English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plumulate U دارای پرهای فریف و ریز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bivalve U دارای دو کپه دو پرهای
plumulaceous U دارای پرهای ریز مانندپرهای زیر
fimbrillate U دارای ریشه فریف
serrulated U دارای دندانههای فریف
serrulate U دارای دندانههای فریف
reticulated U دارای شبکه سه بعدی فریف
rugulose U دارای چینهای فریف وکوچک
penicillate U دارای شبکه توری فریف
curvaceous U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
curvacious U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
close grained U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grain U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
thicker U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
sphenoid U شب پرهای
plumage U پرهای زینتی
top-knots U پرهای تارکسر
flights U پرهای تیر
top-knot U پرهای تارکسر
swanskin U پرهای نرم قو
feathers U پرهای تیر
tectrices U شاه پرهای مرغ
one port radial pump U تلمبه شعاعی یک پرهای
plumassier U فروشنده پرهای ارایشی
pterygoid process U زائده نازله استخوان شب پرهای
birds of paradise U یکجور مرغ که پرهای بسیارزیبایی دارد
bird of paradise U یکجور مرغ که پرهای بسیارزیبایی دارد
wing covert U پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
snow goose U غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
snow geese U غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
down U پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
court plume U پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
damping vane U پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
delicate U فریف
slender U فریف
finest U فریف
fine U فریف
chichi U فریف
svelt U فریف
fined U فریف
subtile U فریف
precieux U فریف
svelte U فریف
precieuse U فریف
elegant U فریف
mignon U فریف
minikin U فریف
pindling U فریف
high grade zink U زینک فریف
fine adjustment U تنظیم فریف
fine structure U استخوانبندی فریف
aesthetically U فریف طبع
fine structure U ساختار فریف
fine skill U مهارت فریف
wiredrawn U طویل و فریف
hyperfine U فوق فریف
aesthetic U فریف طبع
elegant maners U اطوار فریف
fine boring U سوراخکاری فریف
superfine U بسیار فریف
elegant style U انشا فریف
airy-fairy U فریف و لطیف
lenis U رقیق فریف
sheer U مستقیما فریف
tinnily U بطور فریف
in miniature U بطور فریف
quaint U خیلی فریف
finely U بطورعالی یا فریف یا ریز
sheer U پارچه فریف حریری
fine miscle movement U حرکت فریف عضلانی
fine boring machine U دستگاه مته فریف
fretsaw U اره فریف کاری
fret saw U اره فریف کاری
finesse U ضربه فریف و ماهرانه
hyperfine structure U ساختار فوق فریف
floc U کلالهای ازرشتههای فریف
edition de luxe U چاپ فریف یا تجملی
davenport U یکنوع میزتحریر فریف
supersubtle U فوق العاده فریف
capillaries U فریف عروق شعریه
dainty U هر چیز فریف و عالی
fine motor skills U مهارتهای حرکتی فریف
capillary U فریف عروق شعریه
commercial light gage sheet U ورق فریف تجارتی
nobby U فریف خیلی شیک
wire gauze U تور فریف سیم مانند
h.f.s U structure hyperfine ساختار فوق فریف
cambric U نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
in petto U سری بصورت خیلی ریز و فریف
wirespun U زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
hazel hen U باقرقرهای که پرهای چین چین دارد
mechlin U توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
mignonette U یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
diatomite U ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
iceneedle U یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
bone china U چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
malines U تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
crocus cloth U پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
thumbnails U نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnail U نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
fraught with U دارای
odoriferous U دارای بو
iodic U دارای ید
glochidiate U دارای مو
footy U دارای پا
three legged U دارای سه پا
three-legged U دارای سه پا
bilabiate U دارای دو لب
trilinear U دارای سه خط
acetylate U دارای ریشهء
electives U دارای حق انتخاب
hook-nosed U دارای بینی کج
overlapping U دارای اشتراک
bodily U دارای بدن
elective U دارای حق انتخاب
haired U دارای موی ...
splashing U دارای ترشح
hearted U دارای قلب ...
underweight U دارای کسروزن
heterogamous U دارای مادگی ها
hexameter U دارای شش وزن
splashes U دارای ترشح
divan U دارای دوفرفیت
divans U دارای دوفرفیت
bifocal U دارای دو کانون
accentual U دارای تاکید
prurient U دارای فکرشهوانی
privileged U دارای امتیاز
hectic U دارای تب لازم
behinds U دارای پس افت
behind U دارای پس افت
ambivalence U دارای دو جنبه
isometrics U دارای یک میزان
isometric U دارای یک میزان
bifocals U دارای دو کانون
geniculate U دارای زانویی
glanduliferous U دارای غد دکوچک
glary U دارای تشعشع
cretaceous U دارای گچ فراوان
humous U دارای موادالی
in flower U دارای شکوفه
in force U دارای اعتبار
deadbeats U دارای سکون
deadbeat U دارای سکون
weighted U دارای وزن
in power U دارای اختیارات
indued with charm U دارای فریبندگی
inflorescent U دارای گل اذین
innervate U دارای پی کردن
insectile U دارای حشره
instinct with force U دارای زور
intercommunicate U دارای مراوده
invested with power U دارای اختیار
portentous U دارای فال بد
energetic U دارای انرژی
stilted U دارای چوب پا
splash U دارای ترشح
formal U دارای فکر
sexagenary U دارای سن 06 تا96
salaried U دارای حقوق
prerogatives U دارای حق ویژه
prerogative U دارای حق ویژه
melodic U دارای ملودی
melodious U دارای ملودی
ill neighboured U دارای همسایه بد
synonymous U دارای تشابه
ill neighboured U دارای محیط بد
synonymous U دارای ترادف
in defect U دارای کاستی
homolographic U دارای قرینه
cuspidal U دارای برامدگی
calcareous U دارای کلسیم
dipetalous U دارای دوگلبرگ
diplopodous U دارای هزار پا
dipolar U دارای دو قطب
dipteran U دارای دو بال
dolose U دارای قصدجرم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com