Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pane
U
دارای جام شیشه کردن
panes
U
دارای جام شیشه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wire glass
U
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
wired glass
U
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
manganic
U
دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
ground glass
U
نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
manganesian
U
مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
vitrescent
U
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
plate glass
U
شیشه سنگ شیشه تختهای
ink bottle
U
شیشه مرکب شیشه جوهر
glassman
U
تاجر شیشه شیشه ساز
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
flatbed
U
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
to f. glass
U
شیشه گری کردن
rack
U
خون مستاجررا در شیشه کردن
racks
U
خون مستاجررا در شیشه کردن
wracked
U
خون مستاجررا در شیشه کردن
wracks
U
خون مستاجررا در شیشه کردن
he is blowing glass
U
شیشه را با فوت درست کردن
racked
U
خون مستاجررا در شیشه کردن
vitrify
U
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
putty powder
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
jeweller's putty
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
glass wool
U
پشم یا براده شیشه پشم شیشه
personate
U
خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
curbed
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grates
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curbs
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curb
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grate
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curbing
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grated
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
incorporating
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
militarize
U
جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
incorporates
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
threads
U
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporate
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
thread
U
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
edges
U
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edge
U
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
reman
U
دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
inflame
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
fortify
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifies
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifying
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
inflames
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
furnishing
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnish
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
catalyze
U
دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
furnishes
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
inflaming
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
innervate
U
دارای پی کردن
substantivize
U
دارای ماهیت کردن
insoul
U
دارای روح کردن
indexes
U
:دارای فهرست کردن
zigzag
U
دارای پیچ و خم کردن
populates
U
دارای جمعیت کردن
potentialize
U
دارای استعداد کردن
populating
U
دارای جمعیت کردن
personalize
U
دارای شخصیت کردن
tooth
U
دارای دندان کردن
zigzagged
U
دارای پیچ و خم کردن
nationalizing
U
دارای ملیت کردن
nationalizes
U
دارای ملیت کردن
tinkle
U
دارای طنین کردن
nationalize
U
دارای ملیت کردن
nationalising
U
دارای ملیت کردن
nationalises
U
دارای ملیت کردن
populate
U
دارای جمعیت کردن
zigzags
U
دارای پیچ و خم کردن
freckle
U
خال دارای کک مک کردن
rampart
U
دارای استحکامات کردن
crenellate
U
دارای کنگره کردن
fluoridate
U
دارای فلورید کردن
whipstitch
U
دارای مرز کردن
crenelate
U
دارای کنگره کردن
varnish
U
دارای فاهرخوب کردن
varnished
U
دارای فاهرخوب کردن
varnishes
U
دارای فاهرخوب کردن
varnishing
U
دارای فاهرخوب کردن
index
U
:دارای فهرست کردن
nitrogenize
U
دارای نیتروژن کردن
nationalised
U
دارای ملیت کردن
castellate
U
دارای استحکامات کردن
indexed
U
:دارای فهرست کردن
zigzagging
U
دارای پیچ و خم کردن
body
U
دارای جسم کردن
personifying
U
دارای شخصیت کردن
personifies
U
دارای شخصیت کردن
systemize
U
دارای همست کردن
tinkles
U
دارای طنین کردن
vitaminize
U
دارای ویتامین کردن
vallum
U
دارای استحکامات کردن
transistorize
U
دارای ترانسیتور کردن
personify
U
دارای شخصیت کردن
embrasures
U
دارای منفذ کردن
hydrogenate
U
دارای هیدروژن کردن
bodies
U
دارای جسم کردن
hydroxylate
U
دارای هیدروکسیل کردن
embrasure
U
دارای منفذ کردن
ensoul
U
دارای روح کردن
tinkling
U
دارای طنین کردن
personified
U
دارای شخصیت کردن
gift
U
دارای استعداد کردن
tinkled
U
دارای طنین کردن
gifts
U
دارای استعداد کردن
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
glass
U
شیشه
bottles
U
شیشه
glazier
U
شیشه گر
water glass
U
اب شیشه
bottle
U
شیشه
glass cutter
U
شیشه بر
plate
U
شیشه
pane
U
شیشه
plates
U
شیشه
glass blower
U
شیشه گر
glassblower
U
شیشه گر
panes
U
شیشه
glazier
U
شیشه بر
granulate
U
دارای ذرات ریز کردن
rehabilitated
U
دارای امتیازات اولیه کردن
prongs
U
دارای چنگک یا چنگال کردن
criss-crosses
U
دارای نقش چلیپایی کردن
fulcrum
U
دارای نقطه اتکاء کردن
prong
U
دارای چنگک یا چنگال کردن
ravines
U
دارای دره تنگ کردن
rehabilitate
U
دارای امتیازات اولیه کردن
reengine
U
دارای موتور تازه کردن
sanitate
U
دارای لوازم بهداشتی کردن
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
ravine
U
دارای دره تنگ کردن
criss-crossing
U
دارای نقش چلیپایی کردن
wigs
U
دارای گیس مصنوعی کردن
bedevilled
U
دارای روح شیطانی کردن
criss-crossed
U
دارای نقش چلیپایی کردن
tat
U
دارای حاشیه توری کردن
flyspeck
U
دارای لکه مگس کردن
criss-cross
U
دارای نقش چلیپایی کردن
wig
U
دارای گیس مصنوعی کردن
to p a thing person with athing
U
کسی را دارای چیزی کردن
rehabilitates
U
دارای امتیازات اولیه کردن
bedevilling
U
دارای روح شیطانی کردن
bedevils
U
دارای روح شیطانی کردن
tongues
U
گفتن دارای زبانه کردن
to p a thing for a person
U
کسی را دارای چیزی کردن
bedevil
U
دارای روح شیطانی کردن
rehabilitating
U
دارای امتیازات اولیه کردن
methodize
U
دارای روش یاقاعدهای کردن
quartzite brick
U
سنگ شیشه
crown glass
U
شیشه گردیاچرخی
sandiver
U
ریم شیشه
sheet glass
U
شیشه ورقی
windowpane
U
شیشه پنجره
glass cloth
U
شیشه پاک کن
hyaline
U
شیشه مانند
glass blowing
U
شیشه گری
glass wool
U
پشم شیشه
glasswork
U
شیشه سازی
glasswool
U
پشم شیشه
sheetglass
U
شیشه ورق
sheetglass
U
ورق شیشه
glassman
U
شیشه فروشی
foamglass
U
شیشه کفی
sandiver
U
خلط شیشه
optic
U
شیشه عینک
glassmaker
U
شیشه ساز
glassworker
U
شیشه ساز
stined glass
U
شیشه رنگی
glaze
U
شیشه انداختن
panes
U
جام شیشه
glass rebate
U
دوراهه شیشه
glasshouses
U
شیشه گرخانه
glazing
U
شیشه کاری
ornamental glass
U
شیشه تزئینی
glass dust
U
خرده شیشه
glaziery
U
شیشه بری
safety glass
U
شیشه اطمینان
glazing
U
شیشه بری
focusing screen
U
شیشه مات
safety glass
U
شیشه نشکن
foamglass
U
شیشه اسفنجی
glaze
U
لعاب شیشه
safety glass
U
شیشه بی خطراتومبیل
anti dazzle screen
U
شیشه نورگیر
glazes
U
لعاب شیشه
panes
U
قاب شیشه
glass frit
U
شیشه متخلخل
stock bottle
U
شیشه ذخیره
brush
U
شیشه شور
granulated glass
U
شیشه اج دار
brushes
U
شیشه شور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com