Perdic | دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	hypersensitive U	دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	hyperirritability U	حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
	supersensitive U	فوق العاده حساس
	supersensitive U	ماسوره یا مین فوق العاده حساس
	skinless U	خیلی حساس
	pixilated U	خیلی حساس
	overstrung U	خیلی حساس
	senseful U	خیلی حساس
	hypergolic fuel U	سوخت خیلی حساس به اشتعال
	sensitive U	دارای حساسیت
	allergic U	دارای حساسیت به
	hyperirritable U	دارای حساسیت شدید
	actinautographic U	دارای حساسیت در مقابل نور
	photosensitive U	دارای حساسیت نسبت به نور
	middlemen U	دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
	middleman U	دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
	tentacular U	دارای شاخک حساس
	tender minded U	دارای فکر حساس
	stenotopic U	دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
	class conscious U	دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
	class-conscious U	دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
	class-consciousness U	دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
	daimon U	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
	daemon U	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
	superfluid U	جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
	superfine U	دارای دانههای خیلی ریز
	brut U	دارای مقدار خیلی کمی الکل
	electrosensitive printer U	چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
	demons U	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
	demon U	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
	blockbuster U	بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
	blockbusters U	بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
	tentacle U	شاخک حساس ریشه حساس
	tentacles U	شاخک حساس ریشه حساس
	sensitive to corrosion U	حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
	field allowance U	فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
	she has a well poised head U	وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
	paint oneself into a corner <idiom> U	گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
	go great guns <idiom> U	موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
	i am very keen on going there U	من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
	microfilmed U	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
	microfilms U	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
	microfilm U	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
	microfilming U	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
	gradient circuit U	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
	sottovoce U	صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
	very low frequency U	فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
	ponderous U	خیلی سنگین خیلی کودن
	rattling U	خیلی تند خیلی خوب
	sensitiveness U	حساسیت
	friction U	حساسیت
	frictions U	حساسیت
	liking U	حساسیت
	sensitivity U	حساسیت
	allergies U	حساسیت
	allergy U	حساسیت
	impressibility U	حساسیت
	elasticity U	حساسیت
	sensibilities U	حساسیت
	sensibility U	حساسیت
	sensitivities U	حساسیت
	sensitometer U	حساسیت
	susceptivity U	حساسیت
	sinsitivity U	حساسیت
	emergencies U	خیلی خیلی فوری
	emergency U	خیلی خیلی فوری
	differential sensitivity U	حساسیت افتراقی
	dynamic sensitivity U	حساسیت دینامیک
	light sensitive U	با حساسیت نوری
	hyposensitize U	عدم حساسیت
	hypersensitivity U	حساسیت شدید
	increase in sensitivity U	افزایش حساسیت
	responsively U	با تاثر یا حساسیت
	inelasticity U	عدم حساسیت
	keenness U	ذکاوت حساسیت
	impassibility U	عدم حساسیت
	allergy U	حساسیت [پزشکی]
	sensitivity U	میزان حساسیت
	desensitization U	حساسیت زدایی
	sensitivities U	میزان حساسیت
	absolute sensitivity U	حساسیت مطلق
	static sensitivity U	حساسیت استاتیک
	photosensitivity U	حساسیت به نور
	price elasticity U	حساسیت قیمت
	allergic U	وابسته به حساسیت
	protopathic sensitivity U	حساسیت ابتدایی
	hyperesthesia U	فزونی حساسیت
	hyperesthesia U	ازدیاد حساسیت
	luminous sensitivity U	حساسیت نوری
	sensitivity training U	حساسیت اموزی
	sentience U	حساسیت جسمانی
