Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
large hande a
U
دارای دست بگیر گیرنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prehensive
U
گیرنده دارای قوه قبض
backward
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requested
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
spasmodically
U
بگیر و ول کن
spasmodic
U
بگیر و ول کن
annuitant
U
مستمری بگیر
take it easy
<idiom>
U
ساده بگیر
pensioners
U
مستمری بگیر
stipendiaries
U
حقوق بگیر
stipendiary
U
حقوق بگیر
pensioner
U
مستمری بگیر
Take hold from that end (side).
U
از آن سرش بگیر
venal
U
پول بگیر
annuitant
U
حقوق بگیر
salaried
U
حقوق بگیر
Take thd bull by the horns.
<proverb>
U
گاو را از شاخهایش بگیر .
salaried
U
کارمند حقوق بگیر
spasticity
U
حالت بگیر وول کن
subsistent
U
مدد معاش بگیر
pensionary
U
حقوق بگیر مزدور
snapat the chance
U
فرصت را در اغوش بگیر
reimbursable personnel
U
پرسنل حقوق بگیر نظامی
pensioners
U
وفیفه خوار مستمری بگیر
pensioner
U
وفیفه خوار مستمری بگیر
Take this handkerchief and wipe your eyes.
U
این دستمال را بگیر اشکهایت را پاک کن
signalling
U
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
Bite your tongue !
U
لبت را گاز بگیر ( دیگر از این حرفها نزن )
learn to walk before yaou run.
<proverb>
U
قبل از اینکه بدوى راه رفتن را یاد بگیر.
Bounty hunter
U
جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
sensor
U
گیرنده
recipient
U
گیرنده
adopter
U
گیرنده
recipients
U
گیرنده
getter
U
گیرنده
catcher
U
گیرنده
reciptacle
U
گیرنده
addressees
U
گیرنده
barrage reception
U
سد گیرنده
addressee
U
گیرنده
consignee
U
گیرنده
grantee
U
گیرنده
accipient
U
گیرنده
fetching
U
گیرنده
catchy
U
گیرنده
catchiest
U
گیرنده
payee
U
گیرنده
reciever
U
گیرنده
prehensory
U
گیرنده
payees
U
گیرنده
receptor
U
گیرنده
receivers
U
گیرنده
prehensorial
U
گیرنده
prehensile
U
گیرنده
receiver
U
گیرنده
acceptor
U
گیرنده
assignee
U
گیرنده
receptors
U
گیرنده
touching
U
گیرنده
catchier
U
گیرنده
pledgee
U
رهن گیرنده
jam
U
سد گیرنده پاس
enteroceptor
U
گیرنده درونی
photoreceptor
U
گیرنده نور
two valve receiver
U
گیرنده دو لامپی
radio receiver
U
گیرنده رادیویی
inductance
U
گیرنده انرژی
pledgee
U
وثیقه گیرنده
striking
U
موثر گیرنده
fondler
U
اغوش گیرنده
feoffee
U
گیرنده تیول
tube receiver
U
گیرنده لامپی
exteroceptor
U
گیرنده برونی
exempted , adressee
U
گیرنده استثنایی
grabber hand
U
دست گیرنده
interoceptor
U
گیرنده درونی
grantee
U
انتقال گیرنده
interoceptor
U
گیرنده احشایی
high fidelity receiver
U
گیرنده رابط
itching palm
U
دست گیرنده
transreceiver
U
فرستنده و گیرنده
iterant
U
ازسر گیرنده
mortgagee
U
رهن گیرنده
single circuit receiver
U
گیرنده یک مداره
comprehensive
U
فرا گیرنده
receivers
U
گیرنده رادیویی
receivers
U
دستگاه گیرنده
receiver
U
فرف گیرنده
nociceptor
U
گیرنده درد
offtake canal
U
کانال گیرنده
sound probe
U
گیرنده صوتی
strikingly
U
موثر گیرنده
