Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
membered
U
دارای .....اندام یا عضو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
three legged
U
دارای سه پا
three-legged
U
دارای سه پا
double jointed
U
دارای مفصل کاذب
double-jointed
U
دارای مفصل کاذب
absorbent
U
دارای خاصیت جذب درکش
diffident
U
دارای عدم اتکاء بنفس محجوب
bodies
U
دارای جسم کردن
body
U
دارای جسم کردن
fanatic
U
دارای احساسات شدید
fanatic
U
دارای روح پلید دیوانه
fanatics
U
دارای احساسات شدید
fanatics
U
دارای روح پلید دیوانه
toothier
U
دارای دندان مضرس
toothiest
U
دارای دندان مضرس
toothy
U
دارای دندان مضرس
assiduous
U
دارای پشتکار
clownish
U
دارای رفتار زمخت وبدون اداب
incandescent
U
دارای نور سیمابی
attachment
U
فایل نام دارای که همراه یک پیامیست الکترونیکی ارسال میشود
steep
U
دارای شیب عمیق
steepest
U
دارای شیب عمیق
ketch
U
کشتی دارای بادبان جلو و عقب
ketches
U
کشتی دارای بادبان جلو و عقب
basic
U
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics
U
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
toggle
U
مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
toggles
U
مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
potential
U
دارای استعداد نهانی پتانسیل
patent
U
دارای حق امتیاز امتیازی
patent
U
دارای حق انحصاری
patent
U
دارای امتیاز یا حق ثبت شده
patented
U
دارای حق امتیاز امتیازی
patented
U
دارای حق انحصاری
patented
U
دارای امتیاز یا حق ثبت شده
patenting
U
دارای حق امتیاز امتیازی
patenting
U
دارای حق انحصاری
patenting
U
دارای امتیاز یا حق ثبت شده
patents
U
دارای حق امتیاز امتیازی
patents
U
دارای حق انحصاری
patents
U
دارای امتیاز یا حق ثبت شده
chronological
U
دارای تسلسل تاریخ
chronological
U
دارای ربط زمانی
capital
U
قابل مجازات مرگ دارای اهمیت حیاتی
blank
U
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blankest
U
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
aquiline
U
دارای منقار کج
gabled
U
دارای ارایش سه گوش
footsore
U
دارای پاهای زخمی
bosom
U
دارای پستان شدن
bosoms
U
دارای پستان شدن
grizzled
U
خاکستری رنگ دارای موهای سفید
root crop
U
محصولات دارای ریشههای خوراکی
root crops
U
محصولات دارای ریشههای خوراکی
extant
U
دارای هستی
fortified
U
دارای استحکامات
fortified
U
سنگربندی شده دارای استحکامات
populate
U
دارای جمعیت کردن
populates
U
دارای جمعیت کردن
populating
U
دارای جمعیت کردن
frilly
U
دارای زوائد وتزئینات
golf course
U
زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
golf courses
U
زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
walloping
U
قوی دارای صدای ضربت
wallopings
U
قوی دارای صدای ضربت
structured
U
دارای ساخت
rhythmic
U
دارای وزن یا اهنگ پرنواخت
rhythmically
U
دارای وزن یا اهنگ پرنواخت
jet propelled
U
دارای سرعت سیر هواپیمای جت
jet-propelled
U
دارای سرعت سیر هواپیمای جت
blockbuster
U
بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blockbusters
U
بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
amorphous
U
دارای ساختمان غیر مشخص
tardier
U
دارای تاخیر
tardiest
U
دارای تاخیر
tardy
U
دارای تاخیر
lowbrow
U
بیسواد دارای سلیقه پست
low minded
U
دارای فکر بد وپست
low-minded
U
دارای فکر بد وپست
mitten
U
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mittens
U
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
billed
U
دارای نوک
measly
U
دارای کرم کدوگوشت
liveried
U
دارای لباس
chequered
U
دارای تحولات
fluorescent
U
لامپ مهتابی دارای تشعشع
youthful
U
دارای نیروی شباب
preponderant
U
دارای مزیت
soothing
U
ارامی بخش دارای اثر تسکین دهنده تسلیت
monolith
U
دارای یک سنگ
monoliths
U
