Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bona fide holder
U
دارنده مجاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
piggybacks
U
دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
piggyback
U
دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
legit
U
نمایش مجاز تاتر مجاز
visiting correspondent
U
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
owners
U
دارنده
owner
U
دارنده
holders
U
دارنده
holder
U
دارنده
stater
U
افهار دارنده
This page owner
U
دارنده این برگه
bid holder
U
دارنده ضمانتنامه
holders
U
نگاه دارنده
licensees
U
دارنده پروانه
licensee
U
دارنده مجوز
licensee
U
دارنده پروانه
policy holder
U
دارنده بیمه
interdictive
U
باز دارنده
holders
U
دارنده برات
holder
U
نگاه دارنده
upholders
U
نگاه دارنده
termor
U
دارنده حق عمری
termor
U
دارنده حق رقبی
licencee
U
دارنده پروانه
licencee
U
دارنده جواز
vociferator
U
اعلام دارنده
licentiate
U
دارنده پروانه
holder
U
دارنده برات
promulgator
U
اعلام دارنده
promulgation
U
اعلام دارنده
enactive
U
مقرر دارنده
upholder
U
نگاه دارنده
licensees
U
دارنده مجوز
having
U
بدست اوردن دارنده
have
U
بدست اوردن دارنده
stabilisers
U
ثابت نگه دارنده
stabilizer
U
ثابت نگه دارنده
strait jackets
U
روپوش باز دارنده
titles
U
دارنده عنوان قهرمانی
loan holder
U
دارنده سهام وام
strait jacket
U
روپوش باز دارنده
title
U
دارنده عنوان قهرمانی
world record holder
U
دارنده رکورد جهانی
letterman
U
دارنده معرفی نامه
key concrete
U
بتن نگاه دارنده
policy holder
U
دارنده بیمه نامه
mealy-mouthed
U
دریغ دارنده ازراست گویی
fund holder
U
دارنده سهام قرضه دولتی
premonitory
U
تحذیر کننده برحذر دارنده
celebrator
U
نگاه دارنده جشن و عید
mealy mouthed
U
دریغ دارنده ازراست گویی
annuitant
U
دریافت دارنده مقرری سالانه
licensee
U
صاحب جواز دارنده پروانه
incarcerator
U
توقیف کننده نگاه دارنده
licensees
U
صاحب جواز دارنده پروانه
rentlen
U
دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
irredeemable paper money
U
پول کاغذی که دارنده ان نتواندهرگاه بخواهدانرا نقدسازد
bondholder
U
دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
high goal polo
U
چوگان بین تیمهای دارنده 91امتیاز تعادلی یا بیشتر
authorized level of organization
U
سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
blank endorsement
U
حواله سفید مهر که مقداروجه ان قیدنشده وقابل پرداخت به دارنده است
admittable
U
مجاز
admissibll
U
مجاز
legal
U
مجاز
permissive
U
مجاز
licensable
U
مجاز
permitted
U
مجاز
authorized
U
مجاز
allowed
U
مجاز
certified
U
مجاز
rated
U
مجاز
allowable
U
مجاز
authorrized
U
مجاز
at liberty
U
مجاز
metonymy
U
مجاز
toluene
U
حد مجاز
commissioned
U
مجاز
tropologic
U
مجاز
authorised
U
مجاز
permissible
U
مجاز
admissible
U
مجاز
licensed
U
مجاز
lawful
U
مجاز
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
presentment
U
ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
unauthorized
U
غیر مجاز
figuratively
U
بطور مجاز
permissibly
U
بطور مجاز
authorized strength
U
استعداد مجاز
permissible deviation
U
تفاوت مجاز
authorized program
U
برنامه مجاز
permissible dosage
U
دوز مجاز
authorized manpower
U
استعدادپرسنلی مجاز
permissible velocity
U
تندی مجاز
authorised clerk
U
واسطه مجاز
permissible load
U
بار مجاز
