English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
class conscious U دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-conscious U دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-consciousness U دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
photosensitive U دارای حساسیت نسبت به نور
stenotopic U دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
sensitivity ratio U نسبت حساسیت
thermotropism U حساسیت نسبت به گرما
sensibility to praise U حساسیت نسبت به ستایش
allergies U حساسیت نسبت بچیزی
allergy U حساسیت نسبت بچیزی
allergy U حساسیت نسبت به چیزی [پزشکی]
photosensitize U نسبت بنور حساسیت پیداکردن
color blind U فاقد حساسیت نسبت برنگ
diathesis U تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
tone deaf U فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
tone-deaf U فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
mantoux test U ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
hyposensitize U کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
case sensitive search U جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
looks U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
look U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looked U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
sensitive U دارای حساسیت
allergic U دارای حساسیت به
hyperirritable U دارای حساسیت شدید
actinautographic U دارای حساسیت در مقابل نور
hypersensitive U دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
hyperalgesis U حساسیت زیاد نسبت به درد درد بسیار سخت
public spirited U دارای روحیه اجتماعی
social minded U دارای عقیده سوسیالیستی اجتماعی
born-again U دارای اعتقاد بازیافته نسبت به چیزی
homosexuals U دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
homosexual U دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
me too U دارای شباهت تبلیغاتی نسبت برقیب سیاسی خود
eurytopic U دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
leverage U نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law U جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan U توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet U توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
attributable U قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata U برحسب نسبت معین بهمان نسبت
nationallism U مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
Lori Pambak motif U ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
sensitivities U حساسیت
sensibility U حساسیت
sensibilities U حساسیت
elasticity U حساسیت
sensitiveness U حساسیت
sensitometer U حساسیت
sinsitivity U حساسیت
friction U حساسیت
allergies U حساسیت
allergy U حساسیت
liking U حساسیت
impressibility U حساسیت
sensitivity U حساسیت
frictions U حساسیت
susceptivity U حساسیت
hypersensitivity U حساسیت شدید
allergic U وابسته به حساسیت
impassibility U عدم حساسیت
desensitization U حساسیت زدایی
differential sensitivity U حساسیت افتراقی
coloring sensitive U حساسیت رنگ
sensitivities U میزان حساسیت
hyposensitize U عدم حساسیت
sensitivity U میزان حساسیت
dynamic sensitivity U حساسیت دینامیک
increase in sensitivity U افزایش حساسیت
sentience U حساسیت جسمانی
protopathic sensitivity U حساسیت ابتدایی
terminal sensitivity U حد بیشینه حساسیت
measuring sensitivity U حساسیت سنجش
static sensitivity U حساسیت استاتیک
responsively U با تاثر یا حساسیت
hyperesthesia U فزونی حساسیت
coefficient of elasticity U ضریب حساسیت
allergy U حساسیت [پزشکی]
hyperesthesia U ازدیاد حساسیت
luminous sensitivity U حساسیت نوری
inelasticity U عدم حساسیت
keenness U ذکاوت حساسیت
stress testing U تست حساسیت
sensitivity training U حساسیت اموزی
hyperaesthesia U ازدیاد حساسیت
absolute sensitivity U حساسیت مطلق
light sensitive U با حساسیت نوری
price elasticity U حساسیت قیمت
photosensitivity U حساسیت به نور
k tungsten sensitivity U حساسیت تنگستن در 4582کلوین
intermediate frequency sensitivity U حساسیت فرکانس میانی
spectral sensitivity characteristic U مشخصه حساسیت مرئی
static luminous sensitivity U حساسیت نوری استاتیک
dynamic luminous sensitivity U حساسیت نوری دینامیک
t group U گروه حساسیت اموزی
systematic desensitization U حساسیت زدایی منظم
jumpiness U حالت بیقراری حساسیت
exquisiteness U حساسیت نازکی طبع
gravimeter U حساسیت سنج وزن
hayfever [med.] U حساسیت فصلی [پزشکی]
hay fever [med.] U حساسیت فصلی [پزشکی]
pollinosis [med.] U حساسیت فصلی [پزشکی]
pollenosis [med.] U حساسیت فصلی [پزشکی]
somesthesis U حساسیت به حسهای بدنی
allergic rhinitis [med.] U حساسیت فصلی [پزشکی]
sensitivity training group U گروه حساسیت اموزی
mouse U مقابل حساسیت Mouse
measuring sensitivity U حساسیت اندازه گیری
anti-histamine U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
current sensitivity of a crystal rectifi U حساسیت یکسوکننده بلورین
mouses U مقابل حساسیت Mouse
antihistamines U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
neurasthenia U سر درد و حساسیت بی مورد
allergen U مادهای که باعث حساسیت میشود
acroesthesia U افزایش حساسیت اعضای انتهایی
meteoropathy U حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
notche sensitivity index U ضریب حساسیت در مقابل شیار
atmosphere related syndrome [ARS] U حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
look U زمان حساسیت مدار مین
esthesia U فرفیت احساس و ادراک حساسیت
looks U زمان حساسیت مدار مین
hyperesthesia U حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
sensitometry U اندازه گیری حساسیت چشم
coarse mine U نوعی مین دریایی با حساسیت کم
looked U زمان حساسیت مدار مین
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
sensitivity analysis U تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
tinged with cnvy U حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
hyperirritability U حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
photosensitize U بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
adaptations U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptation U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
socio economic U اجتماعی
social U اجتماعی
ecclesiastic U اجتماعی
ecclesiastics U اجتماعی
communal U اجتماعی
communally U اجتماعی
anti social U ضد اجتماعی
the herd instinct U حس اجتماعی
societal U اجتماعی
anti-social U ضد اجتماعی
Republicans U اجتماعی
Republican U اجتماعی
processionary U اجتماعی
socio political U اجتماعی
public U اجتماعی
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
social benefit U منفعت اجتماعی
social consciousness U هشیاری اجتماعی
social class U طبقه اجتماعی
socializer U اجتماعی کننده
social changes U تغییرات اجتماعی
posse U نیروی اجتماعی
social cost U هزینه اجتماعی
sociocultural U اجتماعی- فرهنگی
posses U نیروی اجتماعی
social capital U سرمایه اجتماعی
socialization U اجتماعی شدن
social development U توسعه اجتماعی
social transmission U انتقال اجتماعی
social type U سنخ اجتماعی
social wealth U ثروت اجتماعی
social control U کنترل اجتماعی
social welfare U رفاه اجتماعی
social contract U قرارداد اجتماعی
social will U اراده اجتماعی
socialization U اجتماعی کردن
socioeconomic U اجتماعی واقتصادی
socioeconomic U اجتماعی- اقتصادی
sociogenesis U پدیدایی اجتماعی
collective U اشتراکی اجتماعی
socialised U اجتماعی کردن
socialises U اجتماعی کردن
socialising U اجتماعی کردن
socialize U اجتماعی کردن
socialized U اجتماعی کردن
socializes U اجتماعی کردن
socializing U اجتماعی کردن
psychosocial U روانی- اجتماعی
social self U خود اجتماعی
politico social U سیاسی اجتماعی
gregarious U اجتماعی دستهای
social acceptance U پذیرش اجتماعی
sociopolitical U اجتماعی وسیاسی
social benefit U نفع اجتماعی
social behavior U رفتار اجتماعی
social attitude U نگرش اجتماعی
sociopolitical U اجتماعی- سیاسی
sociopsychological U اجتماعی- روانی
social approval U تایید اجتماعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com