دارای یک سنگ
snake
U
دارای حرکت مارپیچی بودن
snaked
U
دارای حرکت مارپیچی بودن
snakes
U
دارای حرکت مارپیچی بودن
fetish
U
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetishes
U
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
frigid
U
دارای اندکی تمایل جنسی
seamed
U
دارای نشان
seamed
U
دارای نشان زخم
cretin
U
شخصی که غده درقی اوترشحات لازم را نداردودرنتیجه دارای مشاعرنادرست است
cretins
U
شخصی که غده درقی اوترشحات لازم را نداردودرنتیجه دارای مشاعرنادرست است
Other Matches
the unruly
U
اندام سر کش
member
U
اندام
organs
U
اندام
members
U
اندام
organ
U
اندام
mayhen
U
اندام
memberless
U
بی اندام
dismemberment
U
اندام
slimmed
U
باریک اندام
anthropometry
U
اندام سنجی
mutilating
U
بی اندام کردن
mutilates
U
بی اندام کردن
mutilate
U
بی اندام کردن
slimmest
U
باریک اندام
slim
U
باریک اندام
olfactory organ
U
اندام بویایی
handsome
<adj.>
U
خوش اندام
well set up
U
خوش اندام
prosthesis
U
اندام مصنوعی
flabelliform
U
اندام بادبزنی
flabellate
U
اندام بادبزنی
plasticity
U
اندام پذیری
slimming
U
باریک اندام
slims
U
باریک اندام
body building
U
پرورش اندام
Lilliputian
U
ریزه اندام
organ of corty
U
اندام کورتی
organography
U
اندام شناسی
organology
U
اندام شناسی
petite
U
ریزه اندام
svelte
U
باریک اندام
body-building
U
پرورش اندام
organic
U
موثردرساختمان اندام
puny
U
ریزه اندام
largeof limb
U
درشت اندام
hemialgia
U
دردنیمه اندام
phantom limb
U
اندام خیالی
plastisity
U
اندام پذیری
golgy tendon organ
U
اندام گلژی
terminal organ
U
اندام پایانی
sense organ
U
اندام حسی
effector
U
اندام مجری
electric organ
U
اندام برقزن
extirpation
U
قطع اندام
end organ
U
اندام انتهایی
extirpation
U
اندام برداری
sense modality
U
اندام حسی
lithe
U
لاغر اندام
slimpsy
U
باریک اندام
limbs
U
اندام زیرین
swimming bell
U
اندام شنا
f. of uterus
U
اندام رحم
shape
U
ریخت اندام
shapes
U
ریخت اندام
limb
U
اندام زیرین
svelt
U
باریک اندام
figurines
U
پیکره کوچک اندام
hobbies
U
اسب کوچک اندام
body building
U
ورزش زیبایی اندام
statuette
U
تندیس ریزه اندام
statuette
U
پیکره کوچک اندام
figurine
U
پیکره کوچک اندام
statuettes
U
تندیس ریزه اندام
handsomeness
U
تناسب اندام مطبوعیت
amputate
U
قطع اندام کردن
statuettes
U
پیکره کوچک اندام
paidle
U
اندام شنا پرک
hobby
U
اسب کوچک اندام
mutilated
U
اندام بریده مغلوط
wolf hound
U
تازی درشت اندام
slights
U
باریک اندام پست
lachrymals
U
اندام های اشکی
slighting
U
باریک اندام پست
slightest
U
باریک اندام پست
slighter
U
باریک اندام پست
slighted
U
باریک اندام پست
slight
U
باریک اندام پست
lachrymals
U
اندام های اشک
tegument
U
جلد پوشش اندام
amputated
U
قطع اندام کردن
amputating
U
قطع اندام کردن
body-building
U
ورزش زیبایی اندام
slimsy
U
باریک اندام نحیف
organic
U
اندام دار اساسی
exairesis
U
برش اندام زیادی
midgets
U
ریز اندام ریزه
midget
U
ریز اندام ریزه
amputates
U
قطع اندام کردن
slim jim
U
شبیه ادم لاغر اندام
launce
U
سگ ماهی باریک اندام خاردار
tortricidae
U
پروانه بید درشت اندام
dismembered
U
اندام های کسی رابریدن
sculpture in miniature
U
پیکر تراشی کوچک اندام
tortricid
U
پروانه بید درشت اندام
sylphid
U
زن جوان وزیبا وباریک اندام
dismembers
U
اندام های کسی رابریدن
to cut a figure
U
عرض اندام یاجلوه کردن
dismembering
U
اندام های کسی رابریدن
dismember
U
اندام های کسی رابریدن
tortrix
U
پروانه بید درشت اندام
slenderize
U
لاغر اندام شدن باریک کردن
malfunction
U
[ اندام یا ماشین و غیره ]
درست کار نکردن
rachis
U
اندام ساقهای یا محوری مهرههای پشت
limbs
U
قطع کردن عضو اندام زبرین
tiger moth
U
پروانه درشت اندام ودراز بال
Give ( get , have ) somebody the shivers .
