English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
an iliad of woes U داستان بدبختبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
this story is improbable U این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
apologue U داستان
story U داستان
fables U داستان
tale U داستان
novella U داستان
fable U داستان
marchen U داستان
anecdotage U داستان
conte U داستان
tales U داستان
fairy tales U داستان جن و پری
an interesting story U داستان با مزه
make-up U داستان ساختگی
conte U داستان کوتاه
flashback U بازگوی داستان
flashbacks U بازگوی داستان
storyteller U داستان سرا
storytellers U داستان سرا
narrator U گوینده داستان
narrators U گوینده داستان
short stories U داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
novelette U داستان کوتاه
novelettes U داستان کوتاه
whodunits U داستان پلیسی
whodunit U داستان پلیسی
episode U داستان فرعی
episodes U داستان فرعی
narration U داستان داستانسرایی
whodunnits U داستان پلیسی
decameron U داستان نامه
to spin yarns U داستان ساختن
to invent stories U داستان ساختن
epitasis U حداعلای داستان
fictionist U داستان نویس
hermitically U هلوان داستان
in a narrative style U بسبک داستان
novelet U داستان کوتاه
underplot U داستان فرعی
fairy tale U داستان جن و پری
storybook U کتاب داستان
storybook U داستان نامه
heroes U پهلوان داستان
novels U کتاب داستان
narrative U داستان داستانسرایی
catastrophes U عاقبت داستان
fiction U داستان اختراع
fictions U داستان اختراع
hero U پهلوان داستان
novel U کتاب داستان
parable U داستان اخلاقی
parables U داستان اخلاقی
catastrophe U عاقبت داستان
narratives U داستان داستانسرایی
fictionize U داستان سرایی کردن
sob stories U داستان گریه اور
donnee U موضوع داستان یا درام
sob story U داستان گریه اور
catastrophical U مربوط به عاقبت داستان
fictionize U بصورت داستان دراوردن
That's not so! U داستان اینطوری نیست!
fairy tale U داستان باور نکردنی
fairy tales U داستان باور نکردنی
serialist U داستان نویس سریال
ruise U شایعات داستان ساختگی
fictionalising U داستان سرایی کردن
novelize U بشکل داستان در اوردن
novelistic U وابسته به داستان و رمان
sob story <idiom> U داستان اشک آور
invention of a false story U جعل داستان دروغی
story recall test U ازمون یاداوری داستان
anecdotal evidence U شواهد داستان گونه
fictionalizing U داستان سرایی کردن
fictionalising U بصورت داستان دراوردن
fictionalize U بصورت داستان دراوردن
fictionalize U داستان سرایی کردن
fictionalized U بصورت داستان دراوردن
fictionalized U داستان سرایی کردن
fictionalizes U بصورت داستان دراوردن
fictionalizes U داستان سرایی کردن
fictionalizing U بصورت داستان دراوردن
cliff-hangers U مطلب یا داستان جالب
cliff-hanger U مطلب یا داستان جالب
cliff hanger U مطلب یا داستان جالب
fictionalises U داستان سرایی کردن
fictionalises U بصورت داستان دراوردن
story U اشکوب داستان گفتن
story U بصورت داستان در اوردن
personages U شخصیت بازیگران داستان
personage U شخصیت بازیگران داستان
fictionalised U بصورت داستان دراوردن
fictionalised U داستان سرایی کردن
science fiction U داستان تخیلی علمی
lays U تخم گذاردن داستان منظوم
to be back to square one <idiom> U دوباره به اول داستان رسیدن
What's behind all this? U معنی این داستان چه است؟
heroically U زنی که قهرمان داستان باشد
heroines U زنی که قهرمان داستان باشد
heroine U زنی که قهرمان داستان باشد
tracts U داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
character U شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
The scene of the nover is laid in scotland. U صحنه داستان دراسکاتلند است
characters U شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
yarns U الیاف داستان افسانه امیز
yarn U الیاف داستان افسانه امیز
cartoons U تصویر مضحک داستان مصور
cartoon U تصویر مضحک داستان مصور
lay U تخم گذاردن داستان منظوم
pastorale U شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
make up U ساختمان یاحالت داستان ساختگی
romances U کتاب رمان داستان عاشقانه
make a picture story test آزمون داستان سازی مصور
romance U کتاب رمان داستان عاشقانه
iliad U داستان حماسی منسوب به هومر
tract U داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
cock and bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull stories U داستان جعلی برای تعریف ازخود
That's another story. U این داستان [قضیه] دیگری است.
folktale U افسانههای قومی واجدادی داستان ملی
That story is as old as the hills. U داستان خیلی طول و دراز است.
cycles U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
this play does not stage well U این داستان خوب در نمایش در نمیاید
The whole story was faked up . U تمام داستان قلابی وساختگه بود
skald U شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
Her sad story moved us to tears. U داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
The moral of the story is that … U نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
cycle U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycled U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
subplot U داستان یا موضوع فرعی وتبعی رمان یانمایشنامه
achilles اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
The moral point of this story is that… U مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
rhapsody U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
rhapsodies U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
pick wickian U شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
roman a clef U داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
sikt U قطعه خوش مزه داستان مضحک کاباره هاونمایشهای واریته
follow up U تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
agamemnon U اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
Let me back up and explain how ... U به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
dramatic monologue U نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. U سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
the story is probale U این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
name part U بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
narrating U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrate U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrates U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrated U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
Once upon a time . U یکی بود یکی نبود ( د رآغاز داستان )
romanticizing U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticizes U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticize U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticising U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticises U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticised U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticized U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
graustark U سر زمین خیالی داستان خیالی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com