Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wide eyed
U
دارای چشم گشاد
wide-eyed
U
دارای چشم گشاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
astraddle
U
دارای پای گشاد
Other Matches
straddle
U
گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddles
U
گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddled
U
گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
To walk with ones feet wide apart.
U
گشاد گشاد راه رفتن
She stared at him with wide eyes.
U
با چشمهای گشاد ( گشاد شده ) با ؟ خیره شده بود
straddled
U
گشاد با زی
broad
U
گشاد
broader
U
گشاد
broadest
U
گشاد
wide
U
گشاد
straddle
U
گشاد با زی
wider
U
گشاد
widest
U
گشاد
loosest
U
گشاد
looser
U
گشاد
loose fitting
U
گشاد
loose-fitting
U
گشاد
reamer
U
گشاد کن
straddles
U
گشاد با زی
loose
U
گشاد
slopping
U
شلوار گشاد
straddle
U
گشاد نشستن
slopped
U
شلوار گشاد
pajamas
U
شلوار گشاد
reaming
U
گشاد کردن
slip on
U
لباس گشاد
ream
U
گشاد کردن
stretchier
U
گشاد شونده
straddles
U
گشاد نشستن
stretchy
U
گشاد شونده
bell mouthed
U
دهن گشاد
stretchiest
U
گشاد شونده
wide mouthed
U
دهن گشاد
dilatant
U
گشاد شونده
bigmouthed
U
دهن گشاد
straddled
U
گشاد نشستن
slop
U
شلوار گشاد
dilate
U
گشاد کردن
spacious
U
جامع گشاد
dilates
U
گشاد کردن
dilating
U
گشاد کردن
slip-ons
U
لباس گشاد
mother hubbard
U
لباس گشاد زنانه
sacked
U
پیراهن گشاد و کوتاه
slacks
U
کساد کردن گشاد
carboy
U
تنگ دهن گشاد
jars
U
شیشه دهن گشاد
jars
U
کوزه دهن گشاد
jarred
U
شیشه دهن گشاد
dalmatic
U
خرقه استین گشاد
sack
U
پیراهن گشاد و کوتاه
robes
U
لباس بلند و گشاد
clump block
U
قرقره دهان گشاد
capacious
U
گنجایش دار گشاد
dolman sleeve
U
استین گشاد و اویخته
blouses
U
پیراهن یاجامه گشاد
varix variously
U
سیاهرگ گشاد شده
mason jar
U
کوزه دهن گشاد
varicosity
U
گشاد شدگی سیاهرگ
blouse
U
پیراهن یاجامه گشاد
robe
U
لباس بلند و گشاد
jarred
U
کوزه دهن گشاد
slack
U
کساد کردن گشاد
jar
U
شیشه دهن گشاد
jar
U
کوزه دهن گشاد
sacks
U
پیراهن گشاد و کوتاه
Wellington
U
چکمه دهان گشاد
slackest
U
کساد کردن گشاد
oxford bags
U
شلوار خیلی گشاد
to let out
U
افشاکردن گشاد کردن
oxbags
U
شلوار خیلی گشاد
risking
U
گشاد بازی بخطر انداختن
straddles
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
risk
U
گشاد بازی بخطر انداختن
scrawled
U
خط خطی کردن گشاد نشستن
scrawling
U
خط خطی کردن گشاد نشستن
risked
U
گشاد بازی بخطر انداختن
To spend recklessly ( prodigally ) .
U
گشاد بازی کردن ( ولخرجی )
scrawls
U
خط خطی کردن گشاد نشستن
To widen a road .
U
جاده یی را گشاد کردن ( تعریض )
straddle
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddled
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
carronade
U
یکجورتوپ کوتاه دهن گشاد
sprawls
U
گشاد نشستن هرزه روییدن
sprawling
U
گشاد نشستن هرزه روییدن
scrawl
U
خط خطی کردن گشاد نشستن
risks
U
گشاد بازی بخطر انداختن
sprawl
U
گشاد نشستن هرزه روییدن
raglan
U
پالتو استین گشاد سبک و فراخ
These shoes are too big for me .
