English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
preferable U دارای رجحان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
predominance U رجحان
predominancy U رجحان
privilege U رجحان
distinction U رجحان
distinctions U رجحان
preferences U رجحان
preminence U رجحان
excellence U رجحان
preference U رجحان
preferences U رجحان ترجیح
preference function U تابع رجحان
predilections U رجحان برگزیدگی
predilection U رجحان برگزیدگی
revealed preference U رجحان اشکار
food perference U رجحان غذایی
time preference U رجحان زمانی
preference U رجحان ترجیح
liquidity preference function U تابع رجحان نقدینگی
prefers U رجحان دادن برگزیدن
kuder preference record U رجحان سنج کودر
preferring U رجحان دادن برگزیدن
consumer preference U رجحان مصرف کننده
prefer U رجحان دادن برگزیدن
liquidity preference theory U نظریه رجحان نقدینگی
time preference theory of interest U نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
verism U رجحان اهنگ ها و روایات متداول برروایات و اهنگهای قهرمانی و افسانه امیز
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
odoriferous U دارای بو
trilinear U دارای سه خط
glochidiate U دارای مو
iodic U دارای ید
fraught with U دارای
three legged U دارای سه پا
footy U دارای پا
bilabiate U دارای دو لب
three-legged U دارای سه پا
feldspathic U دارای فلدسپار
myrrhic U دارای بوی مر
heterogamous U دارای مادگی ها
hexameter U دارای شش وزن
homolographic U دارای قرینه
humous U دارای موادالی
twofold U دارای دو چیز
splashing U دارای ترشح
splashes U دارای ترشح
splash U دارای ترشح
formal U دارای فکر
salaried U دارای حقوق
prerogatives U دارای حق ویژه
ill neighboured U دارای همسایه بد
ill neighboured U دارای محیط بد
elective U دارای حق انتخاب
haired U دارای موی ...
electives U دارای حق انتخاب
bifocals U دارای دو کانون
fibrinous U دارای مودلیفی
floaty U دارای اب نشین کم
foliolate U دارای برگچه
bifocal U دارای دو کانون
divans U دارای دوفرفیت
divan U دارای دوفرفیت
bodily U دارای بدن
geniculate U دارای زانویی
glanduliferous U دارای غد دکوچک
overlapping U دارای اشتراک
glary U دارای تشعشع
hook-nosed U دارای بینی کج
hook nosed U دارای بینی کج
in defect U دارای کاستی
in flower U دارای شکوفه
in force U دارای اعتبار
keyed U دارای جاانگشتی
portentous U دارای فال بد
deadbeats U دارای سکون
keeled U دارای تبر ته
keratinous U دارای موادشاخی
kibed U دارای شکاف
knarred U دارای برامدگی
knock kneed U دارای زانوی کج
deadbeat U دارای سکون
weighted U دارای وزن
lean to U دارای چارطاقی
ledgy U دارای طاقچه
lippy U پر رو دارای لب اویزان
rifled U دارای خان
energetic U دارای انرژی
isogenous U دارای یک منبع
stilted U دارای چوب پا
in power U دارای اختیارات
indued with charm U دارای فریبندگی
prerogative U دارای حق ویژه
inflorescent U دارای گل اذین
innervate U دارای پی کردن
insectile U دارای حشره
instinct with force U دارای زور
basined U دارای ابگیر
intercommunicate U دارای مراوده
melodic U دارای ملودی
synonymous U دارای تشابه
invested with power U دارای اختیار
synonymous U دارای ترادف
iodous U دارای یود
hearted U دارای قلب ...
febile U دارای حالت تب
adamantean U دارای تلئلو
bimorphemic U دارای دوشکل
bimotored U دارای دوموتور
binaural U دارای دو گوش
binocular U دارای دو چشم
binuclear U دارای دو هسته
binucleate U دارای دو هسته
binucleated U دارای دو هسته
bipartite U دارای دوقسمت
biradial U دارای دوشعاع
biramous U دارای دو شاخه
bisulcate U دارای دوشکاف
bizonal U دارای دومنطقه
bodied U دارای بدن
buckish U دارای خوی بز
bumpiness U دارای برامدگی
bimolecular U دارای دوملکول
privileged U دارای امتیاز
aluminous U دارای زاج
amphibolic U دارای دو معنی
antithetic U دارای ضد ونقیض
acetylize U دارای ریشهء
acetylate U دارای ریشهء
antithetical U دارای ضد ونقیض
arbitrative U دارای اختیارحکمیت
artiodactyl U دارای سم شکافته
artiodactylous U دارای سم شکافته
aulait U دارای شیر
azotic U دارای ازت
accentual U دارای تاکید
bicentric U دارای دومرکز
prurient U دارای فکرشهوانی
bichrome U دارای دو رنگ
calcareous U دارای کلسیم
calcic U دارای اهک
diandrous U دارای دوپرچم
isometrics U دارای یک میزان
melodious U دارای ملودی
dichotomous U دارای دو بخش
dimorphic U دارای دو شکل
dimply U دارای فرورفتگی
dipetalous U دارای دوگلبرگ
diplopodous U دارای هزار پا
dipolar U دارای دو قطب
dipteran U دارای دو بال
dolose U دارای قصدجرم
double tongued U دارای دوقول
dyslogistic U دارای خاطرات بد
isometric U دارای یک میزان
entitative U دارای وجودخارجی
declinatory U دارای تمایل
dartrous U دارای تبخال
capitated U دارای سرمجزا
hectic U دارای تب لازم
behinds U دارای پس افت
cephalous U دارای کله
chinned U دارای چانه
chymiferous U دارای کیموس
cingulate U دارای کمربند
cirrous U دارای اویز
cloven foot U دارای پا یا سم شکافته
behind U دارای پس افت
copperbottomed U دارای ته مسی
crepitant U دارای صدای خش خش
cretaceous U دارای گچ فراوان
cuspidal U دارای برامدگی
ambivalence U دارای دو جنبه
far reaching U دارای اثرزیاد
lobate U دارای نرمه
infatuated U دارای داوری بد
family men U دارای نانخور
family man U دارای نانخور
curvy U دارای انحنا
allergic U دارای حساسیت به
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com