Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 230 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to be fraught
[with]
U
دارای ... بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
snake
U
دارای حرکت مارپیچی بودن
snaked
U
دارای حرکت مارپیچی بودن
snakes
U
دارای حرکت مارپیچی بودن
avail
U
بدرد خوردن دارای ارزش بودن
shimmer
U
روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmered
U
روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmering
U
روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmers
U
روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
predominate
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominated
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominates
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominating
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
outclass
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassed
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclasses
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassing
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
biracialism
U
معتقد به یا دارای دونژاد بودن
dichroism
U
دارای دو رنگ بودن
dichromatism
U
دارای دو رنگ بودن
lobation
U
دارای نرمه بودن
monogenesis
U
دارای یک ریشه یا اصل بودن
phonate
U
دارای صوت بودن
scepter
U
دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
to be in a habit
U
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
to be in one's right mind
U
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
venosity
U
دارای ورید بودن
to have something
U
دارای چیزی بودن
to have something at one's disposal
U
دارای چیزی بودن
Other Matches
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views
U
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
outnumber
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job
<idiom>
U
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
outnumbered
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
correspond
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponded
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to mind
U
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
fit
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
To be on top of ones job .
U
بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
belongs
U
مال کسی بودن وابسته بودن
belong
U
مال کسی بودن وابسته بودن
validity of the credit
U
معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
fits
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
look out
U
منتظر بودن گوش به زنگ بودن
lurks
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to look out
U
اماده بودن گوش بزنگ بودن
belonged
U
مال کسی بودن وابسته بودن
lurk
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to be hard put to it
U
درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
reasonableness
U
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
lurking
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
monitored
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
governs
U
نافذ بودن نافر بودن بر
wanted
U
فاقد بودن محتاج بودن
owes
U
مدیون بودن مرهون بودن
owed
U
مدیون بودن مرهون بودن
have
U
مالک بودن ناگزیر بودن
owe
U
مدیون بودن مرهون بودن
consist
U
شامل بودن عبارت بودن از
abler
U
لایق بودن مناسب بودن
pertained
U
مربوط بودن متعلق بودن
on guard
U
مراقب بودن نگهبان بودن
discord
U
ناجور بودن ناسازگار بودن
precede
U
جلوتر بودن از اسبق بودن بر
precedes
U
جلوتر بودن از اسبق بودن بر
ablest
U
لایق بودن مناسب بودن
want
U
فاقد بودن محتاج بودن
consisted
U
شامل بودن عبارت بودن از
consisting
U
شامل بودن عبارت بودن از
haze
U
گرفته بودن مغموم بودن
moons
U
سرگردان بودن اواره بودن
look for
U
منتظر بودن درجستجو بودن
appertain
U
مربوط بودن متعلق بودن
pertains
U
مربوط بودن متعلق بودن
appertained
U
مربوط بودن متعلق بودن
appertaining
U
مربوط بودن متعلق بودن
disagree
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
conditionality
U
شرطی بودن مشروط بودن
include
U
شامل بودن متضمن بودن
moon
U
سرگردان بودن اواره بودن
consists
U
شامل بودن عبارت بودن از
disagreed
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
pertain
U
مربوط بودن متعلق بودن
to be due
U
مقرر بودن
[موعد بودن]
disagreeing
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
includes
U
شامل بودن متضمن بودن
appertains
U
مربوط بودن متعلق بودن
having
U
مالک بودن ناگزیر بودن
slouched
U
خمیده بودن اویخته بودن
slouches
U
خمیده بودن اویخته بودن
slouching
U
خمیده بودن اویخته بودن
abuts
U
مماس بودن مجاور بودن
abut
U
مماس بودن مجاور بودن
disagrees
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
inhere
U
جبلی بودن ماندگار بودن
depends
U
مربوط بودن منوط بودن
depend
U
مربوط بودن منوط بودن
to stand for
U
نامزد بودن هواخواه بودن
stravaig
U
سرگردان بودن بی هدف بودن
urgency
U
فوتی بودن اضطراری بودن
pend
U
معوق بودن بی تکلیف بودن
slouch
U
خمیده بودن اویخته بودن
depended
U
مربوط بودن منوط بودن
resides
U
ساکن بودن مقیم بودن
stravage
U
سرگردان بودن بی هدف بودن
resided
U
ساکن بودن مقیم بودن
governed
U
نافذ بودن نافر بودن بر
agree
U
متفق بودن همرای بودن
reside
U
ساکن بودن مقیم بودن
agreeing
U
متفق بودن همرای بودن
govern
U
نافذ بودن نافر بودن بر
agrees
U
متفق بودن همرای بودن
abutted
U
مماس بودن مجاور بودن
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
Being a junior clerk is a far cry from being a manager .
