English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tender minded U دارای فکر حساس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hypersensitive U دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
tentacular U دارای شاخک حساس
Other Matches
tentacle U شاخک حساس ریشه حساس
tentacles U شاخک حساس ریشه حساس
sensitive to corrosion U حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
critical U حساس
feisty U حساس
key <adj.> U حساس
sensate U حساس
activator U حساس گر
passible U حساس
tendered U حساس
tenderest U حساس
tendering U حساس
elastic demand U حساس
tender U حساس
alive U حساس
sensor U حساس
prominent U حساس
acute U حساس
sensitive clay U رس حساس
exquisite U حساس
sensitive U حساس
techy U حساس
sharp nosed U حساس
susceptive U حساس
supersensitive U حساس
thin skinned U حساس
ticklish U حساس
delicate U حساس
vigilant U حساس
elastic U حساس
sentimental U حساس
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
vibrissa U موی حساس
mimosa U گیاه حساس
kittle U هوشیار حساس
tender U حساس بودن
key position U شغل حساس
it touched him on the raw U بنقطه حساس
jumpy U بیقرار حساس
keop soo U نقاط حساس
key points U نقاط حساس
key terrain U زمین حساس
perceptive U حساس و باهوش
tendered U حساس بودن
sensitively U بطور حساس
sensitive zone U منطقه حساس
sensitization U حساس سازی
sensitization U حساس شدن
sensitizer U حساس کننده
sensory nerves U پیهای حساس
skinless U خیلی حساس
supersensitive U فوق حساس
insensible U غیر حساس
sensitive plant U گیاه حساس
senseful U خیلی حساس
tenderest U حساس بودن
tendering U حساس بودن
overstrung U خیلی حساس
palpi U شاخک حساس
insensitivity U غیر حساس
insensitive U غیر حساس
pixilated U خیلی حساس
sensitization U حساس کردن
supersensitive U حساس شده
sensitize U حساس کردن
critical mass U توده حساس
critical position U پوزیسیون حساس
sensitizes U حساس کردن
sensitizes U حساس شدن
sensitizing U حساس کردن
sensitised U حساس کردن
elastic supply U عرضه حساس
sensitizing U حساس شدن
a sensitive subject [topic] U موضوعی حساس
feelingly U بطور حساس
starker U حساس سفت
starkest U حساس سفت
sensitize U حساس شدن
sensitising U حساس شدن
sensitising U حساس کردن
sensitises U حساس شدن
sensitises U حساس کردن
sensitised U حساس شدن
sensitized U حساس کردن
sensitized U حساس شدن
hygrosensitive U حساس به رطوبت
critical facility U تاسیسات حساس
starkly U حساس سفت
critical item U اماد حساس
stark U حساس سفت
hyperaesthetic U زیاده از حد حساس
tenderising U حساس کردن
tenderises U حساس کردن
high strung U بسیار حساس
tenderize U حساس کردن
tenderised U حساس کردن
tenderized U حساس کردن
tenderizing U حساس کردن
gleg U حساس باهوش
tenderizes U حساس کردن
sensitive to light U حساس نسبت به روشنایی
youch sensitive screen U صفحه حساس به تماس
context sensitive help U کمک حساس به قرینه
pressure sensitive pen U قلم حساس به فشار
touch panel U صفحه حساس به تماس
context sensitive U حساس نسبت به متن
hypergolic fuel U سوخت فوق حساس
supersensitive U فوق العاده حساس
touch sensitive tablet U تابلو حساس به تماس
touchier U نازک نارنجی حساس
touchiest U نازک نارنجی حساس
touchy U نازک نارنجی حساس
inelastic demand U تقاضای غیر حساس
touch sensitive panel U صفحه حساس به تماس
tentacles U موی حساس جانور
soft boiled U نیم بند حساس
susceptible to pain U حساس نسبت بدرد
sentient U حساس دستخوش احساسات
electrosensitive paper U کاغذ حساس الکترونیکی
laminitis U اماس لایههای حساس
vital points U نقاط حساس بدن
dipneedle circuit U مدار حساس مغناطیسی
kyusho U نقاط حساس بدن
key position U موضع حساس و مهم
tentacular U شبیه شاخک حساس
key terrain features U عوارض حساس زمین
detecting circuit U مدار حساس مین
palpus U شاخک حساس سبیل
susceptible U حساس مستعد پذیرش
sensitivity U حساس بودن به چیزی
sensitivities U حساس بودن به چیزی
tentacle U موی حساس جانور
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
touch sensitive display U صفحه نمایش حساس لمسی
light sensitive resistor U مقاومت حساس در برابر نور
light sensitive layer U لایه یا قشر حساس در برابرنور
sensitive U حیاتی از نظرعملیاتی منطقه حساس
light sensitive cell U سلول حساس در برابر نور
homing mine U مین حساس به انعکاس امواج
hypergolic fuel U سوخت خیلی حساس به اشتعال
fluxgate U وسیله حساس به مین مغناطیسی
photoconductor U هادی حساس نسبت به نور
electrosensitive U چاپ با کاغذ حساس به الکترون
dunnite U نوعی ماده منفجر حساس
sensory U وابسته به مرکز احساس حساس
photodiode U دیود حساس نسبت به نور
pressure sensitive keyboard U صفحه کلید حساس به فشار
panchromatic U حساس نسبت بهمه رنگها
detector paper U کاغذ حساس دستگاه اکتشاف ش م ر
otocyst U عضو حساس شنوایی بی مهرگان
dermis U قسمت حساس وعروقی میان پوست
jelly bean U ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
influence mine U مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
photocell U یاخته حساس نسبت به نور فتوسل
supersensitive U ماسوره یا مین فوق العاده حساس
case sensitive U حساس نسبت به بزرگ یاکوچک بودن حرف
heliogravure U گراورسازی بوسیله نور برروی صفحه حساس
tag line U جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
vital point U حرکت غیرمجاز ضربه به نقاط حساس بدن
spicula U سیخک شاخک حساس نوک تیز سنبله
epicritic U تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
spicule U سیخک شاخک حساس نوک تیز سنبله
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
detector U گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
detectors U گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
emulsion laser storage U روش ذخیره سازی دیجیتال با استفاده ازلیزر در مقابل ماده حساس به نور
privilege U حساب کامپیوتری که امکان دستیابی به برنامههای خاص یا داده سیستم حساس را میدهد
formed U حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
form U حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
forms U حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
laser U روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
lasers U روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
computer output microfilm recorder U دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
digitize U سطح حساس که موقعیت قلم را به حالت عددی تبدیل میکند تا رسم ها وارد کامپیوتر شوند
sense switch U سوئیچ حساس کنسول کامپیوتری که ممکن است یک برنامه برای پاسخ گیری به ان سیگنال بفرستد
phototypesetter U وسیلهای که میتواند متن با rendution بالا روی کاغذ یا فیلم حساس به نور ایجاد کند
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
wet bulb termometere U ترمومتری که در ان جزء حساس توسط پارچهای که همواره با اب مرطوب نگاه داشته میشود احاطه شده است
antistatic mat U پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
sense probe U مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
surge U وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
lighted U امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
surges U وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
lightest U امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
surged U وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
light U امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
implosion weapon U جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com