U
ترس ولرز بر اندام کسی انداختن
limb
U
قطع کردن عضو اندام زبرین
mammila
U
اندام یا چیز دیگرکه مانند پستان باشد
willet
U
مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
scal away
U
ادم بی معنی جانور کوچک اندام یا لاغر
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
saury
U
ماهی باریک اندام ودراز منقار اقیانوس اطلس
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
marred
U
ناقص کردن بی اندام کردن
mar
U
ناقص کردن بی اندام کردن
marring
U
ناقص کردن بی اندام کردن
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
odoriferous
U
دارای بو
trilinear
U
دارای سه خط
iodic
U
دارای ید
fraught with
U
دارای
bilabiate
U
دارای دو لب
footy
U
دارای پا
glochidiate
U
دارای مو
bimotored
U
دارای دوموتور
quartziferous
U
دارای در کوهی
bimorphemic
U
دارای دوشکل
bimolecular
U
دارای دوملکول
feldspathic
U
دارای فلدسپار
fibrinous
U
دارای مودلیفی
pulsatile
U
دارای تپش
rarely beautiful
U
دارای زیبائی
rattly
U
دارای صدای تق تق
reboant
U
دارای واکنش
rugose
U
دارای رکه
biramous
U
دارای دو شاخه
biradial
U
دارای دوشعاع
reversioner
U
دارای حق رجوع
febile
U
دارای حالت تب
bipartite
U
دارای دوقسمت
binucleated
U
دارای دو هسته
binucleate
U
دارای دو هسته
binuclear
U
دارای دو هسته
binocular
U
دارای دو چشم
binaural
U
دارای دو گوش
sabulous
U
دارای شن ریزه
pulsant
U
دارای تپش
basined
U
دارای ابگیر
antithetical
U
دارای ضد ونقیض
prerogatived
U
دارای حق ویژه
preemptor
U
دارای حق شفعه
antithetic
U
دارای ضد ونقیض
geniculate
U
دارای زانویی
glanduliferous
U
دارای غد دکوچک
glary
U
دارای تشعشع
amphibolic
U
دارای دو معنی
aluminous
U
دارای زاج
arbitrative
U
دارای اختیارحکمیت
primipara
U
دارای یک اولاد
artiodactyl
U
دارای سم شکافته
pseudonymous
U
دارای تخلص
bicentric
U
دارای دومرکز
floaty
U
دارای اب نشین کم
bichrome
U
دارای دو رنگ
primiparous
U
دارای یک اولاد
foliolate
U
دارای برگچه
azotic
U
دارای ازت
aulait
U
دارای شیر
artiodactylous
U
دارای سم شکافته
pre emptive
U
دارای حق شفعه
bisulcate
U
دارای دوشکاف
sexagenary
U
دارای سن 06 تا96
cuspidal
U
دارای برامدگی
dartrous
U
دارای تبخال
copperbottomed
U
دارای ته مسی
declinatory
U
دارای تمایل
diandrous
U
دارای دوپرچم
dichotomous
U
دارای دو بخش
dimorphic
U
دارای دو شکل
dimply
U
دارای فرورفتگی
dipetalous
U
دارای دوگلبرگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com