Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fund holder
U
دارنده سهام قرضه دولتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the funds
U
قرضه دولتی سهام وام دولتی
funded
U
تنخواه قرضه دولتی سهام
security
U
گرو سهام قرضه دولتی
fund
U
تنخواه قرضه دولتی سهام
bondholder
U
دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
emission
U
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emissions
U
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
collagteral trust bonds
U
قرضه هائیکه قرضه یا سهام دیگری به عنوان پشتوانه داشته باشند
share holder
U
دارنده سهام صاحب سهام
government bonds
U
اوراق قرضه دولتی
bill of oredit
U
اوراق قرضه دولتی
debenture stock
U
سهام قرضه
savings bond
U
سهام قرضه
loan holder
U
دارنده سهام وام
bank annuities
U
سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
bearer stock
U
سهام و اوراق قرضه بدون نام
class b allotment
U
کسورات سهمیه قرضه حقوقی کسورات سهام قرضه حقوقی
bears
U
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bear
U
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
floater
U
گواهی نامه سهام دولتی یا راه اهن
treasury bond
U
سند قرضه خریداری شده اوراق قرضه خزانه
deferred share
U
سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
make a diplomatic representation
U
به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
capital stock
U
عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
perpetual bonds
U
اوراق قرضه بدون مدت اوراق قرضه دائمی
stop loss order
U
دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام
stoporder
U
دستورخرید یا فروش سهام بدلال سهام
stock dividend
U
سهام صادره بابت سود سهام
crown debt
U
طلب دولتی بستانکاری دولتی
stock watering
U
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
close corporation
U
شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
stock jobber
U
محتکر سهام دلال سهام
holders
U
دارنده
holder
U
دارنده
owner
U
دارنده
owners
U
دارنده
loaning
U
قرضه
loan
U
قرضه
loans
U
قرضه
borrow pit
U
قرضه
prest
U
قرضه
holders
U
دارنده برات
upholders
U
نگاه دارنده
upholder
U
نگاه دارنده
interdictive
U
باز دارنده
vociferator
U
اعلام دارنده
licencee
U
دارنده جواز
licencee
U
دارنده پروانه
licentiate
U
دارنده پروانه
bid holder
U
دارنده ضمانتنامه
bona fide holder
U
دارنده مجاز
licensees
U
دارنده مجوز
holder
U
نگاه دارنده
licensees
U
دارنده پروانه
licensee
U
دارنده مجوز
holders
U
نگاه دارنده
licensee
U
دارنده پروانه
termor
U
دارنده حق رقبی
enactive
U
مقرر دارنده
holder
U
دارنده برات
This page owner
U
دارنده این برگه
policy holder
U
دارنده بیمه
stater
U
افهار دارنده
termor
U
دارنده حق عمری
promulgator
U
اعلام دارنده
promulgation
U
اعلام دارنده
coupons
U
سند قرضه
bond predium
U
قرضه با سود
borrow pit
U
محل قرضه
bond
U
اوراق قرضه
bond
U
سند قرضه
debenture
U
سند قرضه
debenture
U
اوراق قرضه
obligations
U
اوراق قرضه
obligation
U
اوراق قرضه
debenture
U
سهم قرضه
public debt
U
قرضه عمومی
bearer bond
U
سند قرضه
coupon
U
سند قرضه
fiduciary bond
U
قرضه شرافتی
bonus
U
پاداش قرضه
savings bond
U
اوراق قرضه
national debt
U
قرضه ملی
bonuses
U
پاداش قرضه
strait jackets
U
روپوش باز دارنده
strait jacket
U
روپوش باز دارنده
stabilizer
U
ثابت نگه دارنده
stabilisers
U
ثابت نگه دارنده
policy holder
U
دارنده بیمه نامه
world record holder
U
دارنده رکورد جهانی
titles
U
دارنده عنوان قهرمانی
title
U
دارنده عنوان قهرمانی
letterman
U
دارنده معرفی نامه
key concrete
U
بتن نگاه دارنده
have
U
بدست اوردن دارنده
having
U
بدست اوردن دارنده
preference bonds
U
اوراق قرضه ممتاز
bond issue
U
صدور اوراق قرضه
bearer bond
U
قرضه بدون نام
borrow area
U
محل قرضه سد خاکی
mortgage bond
U
سند قرضه گروئی
interim certificates
U
سند قرضه موقتی
national debt burden