U
کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
stand
U
بودن واقع بودن
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
interdepend
U
بهم موکول بودن مربوط بهم بودن
profiteer
U
استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
profiteers
U
استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
bilabiate
U
دارای دو لب
iodic
U
دارای ید
trilinear
U
دارای سه خط
three legged
U
دارای سه پا
odoriferous
U
دارای بو
footy
U
دارای پا
glochidiate
U
دارای مو
three-legged
U
دارای سه پا
fraught with
U
دارای
tricone
U
دارای سه شاخ
hook-nosed
U
دارای بینی کج
electives
U
دارای حق انتخاب
trichotomous
U
دارای سه قسمت
bodily
U
دارای بدن
bossiness
U
دارای برجستگی
tungstic
U
دارای تنگستن
bifocals
U
دارای دو کانون
hook nosed
U
دارای بینی کج
bossy
U
دارای برجستگی
bifocal
U
دارای دو کانون
divans
U
دارای دوفرفیت
triatomic
U
دارای سه اتم
trigonous
U
دارای سه زاویه
palmy
U
دارای نخل
overbusy
U
دارای کارزیاد
trifoliolate
U
دارای سه نشریه
tricyclic
U
دارای سه چرخ
tristigmatic
U
دارای سه مادگی
papillose
U
دارای برامدگی
tricuspidate
U
دارای سه لخت
trigynous
U
دارای سه مادگی
tricorn
U
دارای سه شاخ
triconered
U
دارای سه گوشه
overlapping
U
دارای اشتراک
head
U
دارای سرکردن
divan
U
دارای دوفرفیت
elective
U
دارای حق انتخاب
rustlers
U
دارای صدای خش خش
binuclear
U
دارای دو هسته
monoclinal
U
دارای یک شیب
trinary
U
دارای سه متغیر
sensitive
U
دارای حساسیت
monometallic
U
دارای یک فلز
aulait
U
دارای شیر
artiodactylous
U
دارای سم شکافته
artiodactyl
U
دارای سم شکافته
arbitrative
U
دارای اختیارحکمیت
monopetalous
U
دارای یک گلبرگ
antithetical
U
دارای ضد ونقیض
antithetic
U
دارای ضد ونقیض
dioxide
U
دارای دو اکسید
advantageous
<adj.>
U
دارای مزیت
azotic
U
دارای ازت
basined
U
دارای ابگیر
binocular
U
دارای دو چشم
binaural
U
دارای دو گوش
bimotored
U
دارای دوموتور
bimorphemic
U
دارای دوشکل
bimolecular
U
دارای دوملکول
binucleate
U
دارای دو هسته
gifted
U
دارای بخشش
bichrome
U
دارای دو رنگ
bicentric
U
دارای دومرکز
miasmal
U
دارای دمه بد بو
miasmatic
U
دارای دمه بد بو
monandrous
U
دارای یک شوهر
monatomic
U
دارای یک جوهرفرد
amphibolic
U
دارای دو معنی
aluminous
U
دارای زاج
trinomial
U
دارای سه عبارت
hectic
U
دارای تب لازم
multilineal
U
دارای چندین خط
nucleate
U
دارای هسته
behinds
U
دارای پس افت
behind
U
دارای پس افت
trimolecular
U
دارای سه ملکول
dog eared
U
دارای پرانتز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com