Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
thread
U
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
threads
U
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
die
U
با حدیده وقلاویز رزوه کردن
embossing die
U
حدیده برجسته کاری
embossing
U
طرح برجسته
[برجسته کردن زمینه فرش]
floating lines
U
خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
stepped lines
U
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
wiredraw
U
حدیده کردن
drawings
U
حدیده کردن
drawing
U
حدیده کردن
rivulose
U
دارای خطوط مارپیچی
vermiculate
U
دارای خطوط موجی
lineolated
U
خط دار دارای خطوط ریز
lineolate
U
خط دار دارای خطوط ریز
stereograph
U
نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
ring straked
U
دارای خطوط گرد در روی بدن
ring streaked
U
دارای خطوط گرد در روی بدن
contour map
U
نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
topographic map
U
نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
granite paper
U
کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
bosomed
U
دارای سینه برجسته
bosomy
U
دارای پستان برجسته
collimate
U
منطبق کردن خطوط
to give prominence to
U
بزرگ کردن برجسته کردن
infiltrating
U
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrates
U
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrate
U
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrated
U
در خطوط دشمن نفوذ کردن
agraffe
U
سنگ سر طاق
[دارای تزئینات برجسته کاری شده]
agrafe
U
سنگ سر طاق
[دارای تزئینات برجسته کاری شده]
mercator projection
U
نقشه برجسته نمای دارای نصف النهارات متوازی
signalize
U
برجسته کردن
emboss
U
برجسته کردن
snarl
U
بغرنجی برجسته کردن
snarled
U
بغرنجی برجسته کردن
goffer
U
مجعدکردن برجسته کردن
snarls
U
بغرنجی برجسته کردن
snarling
U
بغرنجی برجسته کردن
to bring out in relief
U
برجسته یا روشن کردن
bosses
U
برجسته کاری ریاست کردن بر
boss
U
برجسته کاری ریاست کردن بر
boss
U
نقش برجسته تهیه کردن
bossing
U
نقش برجسته تهیه کردن
bossed
U
برجسته کاری ریاست کردن بر
bossing
U
برجسته کاری ریاست کردن بر
bossed
U
نقش برجسته تهیه کردن
bosses
U
نقش برجسته تهیه کردن
lattice
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattices
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
personate
U
خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
grated
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grates
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curbing
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curb
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grate
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
incorporates
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporate
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
militarize
U
جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
incorporating
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
clatters
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
stock and die
U
دسته حدیده و حدیده
reman
U
دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
edge
U
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edges
U
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
Hanbel
U
[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
catalyze
U
دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
fortifying
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
furnishes
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
fortifies
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
furnish
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
fortify
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
inflame
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflames
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
furnishing
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
inflaming
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
curvilineal
U
دارای خطوط منحنی محدودبخطوط منحنی
isotherm
U
خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isobars
U
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobar
U
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
particularity
U
دارای خصوصیات معینی خصوصیات برجسته
alto-rilievo
U
[ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model
U
مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
isohaline
U
خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
innervate
U
دارای پی کردن
saliency
U
نکته برجسته موضوع برجسته
supereminent
U
برجسته فوق العاده برجسته
salience
U
نکته برجسته موضوع برجسته
embossment
U
نقوش برجسته برجسته کاری
bas relif
U
حجاری ونقوش برجسته برجسته
tinkles
U
دارای طنین کردن
nationalises
U
دارای ملیت کردن
nationalised
U
دارای ملیت کردن
tinkle
U
دارای طنین کردن
crenelate
U
دارای کنگره کردن
nationalising
U
دارای ملیت کردن
crenellate
U
دارای کنگره کردن
nationalizes
U
دارای ملیت کردن
nationalize
U
دارای ملیت کردن
nationalizing
U
دارای ملیت کردن
tinkled
U
دارای طنین کردن
tinkling
U
دارای طنین کردن
rampart
U
دارای استحکامات کردن
tooth
U
دارای دندان کردن
varnishing
U
دارای فاهرخوب کردن
potentialize
U
دارای استعداد کردن
personalize
U
دارای شخصیت کردن
ensoul
U
دارای روح کردن
zigzagging
U
دارای پیچ و خم کردن
zigzagged
U
دارای پیچ و خم کردن
castellate
U
دارای استحکامات کردن
indexes
U
:دارای فهرست کردن
indexed
U
:دارای فهرست کردن
index
U
:دارای فهرست کردن
populating
U
دارای جمعیت کردن
populates
U
دارای جمعیت کردن
populate
U
دارای جمعیت کردن
body
U
دارای جسم کردن
gifts
U
دارای استعداد کردن
zigzags
U
دارای پیچ و خم کردن
bodies
U
دارای جسم کردن
gift
U
دارای استعداد کردن
varnish
U
دارای فاهرخوب کردن
varnished
U
دارای فاهرخوب کردن
varnishes
U
دارای فاهرخوب کردن
hydroxylate
U
دارای هیدروکسیل کردن
hydrogenate
U
دارای هیدروژن کردن
zigzag
U
دارای پیچ و خم کردن
insoul
U
دارای روح کردن
nitrogenize
U
دارای نیتروژن کردن
freckle
U
خال دارای کک مک کردن
substantivize
U
دارای ماهیت کردن
personified
U
دارای شخصیت کردن
personifying
U
دارای شخصیت کردن
vitaminize
U
دارای ویتامین کردن
embrasure
U
دارای منفذ کردن
transistorize
U
دارای ترانسیتور کردن
systemize
U
دارای همست کردن
fluoridate
U
دارای فلورید کردن
whipstitch
U
دارای مرز کردن
personify
U
دارای شخصیت کردن
personifies
U
دارای شخصیت کردن
embrasures
U
دارای منفذ کردن
vallum
U
دارای استحکامات کردن
granulate
U
دارای ذرات ریز کردن
rehabilitates
U
دارای امتیازات اولیه کردن
criss-cross
U
دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossed
U
دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crosses
U
دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossing
U
دارای نقش چلیپایی کردن
wig
U
دارای گیس مصنوعی کردن
tat
U
دارای حاشیه توری کردن
bedevil
U
دارای روح شیطانی کردن
pane
U
دارای جام شیشه کردن
rehabilitated
U
دارای امتیازات اولیه کردن
reengine
U
دارای موتور تازه کردن
methodize
U
دارای روش یاقاعدهای کردن
prong
U
دارای چنگک یا چنگال کردن
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
prongs
U
دارای چنگک یا چنگال کردن
sanitate
U
دارای لوازم بهداشتی کردن
tongues
U
گفتن دارای زبانه کردن
bedevilled
U
دارای روح شیطانی کردن
ravine
U
دارای دره تنگ کردن
rehabilitating
U
دارای امتیازات اولیه کردن
bedevils
U
دارای روح شیطانی کردن
ravines
U
دارای دره تنگ کردن
bedevilling
U
دارای روح شیطانی کردن
to p a thing for a person
U
کسی را دارای چیزی کردن
fulcrum
U
دارای نقطه اتکاء کردن
to p a thing person with athing
U
کسی را دارای چیزی کردن
flyspeck
U
دارای لکه مگس کردن
wigs
U
دارای گیس مصنوعی کردن
rehabilitate
U
دارای امتیازات اولیه کردن
panes
U
دارای جام شیشه کردن
stereoscope
U
جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
substantialize
U
دارای وجود خارجی کردن یاشدن
motivates
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivated
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
mastermind
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminded
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
russify
U
دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
motivate
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
masterminding
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminds
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
shoes
U
دارای کفش کردن نعل زدن به
shoeing
U
دارای کفش کردن نعل زدن به
woofs
U
پارچه کتانی دارای پود کردن
woof
U
پارچه کتانی دارای پود کردن
retrench
U
دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
bells
U
دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
bell
U
دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
motivating
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
shoe
U
دارای کفش کردن نعل زدن به
air condition
U
دارای دستگاه تهویه کردن تهویه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com