English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
steep U دارای شیب عمیق
steepest U دارای شیب عمیق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deep U عمیق
deep rooted U عمیق
profound U عمیق
fathomless U عمیق
deeper U عمیق
deepest U عمیق
abysses U بسیار عمیق
channel U قسمت عمیق اب
channelled U قسمت عمیق اب
heartstrings U احساسات عمیق
canyon U دره عمیق
canyons U دره عمیق
channeled U قسمت عمیق اب
channeling U قسمت عمیق اب
channels U قسمت عمیق اب
soaking pit U کوره عمیق
recondite U عمیق پیچیده
willie waught U جرعه عمیق
inhalation U نفس عمیق
sopor U خواب عمیق
midnight U دل شب تاریکی عمیق
profoundly U بطور عمیق
pit type furnace U کوره عمیق
in-depth U دقیق و عمیق
depth charge U خرج عمیق
deep fording U عبور از اب عمیق
crevasses U شکاف عمیق
deep drawing U کشش عمیق
abysm U بسیار عمیق
deep percolation U نفوذ عمیق
deep hole boring U سوراخ عمیق
deep targets U هدفهای عمیق
advance cracking U ترکهای عمیق
crevasse U شکاف عمیق
suspiration U نفس عمیق
depth charges U خرج عمیق
grand opera U اپرای عمیق
abyss U بسیار عمیق
depth adjustment تنظیم عمیق
deep well U چاه عمیق
deep hole drilling U سوراخ عمیق
reconditely U بطور پوشیده یا عمیق
in a world of one's own <idiom> U مشکل عمیق داشتن
To take a deep breath . U نفس عمیق کشیدن
pit type furnace U کوره نوع عمیق
clunk U صدای عمیق و تو خالی
to be dead asleep U در خواب عمیق بودن
slow-wave sleep [SWS] U خواب عمیق [روانشناسی]
psychognosis U مطالعه عمیق روانی
psychognosy U مطالعه عمیق روانی
deep sleep U خواب عمیق [روانشناسی]
heartstring U عمیق ترین احساسات دل
ravines U دره تنگ و عمیق
ravine U دره تنگ و عمیق
pit furnace crane U جراثقال کوره عمیق
bathyal U مربوط به دریای عمیق
clunks U صدای عمیق و تو خالی
deep fording U عبوراز پایاب عمیق
canon U دره عمیق وباریک
ebb tide U جریان جذر عمیق
suspire U نفس عمیق کشیدن
diving well U قسمت عمیق استخر
deep charge U خرج عمیق دریایی
subsoil ploughing U شخم گود یا عمیق
subsoil U شخم عمیق زدن
canons U دره عمیق وباریک
deep supporting fire U اتش پشتیبانی عمیق
tarn U دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی
deep minefield U میدان مین عمیق زیرابی
depth-adjustment mechanism طرز کار تنظیم عمیق
deep hole drilling machine U دستگاه مته سوراخ عمیق
plunged U گودال عمیق سرازیری تند
total discharge U تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
deep hole boring machine U دستگاه مته سوراخ عمیق
plunge U گودال عمیق سرازیری تند
plunges U گودال عمیق سرازیری تند
bore hole pump U تلمبه توربینی چاه عمیق
ruts U جای چرخ عمیق روی شوسه
heart strings U عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
subcutis U عمیق ترین قسمت زیر پوست
rut U جای چرخ عمیق روی شوسه
hungry U [تورفتگی طاقچه مانند در دیوار عمیق]
deep discharge U تخلیه الکتریکی عمیق [مهندسی برق یا الکترونیک]
I have thought long and hard about it. U خیلی عمیق و دراز مدت درباره اش فکر کردم.
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
straddle trench U خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
Sophrosyne U وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
glochidiate U دارای مو
footy U دارای پا
trilinear U دارای سه خط
three legged U دارای سه پا
odoriferous U دارای بو
iodic U دارای ید
bilabiate U دارای دو لب
three-legged U دارای سه پا
fraught with U دارای
formal U دارای فکر
myrrhy U دارای بوی مر
nitrous U دارای شوره
rarely beautiful U دارای زیبائی
prerogatives U دارای حق ویژه
myrrhic U دارای بوی مر
prerogative U دارای حق ویژه
nucleate U دارای هسته
spirituous U دارای الکل
synonymous U دارای تشابه
of that ilk U دارای همان جا
splashy U دارای ترشح
short-range U دارای برد کم
short range U دارای برد کم
melodious U دارای ملودی
melodic U دارای ملودی
backed U دارای پشت
equivocal U دارای دومعنی
staminate U دارای جرثومه نر
multiflorous U دارای بیش از سه گل
legitimates U دارای حق مشروع
multifid U دارای چندشکاف
muciferous U دارای مخاط
monopetalous U دارای یک گلبرگ
monometallic U دارای یک فلز
monoclinal U دارای یک شیب
monatomic U دارای یک جوهرفرد
legitimating U دارای حق مشروع
rectilinear U دارای مسیرمستقیم
multilineal U دارای چندین خط
stannic U دارای قلع
stannous U دارای قلع
straight line U دارای خط مستقیم
strontic U دارای استرونیوم
flabby U دارای عضلات شل
splash U دارای ترشح
splashes U دارای ترشح
splashing U دارای ترشح
salaried U دارای حقوق
synonymous U دارای ترادف
pre emptive U دارای حق شفعه
pseudonymous U دارای تخلص
pulsant U دارای تپش
pulsatile U دارای تپش
quartziferous U دارای در کوهی
rattly U دارای صدای تق تق
reboant U دارای واکنش
pinnular U دارای بالچه
reversioner U دارای حق رجوع
primiparous U دارای یک اولاد
primipara U دارای یک اولاد
prerogatived U دارای حق ویژه
weighted U دارای وزن
twofold U دارای دو چیز
polygamous U دارای چند زن
plumose U دارای دسته پر
deadbeat U دارای سکون
deadbeats U دارای سکون
preemptor U دارای حق شفعه
portentous U دارای فال بد
rugose U دارای رکه
sabulous U دارای شن ریزه
social minded U دارای افکاراجتماعی
papillose U دارای برامدگی
energetic U دارای انرژی
palmy U دارای نخل
sonant U دارای اهنگ
stilted U دارای چوب پا
petiolate U دارای دمگل
overbusy U دارای کارزیاد
pelliculate U دارای پوسته
rifled U دارای خان
silicifoeous U دارای در کوهی
self abnegating U دارای کف نفس
sexagenary U دارای سن 06 تا96
handy <adj.> U دارای مزیت
pinnular U دارای برگچه
shelterer U دارای حفاظ
pileate U دارای کلاهک
petiolated U دارای دمگل
shoaly U دارای جاهای کم اب
spiriferous U دارای عضومارپیچی
monandrous U دارای یک شوهر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com