	terminal sensitivity U	حد بیشینه حساسیت
	coefficient of elasticity U	ضریب حساسیت
	coloring sensitive U	حساسیت رنگ
	sensitivity ratio U	نسبت حساسیت
	measuring sensitivity U	حساسیت سنجش
	hyperaesthesia U	ازدیاد حساسیت
	stress testing U	تست حساسیت
	spectral sensitivity characteristic U	مشخصه حساسیت مرئی
	somesthesis U	حساسیت به حسهای بدنی
	sensitivity training group U	گروه حساسیت اموزی
	hayfever [med.] U	حساسیت فصلی [پزشکی]
	hay fever [med.] U	حساسیت فصلی [پزشکی]
	pollinosis [med.] U	حساسیت فصلی [پزشکی]
	intermediate frequency sensitivity U	حساسیت فرکانس میانی
	anti-histamines U	داروی ضد حساسیت یا آلرژی
	static luminous sensitivity U	حساسیت نوری استاتیک
	allergic rhinitis [med.] U	حساسیت فصلی [پزشکی]
	pollenosis [med.] U	حساسیت فصلی [پزشکی]
	allergies U	حساسیت نسبت بچیزی
	antihistamines U	داروی ضد حساسیت یا آلرژی
	allergy U	حساسیت نسبت بچیزی
	dynamic luminous sensitivity U	حساسیت نوری دینامیک
	t group U	گروه حساسیت اموزی
	systematic desensitization U	حساسیت زدایی منظم
	measuring sensitivity U	حساسیت اندازه گیری
	gravimeter U	حساسیت سنج وزن
	neurasthenia U	سر درد و حساسیت بی مورد
	mouse U	مقابل حساسیت Mouse
	k tungsten sensitivity U	حساسیت تنگستن در 4582کلوین
	exquisiteness U	حساسیت نازکی طبع
	mouses U	مقابل حساسیت Mouse
	anti-histamine U	داروی ضد حساسیت یا آلرژی
	jumpiness U	حالت بیقراری حساسیت
	current sensitivity of a crystal rectifi U	حساسیت یکسوکننده بلورین
	sensibility to praise U	حساسیت نسبت به ستایش
	thermotropism U	حساسیت نسبت به گرما
	jim dandy U	ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
	allergen U	مادهای که باعث حساسیت میشود
	notche sensitivity index U	ضریب حساسیت در مقابل شیار
	looks U	زمان حساسیت مدار مین
	esthesia U	فرفیت احساس و ادراک حساسیت
	coarse mine U	نوعی مین دریایی با حساسیت کم
	acroesthesia U	افزایش حساسیت اعضای انتهایی
	photosensitize U	نسبت بنور حساسیت پیداکردن
	looked U	زمان حساسیت مدار مین
	atmosphere related syndrome [ARS] U	حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
	hyperesthesia U	حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
	sensitometry U	اندازه گیری حساسیت چشم
	color blind U	فاقد حساسیت نسبت برنگ
	meteoropathy U	حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
	look U	زمان حساسیت مدار مین
	allergy U	حساسیت نسبت به چیزی [پزشکی]
	diathesis U	تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
	isobare U	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
	isobars U	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
	isobar U	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
	tone-deaf U	فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
	sensitivity analysis U	تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
	tinged with cnvy U	حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
	photosensitize U	بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
	tone deaf U	فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
	soft shelled U	دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
	cementitious U	دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
	key <adj.> U	حساس
	thin skinned U	حساس
	alive U	حساس
	sensitive U	حساس
	susceptive U	حساس
	techy U	حساس
	elastic demand U	حساس
	sharp nosed U	حساس
	sensitive clay U	رس حساس
	sensate U	حساس
	sensor U	حساس
	sentimental U	حساس
	ticklish U	حساس
	delicate U	حساس
	vigilant U	حساس
	elastic U	حساس
	supersensitive U	حساس
	feisty U	حساس
	prominent U	حساس
	activator U	حساس گر
	acute U	حساس
	exquisite U	حساس
	critical U	حساس
	tender U	حساس
	tendered U	حساس
	tenderest U	حساس
	tendering U	حساس
	passible U	حساس
	hyposensitize U	کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
	mantoux test U	ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
	ringent U	دارای دهن باز دارای لبان برگشته
	tenderize U	حساس کردن
	tenderized U	حساس کردن
	supersensitive U	فوق حساس
	gleg U	حساس باهوش
	tenderizes U	حساس کردن
	insensitive U	غیر حساس
	tenderizing U	حساس کردن
	insensitivity U	غیر حساس
	feelingly U	بطور حساس
	mimosa U	گیاه حساس
	starkest U	حساس سفت
	tendering U	حساس بودن
	sensitively U	بطور حساس
	insensible U	غیر حساس
	tenderest U	حساس بودن
	tendered U	حساس بودن