English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
narrative U داستان داستانسرایی
narratives U داستان داستانسرایی
narration U داستان داستانسرایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
minstrelsy U نقالی داستانسرایی
this story is improbable U این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
apologue U داستان
tale U داستان
novella U داستان
anecdotage U داستان
story U داستان
fables U داستان
fable U داستان
marchen U داستان
tales U داستان
conte U داستان
narrator U گوینده داستان
an interesting story U داستان با مزه
storyteller U داستان سرا
flashbacks U بازگوی داستان
flashback U بازگوی داستان
make-up U داستان ساختگی
fairy tale U داستان جن و پری
short stories U داستان کوتاه
narrators U گوینده داستان
short story داستان کوتاه
novelette U داستان کوتاه
whodunnits U داستان پلیسی
whodunits U داستان پلیسی
whodunit U داستان پلیسی
novelettes U داستان کوتاه
episode U داستان فرعی
episodes U داستان فرعی
an iliad of woes U داستان بدبختبی
conte U داستان کوتاه
storytellers U داستان سرا
decameron U داستان نامه
to spin yarns U داستان ساختن
to invent stories U داستان ساختن
epitasis U حداعلای داستان
fictionist U داستان نویس
hermitically U هلوان داستان
in a narrative style U بسبک داستان
novelet U داستان کوتاه
underplot U داستان فرعی
fairy tales U داستان جن و پری
storybook U کتاب داستان
storybook U داستان نامه
parables U داستان اخلاقی
catastrophe U عاقبت داستان
parable U داستان اخلاقی
catastrophes U عاقبت داستان
fictions U داستان اختراع
fiction U داستان اختراع
heroes U پهلوان داستان
hero U پهلوان داستان
novels U کتاب داستان
novel U کتاب داستان
invention of a false story U جعل داستان دروغی
fictionize U داستان سرایی کردن
fictionize U بصورت داستان دراوردن
personages U شخصیت بازیگران داستان
donnee U موضوع داستان یا درام
personage U شخصیت بازیگران داستان
catastrophical U مربوط به عاقبت داستان
novelistic U وابسته به داستان و رمان
novelize U بشکل داستان در اوردن
That's not so! U داستان اینطوری نیست!
sob story U داستان گریه اور
sob story <idiom> U داستان اشک آور
sob stories U داستان گریه اور
fairy tales U داستان باور نکردنی
fairy tale U داستان باور نکردنی
story recall test U ازمون یاداوری داستان
serialist U داستان نویس سریال
ruise U شایعات داستان ساختگی
anecdotal evidence U شواهد داستان گونه
fictionalises U بصورت داستان دراوردن
fictionalising U بصورت داستان دراوردن
science fiction U داستان تخیلی علمی
fictionalising U داستان سرایی کردن
fictionalize U بصورت داستان دراوردن
fictionalize U داستان سرایی کردن
fictionalizing U بصورت داستان دراوردن
fictionalized U بصورت داستان دراوردن
fictionalized U داستان سرایی کردن
fictionalizes U بصورت داستان دراوردن
fictionalizes U داستان سرایی کردن
fictionalizing U داستان سرایی کردن
cliff hanger U مطلب یا داستان جالب
cliff-hangers U مطلب یا داستان جالب
cliff-hanger U مطلب یا داستان جالب
fictionalises U داستان سرایی کردن
fictionalised U بصورت داستان دراوردن
story U بصورت داستان در اوردن
fictionalised U داستان سرایی کردن
story U اشکوب داستان گفتن
tracts U داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
What's behind all this? U معنی این داستان چه است؟
heroines U زنی که قهرمان داستان باشد
character U شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
romance U کتاب رمان داستان عاشقانه
cartoon U تصویر مضحک داستان مصور
cartoons U تصویر مضحک داستان مصور
iliad U داستان حماسی منسوب به هومر
yarn U الیاف داستان افسانه امیز
yarns U الیاف داستان افسانه امیز
to be back to square one <idiom> U دوباره به اول داستان رسیدن
romances U کتاب رمان داستان عاشقانه
heroine U زنی که قهرمان داستان باشد
make a picture story test آزمون داستان سازی مصور
make up U ساختمان یاحالت داستان ساختگی
lays U تخم گذاردن داستان منظوم
The scene of the nover is laid in scotland. U صحنه داستان دراسکاتلند است
lay U تخم گذاردن داستان منظوم
heroically U زنی که قهرمان داستان باشد
characters U شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
pastorale U شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
tract U داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
Her sad story moved us to tears. U داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
That's another story. U این داستان [قضیه] دیگری است.
The moral of the story is that … U نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
cock-and-bull stories U داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock and bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
That story is as old as the hills. U داستان خیلی طول و دراز است.
skald U شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
this play does not stage well U این داستان خوب در نمایش در نمیاید
folktale U افسانههای قومی واجدادی داستان ملی
cycles U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycled U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
The whole story was faked up . U تمام داستان قلابی وساختگه بود
cock-and-bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
achilles اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
subplot U داستان یا موضوع فرعی وتبعی رمان یانمایشنامه
The moral point of this story is that… U مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
rhapsodies U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
rhapsody U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
pick wickian U شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
roman a clef U داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
sikt U قطعه خوش مزه داستان مضحک کاباره هاونمایشهای واریته
follow up U تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
agamemnon U اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
Let me back up and explain how ... U به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. U سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
dramatic monologue U نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
the story is probale U این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
name part U بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
romanticising U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
narrating U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrated U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrate U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrates U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
romanticised U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
Once upon a time . U یکی بود یکی نبود ( د رآغاز داستان )
romanticizing U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticizes U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticize U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticises U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticized U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
graustark U سر زمین خیالی داستان خیالی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com