختن
put up
U
ساختن
composes
U
ساختن
bulid
U
ساختن
pill
U
حب ساختن
upgrading
U
ساختن
dree
U
ساختن با
upgrades
U
ساختن
upgrade
U
ساختن
pills
U
حب ساختن
buildings
U
ساختن
builds
U
ساختن
unify
U
تک ساختن
fashions
U
مد ساختن
fashioning
U
مد ساختن
fashioned
U
مد ساختن
fashion
U
مد ساختن
compose
U
ساختن
carbonize
U
کک ساختن
idolizing
U
بت ساختن
constructing
U
ساختن
constructed
U
ساختن
construct
U
ساختن
remake
U
از نو ساختن
remakes
U
از نو ساختن
generating
U
ساختن
manufacture
U
ساختن
generated
U
ساختن
to get along
U
ساختن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com