allowed vibrations
U
ارتعاشهای مجاز
authorized allowance
U
سهمیه مجاز
legitimizing
U
مجاز کردن
allowance
U
میزان مجاز
authorized bank
U
بانک مجاز
permissible velocity
U
سرعت مجاز
allowances
U
میزان مجاز
authorise
U
مجاز نمودن
bag limit
U
حد مجاز صید
complemented
U
حد مجاز مکمل
height clearance
U
ارتفاع مجاز
idiographic
U
وابسته به مجاز
frees
U
مجاز منفصل
freeing
U
مجاز منفصل
freed
U
مجاز منفصل
impermissible
U
غیر مجاز
free
U
مجاز منفصل
settings
U
شدت مجاز
setting
U
شدت مجاز
licit
U
روا مجاز
delegation of authority
U
مجاز شمردن
ban item
U
غیر مجاز
on the house
<idiom>
U
مجاز درکاری
circuit allocated use
U
مدارچانلهای مجاز
complements
U
حد مجاز مکمل
complementing
U
حد مجاز مکمل
not allowed
U
غیر مجاز
complement
U
حد مجاز مکمل
metonym
U
مجاز مرسل
maximum prr ermissible
U
مجاز حداکثر
justifiability
U
مجاز بودنی
dosed
U
مقدار مجاز
legitimises
U
مجاز کردن
legitimising
U
مجاز کردن
legitimization
U
مجاز کردن
dose
U
مقدار مجاز
tolerance limit
U
خطای مجاز
accredited
U
مجاز معتبر
legitimised
U
مجاز کردن
legitimize
U
مجاز کردن
troplogy
U
مجاز گوئی
tolerance
U
خطای مجاز
tolerance
U
تفاوت مجاز
doses
U
مقدار مجاز
dosing
U
مقدار مجاز
tolerances
U
تفاوت مجاز
safe load
U
بار مجاز
revocable contract
U
عقد مجاز
working load
U
بار مجاز
tolerances
U
خطای مجاز
fair game
U
شکار مجاز
legitimized
U
مجاز کردن
permitting
U
مجاز کردن
allowable load
U
بار مجاز
allowable stress
U
تنش مجاز
allowable cargo load
U
حداکثربار مجاز
allowable cargo load
U
بار مجاز
working stress
U
تنش مجاز
admitance
U
روا مجاز
speed limits
U
سرعت مجاز
speed limit
U
سرعت مجاز
prescribed load
U
بار مجاز
permits
U
مجاز کردن
permit
U
مجاز کردن
licensing hours
زمان مجاز
legitimizes
U
مجاز کردن
trope
U
مجاز استعاره
lawfully
U
به طور مجاز
contraband
U
غیر مجاز
allowable level
U
تراز مجاز
table of allowance
U
جدول سهمیه مجاز
tare
U
وزن مجاز یک فرف
twenty four hour charge rate
U
امپر مجاز باتری
taxi stand
U
ماندگاه مجاز تاکسی
tensile stress
U
تنش کششی مجاز
maximum permissible voltage
U
ولتاژ مجاز حداکثر
peak strenght
U
حداکثر استعداد مجاز
ranged
U
مجموعه مقادیر مجاز
safe loads tables
U
جداول بارهای مجاز
personnel authorization
U
سطح پرسنلی مجاز
permissible dosage
U
میزان داروی مجاز
prescribed load
U
بار مهمات مجاز
maximum permissible load
U
بار مجاز حداکثر
maximum allowable concentration
U
حداکثر غلظت مجاز
manpower cieling
U
حداکثرنیروی انسانی مجاز
licitly
U
بطور مجاز یا مشروع
personnel authorization
U
جدول پرسنلی مجاز
forbidden band
U
نوار غیر مجاز
ratings
U
نحوه عملکرد مجاز
authorized parts list
U
لیست قطعات مجاز
acceptance tolerance
U
حد مجاز قابل قبول
range
U
مجموعه مقادیر مجاز
ranges
U
مجموعه مقادیر مجاز
circuit allocated use
U
سهمیه مدارهای مجاز
allowed energy levels
U
ترازهای انرژی مجاز
allowed quantum state
U
حالت کوانتومی مجاز
authorized allowance supplies
U
سهمیه مجاز اماد
numbers
U
مجموعه مقادیر مجاز
allowable cabin load
U
بار مجاز هواپیما
number
U
مجموعه مقادیر مجاز
illigal character
U
کاراکتر غیر مجاز
rating
U
نحوه عملکرد مجاز
illicit advertising
U
تبلیغ غیر مجاز
eligible traffic
U
عبور و مرور مجاز
illigal character
U
دخشه غیر مجاز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com