opiate receptor
U
گیرنده افیونی
receiver
U
گیرنده رادیویی
revenger
U
انتقام گیرنده
passcatcher
U
گیرنده پاس
pawnee
U
رهن گیرنده
receiver
U
دستگاه گیرنده
trainees
U
تعلیم گیرنده
trainee
U
تعلیم گیرنده
jammed
U
سد گیرنده پاس
receiving antenna
U
انتن گیرنده
receiving set
U
دستگاه گیرنده
transferee
U
انتقال گیرنده
transferee
U
تحویل گیرنده
loanee
U
وام گیرنده
transceiver
U
فرستنده و گیرنده
tither
U
عشر گیرنده
receiving set
U
گیرنده رادیویی
receivers
U
فرف گیرنده
proprioceptor
U
گیرنده عضلانی
thermoreceptor
U
گیرنده دمایی
mechanic recepter
U
گیرنده مکانیکی
jams
U
سد گیرنده پاس
television receiver
U
گیرنده تلویزیونی
rejuvenescent
U
جوانی از سر گیرنده
bailee
U
تحویل گیرنده
auto radio
U
گیرنده اتومبیل
clocker
U
گیرنده وقت
amateur receiver
U
گیرنده اماتور
acceptor level
U
تراز گیرنده
determiners
U
تصمیم گیرنده
determiner
U
تصمیم گیرنده
decreasing
U
نقصان گیرنده
communication receiver
U
گیرنده مخابرات
concluder
U
نتیجه گیرنده
consignee
U
گیرنده امانت
chemoreceptor
U
گیرنده شیمیایی
bribee
U
رشوه گیرنده
catch of guage
U
گیرنده بارانسنج
cessionary
U
انتقال گیرنده
beat receiver
U
گیرنده تداخلی
baroreceptor
U
گیرنده فشار
crystal set
U
گیرنده اشکارساز
payee
U
گیرنده وجه
borrower
U
قرض گیرنده
donee
U
گیرنده هبه
donee
U
گیرنده هدیه
donee
U
هبه گیرنده
enteroceptor
U
گیرنده احشایی
cell receptor
U
گیرنده سلولی
volumetric receptor
U
گیرنده حجمی
acquisitive
فرا گیرنده
prepossessing
U
گیرنده جالب
payees
U
گیرنده وجه
borrowers
U
وام گیرنده
distilling receiver
U
گیرنده تقطیر
decision maker
U
تصمیم گیرنده
borrowers
U
قرض گیرنده
borrower
U
وام گیرنده
distance receptor
U
گیرنده دوربرد
address
U
نشانی گیرنده پیام
holders
U
گیرنده اشغال کننده
addressed
U
نشانی گیرنده پیام
addresses
U
نشانی گیرنده پیام
holder
U
گیرنده اشغال کننده
printing receiving apparatus
U
دستگاه گیرنده ثبات
pressure points
U
نقطههای گیرنده فشار
borrower
U
عاریه گیرنده مقترض
periclinal
U
ازهمه سو شیب گیرنده
receiver
U
دستگاه گیرنده بی سیم
annuitant
U
گیرنده مستمری سالیانه
receptor
U
ستاره مساعد گیرنده
overtaking vessel
U
شناوه سبقت گیرنده
receptors
U
ستاره مساعد گیرنده
borrowers
U
عاریه گیرنده مقترض
receivers
U
دستگاه گیرنده بی سیم
alienee
U
گیرنده مال موردانتقال
receiver gating
U
ولت افزایی گیرنده
radio sextant
U
گیرنده امواج کیهانی
receiver output volume
U
شدت صوت گیرنده
superheterodyne receiver
U
گیرنده سوپر هترودین
catcher
U
فرفرههای گیرنده محصول
d.c. reciever
U
گیرنده جریان دائم
long wave receiver
U
گیرنده موج بلند
platform
U
رسانگر حامل گیرنده
transceiver
U
دستگاه گیرنده فرستنده
platforms
U
رسانگر حامل گیرنده
donee country
U
کشور کمک گیرنده
determinant
U
تصمیم گیرنده عاجز
iterative
U
ازسر گیرنده تکراری
directional reciever
U
گیرنده جهت دار
mains receiving set
U
دستگاه گیرنده شبکه
consignee
U
گیرنده کالای ارسالی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com