Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
actinic
U
دارای خواص پرتوافکنی مربوط به تاثیر شیمیایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
chemical properties
U
خواص شیمیایی
metamerism
U
برابری در ترکیب و وزن ودگرگونی در خواص شیمیایی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
resisted
U
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resist
U
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisting
U
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resists
U
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
oleaginous
U
دارای خواص روغن
papaverous
U
دارای خواص خشخاش
amphoteric
U
دارای خواص متضاد
propertied
U
متمکن دارای خواص معین
isotropic
U
دارای خواص فیزیکی مشابه
isotropic
U
دارای خواص برابر از هرسو همگرای
infusive
U
دارای قوه نفوذ یا تاثیر
trihydrate
U
ترکیب شیمیایی دارای سه ملکول اب
substantive
U
شبیه اسم دارای خواص اسم
heteromerous
U
دارای ترکیبات غیر مربوط ونامتجانس
radiation
U
پرتوافکنی
irradiation
U
پرتوافکنی
vdt radiation
U
پرتوافکنی VDT
radiation
U
پرتوافکنی پرتوگستری
intensity of luminescence
U
شدت پرتوافکنی
chemical survey
U
بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
haustellate
U
دارای الت مکنده مربوط به حشرات مکنده مساعد برای مکیدن
toggle
U
مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
toggles
U
مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
stroboscope
U
وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
Ushak medallion
U
ترنج عشاق
[این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
properties
U
خواص
attribute
U
خواص
attributes
U
خواص
attributing
U
خواص
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
property list
U
سیاهه خواص
attributing
U
صفت خواص
bulk properties
U
خواص گروهی
collective properties
U
خواص کولیگاتیو
mechanical properties
U
خواص مکانیکی
elastic properties
U
خواص ارتجاعی
product capabilities
U
خواص محصول
attribute
U
صفت خواص
attributes
U
صفت خواص
hydrological
U
وابسته به خواص اب
intrinsic properties
U
خواص ذاتی
intensive properties
U
خواص شدتی
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
adhesion agent
U
ماده تشدیدکننده خواص
magnetics
U
علم خواص مغناطیسی
electro magnetism
U
برق و خواص مغناطیسی
general properties of bodies
U
خواص عمومی اجسام
acoustics
U
خواص صوتی ساختمان
partial molar properties
U
خواص جزیی مولی
properties of section
U
خواص مقاطع تیرها
electronography
U
ثبت خواص الکتریسته ساکن
hydraulic
U
وابسته به مبحث خواص اب درحرکت
electrokinetics
U
علم خواص برق متحرک
geophysical survey
U
مطالعه خواص فیزیکی زمین
pneumatics
U
علم خواص هوا و گاز
unsex
U
از خواص جنسی محروم کردن
optics
U
علم مطالعه در خواص نور
electro magnetism
U
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
physicochemical
U
وابسته به خواص فیزیکی وشیمیایی اجسام
actinology
U
دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
to turn something
U
تغییر کردن در ظاهر یا خواص خود
electro statics
U
علم خواص الکتریک هنگام بیحرکتی
v , series
U
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
pneumatology
U
روح شناسی علم خواص هواو گازها
atoms
U
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atom
U
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
aircraft alternation
U
اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
axiology
U
علم ارزش یا خواص ونوامیس ذاتی اجسام
gyromagnetic
U
وابسته به خواص مغناطیسی جسم الکتریکی چرخنده
Green tea is esteemed for its health-giving properties.