U
بار قرضه ملی
registered bond
U
اوراق قرضه با نام
debenture
U
برگ یا سهم قرضه
celebrator
U
نگاه دارنده جشن و عید
mealy-mouthed
U
دریغ دارنده ازراست گویی
licensee
U
صاحب جواز دارنده پروانه
mealy mouthed
U
دریغ دارنده ازراست گویی
licensees
U
صاحب جواز دارنده پروانه
premonitory
U
تحذیر کننده برحذر دارنده
annuitant
U
دریافت دارنده مقرری سالانه
incarcerator
U
توقیف کننده نگاه دارنده
appraisement bond
U
اوراق قرضه قابل تجدیدارزیابی
yield of bonds
U
نرخ بازده اوراق قرضه
rentlen
U
دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
bond discount
U
تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
irredeemable paper money
U
پول کاغذی که دارنده ان نتواندهرگاه بخواهدانرا نقدسازد
dividend warrant
U
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
bondable
U
قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
high goal polo
U
چوگان بین تیمهای دارنده 91امتیاز تعادلی یا بیشتر
coupon payments
U
منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
blank endorsement
U
حواله سفید مهر که مقداروجه ان قیدنشده وقابل پرداخت به دارنده است
debenture bond
U
برگهای که پشتوانه ان فقط اعتبار صادر کننده است سهم قرضه
callable bond
U
نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
contango
U
بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
states
U
دولتی
government-run
[television, newspaper etc.]
<adj.>
U
دولتی
state
U
دولتی
national
[state, federal state]
<adj.>
U
دولتی
belonging to the state
<adj.>
U
دولتی
stating
U
دولتی
governmental
<adj.>
U
دولتی
state-
U
دولتی
governmental
U
دولتی
stated
U
دولتی
state enterprise
U
مالکیت دولتی
government control
U
نظارت دولتی
state ownership
U
مالکیت دولتی
state college
U
دانشکده دولتی
etatism
U
سوسیالیزم دولتی
public ownership
U
مالکیت دولتی
public service
U
استخدام دولتی
state enterprise
U
بنگاه دولتی
public ship
U
ناو دولتی
quasi public
U
نیمه دولتی
economic unit
U
موسسه دولتی و ...
nationalized industries
U
صنایع دولتی
debenture
U
حواله دولتی
government departments
U
دوایر دولتی
state socialism
U
سوسیالیسم دولتی
state prison
U
زندان دولتی
public domain
U
خالصه دولتی
public institutions
U
نهادهای دولتی
political circles
U
دوایر دولتی
public monopoly
U
انحصار دولتی
government sector
U
بخش دولتی
government regulation
U
مقررات دولتی
government property
U
مال دولتی
government owned industries
U
صنایع دولتی
public servants
U
مامورین دولتی
government officials
U
مامورین دولتی
government control
U
کنترل دولتی
state bank
U
بانک دولتی
civil services
U
خدمات دولتی
public sector
U
بخش دولتی
public domain
U
خالصه دولتی
public ownership
U
خالصه دولتی
stated
U
دولتی حالت
government office
U
اداره دولتی
states
U
دولتی حالت
civil servants
U
مستخدم دولتی
civil servant
U
مستخدم دولتی
stating
U
دولتی حالت
privates
U
غیر دولتی
public schools
U
مدارس دولتی
the funds
U
وام دولتی
state
U
دولتی حالت
state-
U
دولتی حالت
private
U
غیر دولتی
public assistance
U
کمکهای دولتی
state university
U
دانشگاه دولتی
public domain
U
مالکیت دولتی
public ownership
U
مالکیت دولتی
arms
U
نشان دولتی نیرو
lycee l
U
دبیرستان دولتی درفرانسه
adhesion
U
الحاق دولتی به یک پیمان
quasi public company
U
شرکت نیمه دولتی
order in council
U
تصویب نامه دولتی
privatization
U
غیر دولتی کردن
government enterprise
U
موسسات تولیدی دولتی
government securities
U
اوراق بهادار دولتی
privatizing
U
غیر دولتی کردن
privatize
U
غیر دولتی کردن
government broadcasting
U
پخش برنامههای دولتی
privatized
U
غیر دولتی کردن
privatizes
U
غیر دولتی کردن
privatising
U
غیر دولتی کردن
bureaucracy
U
مجموع گماشتگان دولتی
The corruption in government offices .
U
فساد دردستگاههای دولتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com