Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
seriate
U
دارای تسلسل یاشماره ترتیب مسلسل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
continuum
U
رشته مسلسل تسلسل
chronologic
U
دارای تسلسل تاریخی
chronological
U
دارای تسلسل تاریخ
unilinear
U
دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
ordered
U
دارای نظم و ترتیب
machine guns
U
به مسلسل بستن مسلسل
machine gun
U
به مسلسل بستن مسلسل
random processing
U
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedules
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation
U
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
track
U
تسلسل
enchainment
U
تسلسل
tracks
U
تسلسل
tracked
U
تسلسل
concatenation
U
تسلسل
serialization
U
تسلسل
serializability
U
قابلیت تسلسل
propagation sequence
U
تسلسل انتشار
continuity
U
استمرار تسلسل
stream of consciousness
U
تسلسل روانی
sequences
U
ترادف تسلسل
suited
U
تسلسل نوع
progression
U
توالی تسلسل
progressions
U
توالی تسلسل
communication link
U
تسلسل مخابراتی
sequence
U
ترادف تسلسل
timeline
U
تسلسل زمانی
suit
U
تسلسل نوع
sorites
U
تسلسل منطقی
suits
U
تسلسل نوع
the vicious circle
U
دور تسلسل
vicious circle
U
دور و تسلسل
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
coneatenation
U
تسلسل سلسله
wage price spiral
U
دور تسلسل دستمزد
chain
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
firing order
U
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
catenulate
U
مسلسل
reeling
U
مسلسل
reels
U
مسلسل
uninterrupted
U
مسلسل
serial
U
مسلسل
mitrailleuse
U
مسلسل
serials
U
مسلسل
sorites
U
مسلسل
reeled
U
مسلسل
machine gunner
U
مسلسل چی
catenation
U
مسلسل
catenary
U
مسلسل
machine guns
U
مسلسل
running hand
U
خط مسلسل
machine gun
U
مسلسل
unceasing
U
مسلسل
reel
U
مسلسل
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
serialises
U
مسلسل کردن
serialize
U
مسلسل کردن
unbroke
U
مسلسل ناشکسته
serialising
U
مسلسل کردن
serialized
U
مسلسل کردن
successive
U
متوالی مسلسل
tommy gun
U
مسلسل دستی
seriatim
U
بطور مسلسل
rafale
U
رگبار مسلسل
unbroken
U
مسلسل ناشکسته
cyclic
U
مسلسل رگبار
serializing
U
مسلسل کردن
in series
U
بطور مسلسل
serializes
U
مسلسل کردن
submachinegun
U
مسلسل دستی
serially
U
بطور مسلسل
sub-machine gun
U
مسلسل دستی
lewis gun
U
یکجور مسلسل
continued propotion
U
تناسب مسلسل
machine gun
U
به مسلسل بستن
machine guns
U
به مسلسل بستن
serialised
U
مسلسل کردن
sub-machine guns
U
مسلسل دستی
pealing
U
صدای مسلسل غوغا
peals
U
صدای مسلسل غوغا
soritical
U
مبنی برقیام مسلسل
pealed
U
صدای مسلسل غوغا
suite
U
رشته مسلسل اپارتمان
pom-poms
U
مسلسل خودکار دورزن
race ring
U
رینگ و پایه مسلسل
skate mount
U
رینگ و پایه مسلسل
pom-pom
U
مسلسل خودکار دورزن
suites
U
رشته مسلسل اپارتمان
peal
U
صدای مسلسل غوغا
pill box
U
خانه کوچک اشیان مسلسل
pom pom
U
مسلسل خود کار02 تا 04میلیمتری
In chronological order.
U
بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
sten
U
مسلسل سبک 9 میلمتری انگلیسی
tract
U
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
tracts
U
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
catenate
U
چون دانههای زنجیر مسلسل کردن
twitter
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twittered
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twittering
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twitters
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
panoramically
U
بشکل دورنمای مسلسل بطوروسیع و پیوسته
chain react
U
دچار واکنشهای مسلسل وزنجیری شدن
skate mount
U
پایه دوار مسلسل روی خودرو
strafed
U
با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
strafe
U
با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
nordenfelt
U
یکجور مسلسل که سوئدی اختراع کرده است
strafes
U
با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
strafing
U
به مسلسل بستن هدفهای زمینی به وسیله هواپیما
accession number
U
نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
pantoscope
U
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
panoramic camera
U
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
interlinking
U
مسلسل کردن بهم جفت کردن
interlink
U
مسلسل کردن بهم جفت کردن
interlinks
U
مسلسل کردن بهم جفت کردن
interlinked
U
مسلسل کردن بهم جفت کردن
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
management
U
ترتیب
out of kelter
U
بی ترتیب
immethodical
U
بی ترتیب
sequence
U
ترتیب
ordering
U
ترتیب
to order
<idiom>
U
به ترتیب
serialization
U
ترتیب
systems
U
ترتیب
system
U
ترتیب
configuration
U
ترتیب
collocation
U
ترتیب
anomalies
U
بی ترتیب
in series
U
به ترتیب
disorderly
U
بی ترتیب
orderliness
U
ترتیب
assortments
U
ترتیب
anomaly
U
بی ترتیب
managements
U
ترتیب
assortment
U
ترتیب
regvlarity
U
ترتیب
irregular
U
بی ترتیب
catenation
U
ترتیب
regularities
U
ترتیب
arr
U
ترتیب
ataxic
U
بی ترتیب
kelter or kilter
U
ترتیب
configurations
U
ترتیب
arrangment
U
ترتیب
arramgement
U
ترتیب
kelter
U
ترتیب
order
U
ترتیب
ordonnance
U
ترتیب
orderless
U
بی ترتیب
randomly
U
بی ترتیب
random
U
بی ترتیب
lay out
U
ترتیب
regularity
U
ترتیب
organizations
U
ترتیب
organization
U
ترتیب
organisations
U
ترتیب
pial
U
بی ترتیب
to make an arrangement
U
ترتیب
arrangements
U
ترتیب
respectively
U
به ترتیب
sequences
U
ترتیب
arrangement
U
ترتیب
set up
U
ترتیب
concatenate
U
مسلسل کردن الحاق کردن
submachinegun
U
مسلسل خودکار یانیمه خودکار
precedence
U
ترتیب تقدم
word order
U
ترتیب واژه ها
sequence
U
ترتیب دادن
ordains
U
ترتیب دادن
tactics
U
نظم و ترتیب
lighting scheme
U
ترتیب روشنایی
sequences
U
رشته ترتیب
sequences
U
ترتیب دادن
relative location
U
ترتیب نسبی
ratings
U
ترتیب تقدم
in chronological order
U
به ترتیب تاریخ
disciplining
U
تادیب ترتیب
rating
U
ترتیب تقدم
line-ups
U
به ترتیب ایستادن
line up
U
به ترتیب ایستادن
In this order. In this way.
U
باین ترتیب
sequence
U
رشته ترتیب
system
U
نظم ترتیب
instrumentation
U
ترتیب اهنگ
dresses
U
ترتیب دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com