U
ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
additives
U
مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
additive
ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
miscibility
U
قابلیت امیختن و اختلاط بدون از دست دادن خواص خود
platinum metal
U
ترکیب نیکل و روی و مس که تا اندازهای خواص پلاتین راپیدا میکند
epizootology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
charactristic curve
U
نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
epizootiology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology
U
علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
color code
U
روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
epiphytology
U
علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
gestalt
U
معین بطوریکه اجزاء ان خواص مختصه خودراازطرح و یاشکلی که از این ترکیب بدست اید
effecting
U
تاثیر
influence
U
تاثیر
effect
U
تاثیر
influences
U
تاثیر
influencing
U
تاثیر
forcefulness
U
تاثیر
hanks
U
تاثیر
influenced
U
تاثیر
influxes
U
تاثیر
hank
U
تاثیر
influx
U
تاثیر
affection
U
تاثیر
efficacy
U
تاثیر
impressiveness
U
تاثیر
forcibly
U
با تاثیر
influence line
U
خط تاثیر
sensations
U
تاثیر
sensation
U
تاثیر
semplice
U
بی تاثیر
effectiveness
U
تاثیر
effected
U
تاثیر
adaphorous
U
بی تاثیر
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
aerate
U
در تحت تاثیر
efficiency
U
درجه تاثیر
influences
U
تاثیر کردن بر
efficacity
U
درجه تاثیر
influencing
U
تاثیر کردن بر
radius of influence
U
شعاع تاثیر
size effect
U
تاثیر اندازه
influenced
U
تاثیر کردن بر
influence
U
تاثیر کردن بر
aerating
U
در تحت تاثیر
aerates
U
در تحت تاثیر
efficacy
U
درجه تاثیر
afair
U
تاثیر کردن
aerated
U
در تحت تاثیر
influence value
U
ضریب تاثیر
after-effects
U
تاثیر بعدی
influence value
U
ارزش تاثیر
effectiveness
U
تاثیر بخشی
inductive influence
U
تاثیر القائی
impressing
U
تاثیر کردن بر
bears
U
تاثیر داشتن
coefficient
U
ضریب تاثیر
impressional
U
تاثیر کننده
effectiveness
U
میزان تاثیر
after-effect
U
تاثیر بعدی
coefficients
U
ضریب تاثیر
impressed
U
تاثیر کردن بر
bear
U
تاثیر داشتن
impressionability
U
تاثیر پذیری
efficacity
U
تاثیر سودمندی
wallydraigle
U
تاثیر پذیر
hit-and-run
<idiom>
U
تاثیر ناگهانی
field effect
U
با تاثیر میدانی
impressible
U
تاثیر پذیر
impresses
U
تاثیر کردن بر
affected
[by]
<adj.>
U
تحت تاثیر
touched
U
تحت تاثیر
make an impression
U
تاثیر گذاشتن
concerned
[by]
<adj.>
U
تحت تاثیر
impress
U
تاثیر کردن بر
chemical
U
شیمیایی
chemical sense
U
حس شیمیایی
chemical biological and radiological
U
شیمیایی
chemic
U
شیمیایی
chemicals
U
شیمیایی
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
edaphic
U
تحت تاثیر خاک
cost effectiveness
U
تاثیر بخشی هزینه
impresses
U
: تحت تاثیر قراردادن
impress
U
: تحت تاثیر قراردادن
actions
U
تاثیر اثر جنگ
insalutary
U
تاثیر روحی بد اب و هوا
ship influence
U
تاثیر عبور کشتی
impressed
U
: تحت تاثیر قراردادن
without prejudice
U
بدون تاثیر به اینده
bacterization
U
تحت تاثیر باکتری
counteracts
U
متقابلا" تاثیر گذاشتن
counteract
U
متقابلا" تاثیر گذاشتن
counteracted
U
متقابلا" تاثیر گذاشتن
impressing
U
: تحت تاثیر قراردادن
action
U
تاثیر اثر جنگ
counteracting
U
متقابلا" تاثیر گذاشتن
alcoholism
U
تاثیر الکل در مزاج
chemical injection
U
تزریق شیمیایی
chemical equilibrium
U
تعادل شیمیایی
chemical defense
U
پدافند شیمیایی
precipitated
U
رسوب شیمیایی
precipitates
U
رسوب شیمیایی
precipitating
U
رسوب شیمیایی
chemical energy
U
انرژی شیمیایی
chemical deposits
U
نهشتهای شیمیایی
chemical element
U
عنصر شیمیایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com