English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
autosexing U دارای صفات جنسی مغایر بانوع خود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
androgen U هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
off color U دارای رنگ مغایر
epithetical U دارای صفات یا القال
racy U دارای صفات اصلی و نژادی
whorish U دارای صفات هرزگی وفاحشه گی
well conditioned U نیکو خصال دارای صفات حسنه
echinoid U دارای صفات خوارپوست دریایی یاتوتیاء البحر
recombinant U موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
sexed U دارای خاصیت جنسی
gamic U دارای خاصیت جنسی
undersexed U دارای ناتوانی جنسی
frigid U دارای اندکی تمایل جنسی
homosporous U دارای یکنوع هاگ غیر جنسی
undersexed U دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
sexier U دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
sexy U دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
oversexed U دارای تمایلات جنسی زیاد شهوتران
sexiest U دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
homosexual U دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
homosexuals U دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
haploid U دارای نیمی ازکروموزومهای اصلی مانندکروموسوم سلولهای جنسی
haplont U موجوداتی که دارای تعداد کروموزوم هایی مانندسلولهای جنسی هستند
bisexuals U دارای علاقه جنسی به جنس مقابل وبه جنس خود
bisexual U دارای علاقه جنسی به جنس مقابل وبه جنس خود
gametophyte U گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
estrogen U هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous U ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
exhibitionism U نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
oogamous U دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
isogamete U سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
sex U احساسات جنسی روابط جنسی
sexes U احساسات جنسی روابط جنسی
contradictory U مغایر
alien U مغایر
aliens U مغایر
adverse U مغایر
anomalous U مغایر
variant U مغایر
discordant U مغایر
abhorrent U مغایر
contrary U مغایر
jarring U مغایر
subcontrary U دوقیاس مغایر
sinistral U نامیمون مغایر
paradox U بیان مغایر
paradoxes U بیان مغایر
disagree U مغایر بودن
inimically U بطور مغایر
disagrees U مغایر بودن
disagreeing U مغایر بودن
disagreed U مغایر بودن
conflictive U مغایر مخالف
jarred U مغایر بودن
contradictory judgements U احکام مغایر
disagreeable U ناگوار مغایر
jars U مغایر بودن
cross purpose U قصد مغایر
jar U مغایر بودن
go against U مغایر بودن
offbeat U قطعه موسیقی ناهماهنگ مغایر
subcontrary U مغایر درمرحله فرعی درجهت متقابل
like hell <idiom> U با تاثیر وانرژی بیشتر ،مغایر با حقیقت ،نه زیاد
makings U صفات یا
secondary qualities U صفات ثانوی
sportmanlike U صفات ورزشکارانه
paternity U صفات پدری
womanliness U صفات زنانه
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
germanity U صفات ویژه المانی
attributes of god U صفات یا اسامی خدا
pattern U الگو صفات فردی
osculate U صفات مشترک داشتن
patterns U الگو صفات فردی
interosculate U صفات مشترک داشتن
characterization U توصیف صفات اختصاصی
homozygote U واجد صفات پدرومادر
qualities inhering in a person U صفات جبلی شخص
admirable qualitics U صفات پسندیده یاستوده
animalization U واجد صفات حیوانی
ethos U صفات وشخصیت انسان
osculation U تماس اشتراک صفات
to p any one's good qualities U صفات نیک کسی راستودن
quantitatively U بیان شده بر حسب صفات
dehumanization U از دست دادن صفات انسانی
quantitative U بیان شده بر حسب صفات
lineaments U خطوط چهره صفات مشخصه
lineament U خطوط چهره صفات مشخصه
dysgenic U مضر برای صفات وخصوصیات ارثی
disfeature U صفات ممتازه چیزی را از بین بردن
These qualities are esteemed by managers. U مدیران این [نوع] صفات را ارجمند می شمارند.
recapitulate U صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulated U صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulates U صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
character U صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
recapitulating U صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
cacogenesis U فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
characters U صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
incross U اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
genes U عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
gene U عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
telegony U انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
it is inimical to our plans U با نقشههای ما مغایر است برای نقشههای ما زیان اوراست
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
humanises U انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanised U انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanising U انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanize U انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanized U انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanizes U انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanizing U انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
professionalism U صفات وعادات مخصوص اهل حرفه حرفه یی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
ambisexual U دو جنسی
unisexual U یک جنسی
hermaphrodites U دو جنسی
hermaphrodite U دو جنسی
sex U جنسی
kindest U جنسی
kinds U جنسی
bisexuals U دو جنسی
bisexual U دو جنسی
sexes U جنسی
sexual U جنسی
homogeneity U هم جنسی
road sense U جنسی
gamic U جنسی
generic U جنسی
diclinous U یک جنسی
kind U جنسی
unisex U دو جنسی
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
paraphilia U نابهنجاری جنسی
parasexuality U نابهنجاری جنسی
sexual anomaly U نابهنجاری جنسی
payment in kind U پرداخت جنسی
peepling tom U تماشاگر جنسی
sexual intercourse U مقاربت جنسی
renifleur U بو پرست جنسی
psycholagny U خیالپردازی جنسی
psychosexual U روانی- جنسی
aphrodisiac U برانگیزنده جنسی
aphrodisiacs U برانگیزنده جنسی
voyeurism U تماشاگری جنسی
heterosexuality U دگرخواهی جنسی
sexual deviation U انحراف جنسی
scopophilia U تماشاگری جنسی
sexual arousal U برانگیختگی جنسی
sexual delusion U هذیان جنسی
sexual development U رشد جنسی
sexuality U عطش جنسی
asexual U غیر جنسی
sex discrimination U تبعیض جنسی
sexism U تبعیض جنسی
sexual disorder U اختلال جنسی
climaxes U اوج جنسی
climax U اوج جنسی
sexual maturity U بلوغ جنسی
sexual offences U جرائم جنسی
sexuality U تمایلات جنسی
sexiness U جاذبه جنسی
sex chromosomes U کروموزومهای جنسی
sex differences U تفاوتهای جنسی
sex differentiation U تمایز جنسی
sex glands U غدههای جنسی
sex offenses U جرایم جنسی
sex perversion U انحراف جنسی
sexual aberration U انحراف جنسی
rapist U متجاوز جنسی
sexual perversion U انحراف جنسی
rapists U متجاوز جنسی
sex education U اموزش جنسی
petting U نوازش جنسی
sexual receptivity U پذیرندگی جنسی
erotomania U جنون جنسی
impotence U ناتوانی جنسی
autosomal U غیر جنسی
gynandromorphy U ریخت دو جنسی
gynandrous U نر و ماده دو جنسی
autoerotism U خودانگیزی جنسی
autoeroticism U خودانگیزی جنسی
haploid cell U یاخته جنسی
anaphrodisia U بی میلی جنسی
heteroeroticism U دگرخواهی جنسی
heteroerotism U دگرخواهی جنسی
impotence U ضعف جنسی
benefit in kind U نفع جنسی
gametangium U سلول جنسی
gamete U یاخته جنسی
commodity money U پول جنسی
gender identity U هویت جنسی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com