English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 220 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
three square U دارای سه ضلع مساوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
proton U هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
protons U هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
equidistant U دارای مسافت مساوی
equiangular U دارای زوایای مساوی
equicaloric U دارای کالری و نیروی مساوی
equimolal U دارای غلظت ملکولی مساوی
isallobar U خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
isallobaric U خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isodiametric U دارای ابعاد مساوی
isodiametric U دارای قطر مساوی
isodynamic U دارای نیروی مغناطیسی مساوی
isoelectric U دارای فشارالکتریکی مساوی
isotherm U خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
isotonic U دارای کشش مساوی
isotonic U دارای اهنگ مساوی هم توان
like as we lie U طرفین دارای ضربات مساوی
Other Matches
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
adequate U مساوی
save off U مساوی
draws U مساوی
no set U مساوی
even <adj.> U مساوی
identical U مساوی
draw U مساوی
bracketed U مساوی
euqal U مساوی
square U مساوی
squared U مساوی
squares U مساوی
hikiwate U مساوی
equivalents U مساوی
equivalent U مساوی
plus/equals key U مساوی
peel U مساوی
peels U مساوی
identic U مساوی
equalise U مساوی
split U مساوی
all square U مساوی
squaring U مساوی
ties U مساوی
tie U مساوی
all- U مساوی
all U مساوی
nonpareil U غیر مساوی
paripassu U مساوی همدرجه
dead even U کاملا مساوی
tie vote U اراء مساوی
On an equal footing. U بر پایه مساوی
go halves <idiom> U تقسیم مساوی
even U تراز مساوی
measure up <idiom> U مساوی بودن
moiety U قسمت مساوی
equalizing U مساوی کردن
equalizes U مساوی کردن
equalled U برابر مساوی
just as well <adv.> U به طور مساوی
equal U برابر مساوی
equaled U برابر مساوی
equalising U مساوی کردن
part U جزء مساوی
equalised U مساوی کردن
equaling U برابر مساوی
equidistance U مسافت مساوی
equalling U برابر مساوی
equalize U مساوی کردن
equalized U مساوی کردن
equally <adv.> U به طور مساوی
adequate U مساوی ساختن
equals U برابر مساوی
equalises U مساوی کردن
equate U برابرگرفتن مساوی پنداشتن
chronologer U مساوی است بازاقخگخمخلهسف
homographic U مساوی از حیث املاء
stand-offs U مساوی یاهیچ به هیچ
equated U برابرگرفتن مساوی پنداشتن
equates U برابرگرفتن مساوی پنداشتن
stand off U مساوی یاهیچ به هیچ
equaliser U امتیاز مساوی کننده
stand-off U مساوی یاهیچ به هیچ
equalling U : برابر شدن با مساوی بودن
equally U بیک درجه بطور مساوی
spacing U در فواصل مساوی تقسیم بندی
equals U : برابر شدن با مساوی بودن
amortization U پرداخت بدهی به اقساط مساوی
equalled U : برابر شدن با مساوی بودن
aliquot U بدوقسمت مساوی تقسیم کردن
fair play <idiom> U عدالت ،مساوی ،عمل درست
deuce U مساوی در امتیاز 41 که به 61 ختم میشود
skittering U ماهیگیری با نخ و چوب به میزان مساوی
coursed rubble masonry U سنگ بادبر با ارتفاع مساوی در یک رگ
equal U : برابر شدن با مساوی بودن
equaled U : برابر شدن با مساوی بودن
equaling U : برابر شدن با مساوی بودن
tie-break U بهم خوردن وضع مساوی
equalising U مساوی یاهم شکل کردن
equalize U مساوی یاهم شکل کردن
equalizes U مساوی یاهم شکل کردن
to add equals U اعداد مساوی را با هم جمع کردن
equalises U مساوی یاهم شکل کردن
equalised U مساوی یاهم شکل کردن
equalized U مساوی یاهم شکل کردن
tie break U بهم خوردن وضع مساوی
equalizing U مساوی یاهم شکل کردن
even money U مبلغ مساوی در شرط بندی
tie-breaks U بهم خوردن وضع مساوی
ana U ازهر کدام بمقدار مساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
velocity stacks U لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
quarter U به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
sou U مسکوک فرانسه یا سویس مساوی 50/0 فرانک
furlongs U واحد درازا مساوی با یک هشتم میل
trisect U بسه بخش مساوی تقسیم کردن
furlong U واحد درازا مساوی با یک هشتم میل
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
sit on a lead U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
sit on the ball U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
isochronal U همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
neck and neck <idiom> U درمسابقه مساوی ویا نزدیک به تساوی بودن
imparity U غیر قابل تقسیم بودن اعداد بدوقسمت مساوی
To swindle (fleece) someone . U سر بسر شدن ( مساوی درآمدن ؟ نه سود ونه زیان )
bifid U بوسیله شکاف بدو قسمت مساوی تقسیم شده
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
halve U مساوی بودن تعداد ضربات هر دو حریف در یک بخش ازبازی گلف
halved U مساوی بودن تعداد ضربات هر دو حریف در یک بخش ازبازی گلف
neutral soil U خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
langley U واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
equalizes U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalizing U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalising U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalises U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalize U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalized U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalised U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
ballade U قطعه منظومی مرکب از سه مصرع مساوی و متشابه ویک مصرع کوتاه تر که هریک از این چهار قسمت یک بیت ترجیع بند دارد
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
eualize U مساوی کردن مانند کردن
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
three-legged U دارای سه پا
glochidiate U دارای مو
iodic U دارای ید
footy U دارای پا
three legged U دارای سه پا
fraught with U دارای
trilinear U دارای سه خط
bilabiate U دارای دو لب
odoriferous U دارای بو
pre emptive U دارای حق شفعه
binucleate U دارای دو هسته
binuclear U دارای دو هسته
binocular U دارای دو چشم
plumose U دارای دسته پر
deadbeat U دارای سکون
polygamous U دارای چند زن
preemptor U دارای حق شفعه
binucleated U دارای دو هسته
bisulcate U دارای دوشکاف
biramous U دارای دو شاخه
pulsatile U دارای تپش
pulsant U دارای تپش
crepitant U دارای صدای خش خش
biradial U دارای دوشعاع
pseudonymous U دارای تخلص
primiparous U دارای یک اولاد
primipara U دارای یک اولاد
prerogatived U دارای حق ویژه
bipartite U دارای دوقسمت
bizonal U دارای دومنطقه
weighted U دارای وزن
overbusy U دارای کارزیاد
bimolecular U دارای دوملکول
energetic U دارای انرژی
of that ilk U دارای همان جا
stilted U دارای چوب پا
far reaching U دارای اثرزیاد
synonymous U دارای ترادف
synonymous U دارای تشابه
febile U دارای حالت تب
palmy U دارای نخل
papillose U دارای برامدگی
bimorphemic U دارای دوشکل
pinnular U دارای برگچه
pileate U دارای کلاهک
petiolated U دارای دمگل
binaural U دارای دو گوش
bimotored U دارای دوموتور
deadbeats U دارای سکون
portentous U دارای فال بد
petiolate U دارای دمگل
pelliculate U دارای پوسته
pinnular U دارای بالچه
quartziferous U دارای در کوهی
staminate U دارای جرثومه نر
declinatory U دارای تمایل
diandrous U دارای دوپرچم
dichotomous U دارای دو بخش
silicifoeous U دارای در کوهی
rifled U دارای خان
shoaly U دارای جاهای کم اب
shelterer U دارای حفاظ
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com