U
این کفشها برایم گشاد است
rochet
U
جبه کتانی گشاد اسقفان وراهبان
krater
U
کوزه دهن گشاد دسته دارقدیمی
My shoes stretched after wearing them for a couple of days .
پس از چند روز پوشیدن، کفشهایم گشاد شدند.
pajamas
U
جامه گشاد که در خانه یا هنگام خوابیدن می پوشند
The shoes are a size too big for my feet.
U
کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
varicosity
U
جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
She likes loose - fitting dresses .
U
از لباس های گشاد خوشش نمی آید
bloomer
U
شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
chimere
U
خرقه بدون استین ویا بااستین گشاد وبزرگ
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
slopped
U
هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopping
U
هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slop
U
هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
The position is over his head . he cannot cope with it .
U
این شغل برای سرش خیلی گشاد است ( از توانائی اوبیرون است )
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
bayed
U
دهانه خلیج دهانه گشاد
baying
U
دهانه خلیج دهانه گشاد
bays
U
دهانه خلیج دهانه گشاد
bay
U
دهانه خلیج دهانه گشاد
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
three legged
U
دارای سه پا
bilabiate
U
دارای دو لب
trilinear
U
دارای سه خط
footy
U
دارای پا
fraught with
U
دارای
iodic
U
دارای ید
odoriferous
U
دارای بو
glochidiate
U
دارای مو
three-legged
U
دارای سه پا
triatomic
U
دارای سه اتم
isogenous
U
دارای یک منبع
overbusy
U
دارای کارزیاد
melodious
U
دارای ملودی
melodic
U
دارای ملودی
prerogative
U
دارای حق ویژه
prerogatives
U
دارای حق ویژه
salaried
U
دارای حقوق
iodous
U
دارای یود
invested with power
U
دارای اختیار
intercommunicate
U
دارای مراوده
instinct with force
U
دارای زور
kibed
U
دارای شکاف
of that ilk
U
دارای همان جا
tricorn
U
دارای سه شاخ
stilted
U
دارای چوب پا
triconered
U
دارای سه گوشه
lean to
U
دارای چارطاقی
knock kneed
U
دارای زانوی کج
knarred
U
دارای برامدگی
in flower
U
دارای شکوفه
keratinous
U
دارای موادشاخی
keeled
U
دارای تبر ته
trichotomous
U
دارای سه قسمت
synonymous
U
دارای ترادف
synonymous
U
دارای تشابه
keyed
U
دارای جاانگشتی
insectile
U
دارای حشره
formal
U
دارای فکر
in force
U
دارای اعتبار
terahenous
U
دارای 4 مادگی
elective
U
دارای حق انتخاب
electives
U
دارای حق انتخاب
hook nosed
U
دارای بینی کج
hook-nosed
U
دارای بینی کج
overlapping
U
دارای اشتراک
in defect
U
دارای کاستی
pelliculate
U
دارای پوسته
ill neighboured
U
دارای محیط بد
ill neighboured
U
دارای همسایه بد
petiolate
U
دارای دمگل
bodily
U
دارای بدن
in power
U
دارای اختیارات
indued with charm
U
دارای فریبندگی
ternal
U
دارای سه تغییر
innervate
U
دارای پی کردن
splash
U
دارای ترشح
titlist
U
دارای عنوان
splashes
U
دارای ترشح
tintinnabulary
U
دارای طنین
splashing
U
دارای ترشح
tinctorial
U
دارای ته رنگ
tinct
U
دارای ته رنگ
twofold
U
دارای دو چیز
palmy
U
دارای نخل
inflorescent
U
دارای گل اذین
papillose
U
دارای برامدگی
testate
U
دارای وصیت
syntonic
U
دارای بسامدمشابه
weak eyed
U
دارای چشم کم سو
unipod
U
دارای یک پایه
unifoliate
U
دارای یک برگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com