English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tardier U دارای تاخیر
tardiest U دارای تاخیر
tardy U دارای تاخیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mora U تاخیر
delaying U تاخیر
delays U تاخیر
artificial delay line U خط تاخیر
retardation U تاخیر
deferment U تاخیر
cunctation U تاخیر
stator U تاخیر کن
subsequence U تاخیر
delay line U خط تاخیر
demurral U تاخیر
supersedure U تاخیر
lags U تاخیر
delay U تاخیر
permutations U تاخیر
lead lag relation U تاخیر
dilation U تاخیر
lagged U تاخیر
dilatoriness U تاخیر
latency U تاخیر
permutation U تاخیر
lag U تاخیر
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
hold off <idiom> U تاخیر کردن
rotational delay U تاخیر چرخشی
delayed U به تاخیر افتاده
delay time U زمان تاخیر
tardiness U تاخیر ورود
put over U تاخیر کردن
propagation delay U تاخیر انتشار
propagation delay U تاخیر پخش
lag of phase U تاخیر فاز
lag coefficient U ضریب تاخیر
postpone U به تاخیر انداختن
postponer U تاخیر انداز
demurrage U جریمه تاخیر
electromagnetic delay line U خط تاخیر الکترومغناطیسی
external delay U تاخیر خارجی
retardation coil U پیچک تاخیر
lingered U تاخیر کردن
linger U تاخیر کردن
hindrances U سبب تاخیر
stick U الصاق تاخیر
postponing U به تاخیر انداختن
postpones U به تاخیر انداختن
postponed U به تاخیر انداختن
slow down U تاخیر کردن
inductive retardation U تاخیر القایی
ignition lag U تاخیر احتراق
lingering U تاخیر کردن
delay circuit U مدار تاخیر
retarder U تاخیر کننده
angle of lag U زاویه تاخیر
valve lag U تاخیر سوپاپ
lag angle U زاویه تاخیر
retardment U درنگ تاخیر
hindrance U سبب تاخیر
lingers U تاخیر کردن
average latency U تاخیر متوسط
seek delay U تاخیر پیگردی
ignition delay U تاخیر اختراق
dallied U تاخیر کردن
non delay U ماسوره بی تاخیر
non delay U بدون تاخیر
lag U تاخیر زمانی
postponements U تاخیر اندازی
time lags U تاخیر زمانی
postponement U تاخیر اندازی
dally U تاخیر کردن
lag U تاخیر کردن
dallies U تاخیر کردن
time lags U زمان تاخیر
lags U تاخیر کردن
delaying U به تاخیر انداختن
time lag U تاخیر زمانی
time lag U زمان تاخیر
lagged U تاخیر زمانی
lagged U تاخیر کردن
dallying U تاخیر کردن
retards U تاخیر کردن
magnetic lag U تاخیر مغناطیسی
delays U به تاخیر انداختن
lingerer U تاخیر کننده
lags U تاخیر زمانی
magnetic delay line U خط تاخیر مغناطیسی
tarrying U تاخیر کردن
delay U به تاخیر انداختن
phase lag U تاخیر فاز
tarried U تاخیر کردن
tarry U تاخیر کردن
retarding U تاخیر کردن
retard U تاخیر کردن
tarries U تاخیر کردن
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
suspension of the game U تعویق و تاخیر بازی
delay U به تاخیر افتادن تاخیرکردن
acoustic delay line U خط تاخیر دهنده صوتی
hang-up <idiom> U تاخیر دربعضی از کارها
delays U به تاخیر افتادن تاخیرکردن
option of delayed payment of the price U خیار تاخیر ثمن
demurrage U تاخیر کردن نگاهداشتن
late payment damages U خسارت تاخیر تادیه
delay en route U تاخیر در حین راه
delaying U به تاخیر افتادن تاخیرکردن
delay zction firing U عمل احتراق با تاخیر
arming delay U تاخیر در مسلح شدن
delay equalizer U برابر کننده تاخیر
throw back U باعث تاخیر شدن رجعت
magnetic delay U تاخیر توسط حافظه مغناطیسی
demurrer U تقاضای تاخیر درصدور حکم
demurrage U خسارت تاخیر تخلیه کشتی
prolonger U تاخیر دهنده طولانی کننده
delay en route U تاخیر درحین حرکت در مسیر
decision lag U تاخیر زمانی در تصمیم گیری
put off U تاخیر کردن طفره رفتن
slippage U تاخیر در انجام یک یا چندفعالیت کارگاهی
demur U استثنا قائل شدن تاخیر
Better late then never. <proverb> U تاخیر بهتر از هرگز است .
summary U انجام شده بدون تاخیر
delayed a.v.c. U نافم خودکار صدا با تاخیر
summaries U انجام شده بدون تاخیر
demurred U استثنا قائل شدن تاخیر
demurs U استثنا قائل شدن تاخیر
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
demurring U استثنا قائل شدن تاخیر
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
His departure has been postponed for two days. U حرکت او [مرد] دو روز به تاخیر افتاد.
deferred maintenance U قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
stick around U تاخیر کردن بانتظار چیزی بودن
waiting delay U تاخیر ناشی از عدم توانایی پرداخت
height delay U زمان تاخیر رسیدن هواپیمابارتفاع معین
slow whistle U تاخیر داور در سوت زدن پس از خطا
Is the train from Leeds late? U آیا قطار شهر لیدز تاخیر دارد؟
coding delay U تاخیر زمانی مربوط به کشف رمز و پیام
delayed offside U تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
demurrage U جهت این تاخیر مسبب ان باید خسارت بپردازد
acoustic U حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
hysteresis U تاخیر تغییر دانسیته شارمغناطیسی نسبت به شدت میدان مغناطیسی
instantaneous readout U سیستمی بدون تاخیر بین گیرنده کمیت موردنظر ونشاندهنده ان
acoustic U تاخیر ایجاد میکند و داده نیز در رسانه جریان دارد
latency U تاخیر بین زمانی که دستور دارد کامپیوتر میشود و اجرای آن یا بازگشت نتیجه .
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
lay up U دچار تاخیر کردن یا شدن انبار یاجمع کردن
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
delayed opening U سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
look ahead U جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
queue U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
odoriferous U دارای بو
footy U دارای پا
fraught with U دارای
three legged U دارای سه پا
bilabiate U دارای دو لب
glochidiate U دارای مو
three-legged U دارای سه پا
iodic U دارای ید
trilinear U دارای سه خط
melodious U دارای ملودی
feldspathic U دارای فلدسپار
febile U دارای حالت تب
weighted U دارای وزن
adamantean U دارای تلئلو
salaried U دارای حقوق
formal U دارای فکر
fibrinous U دارای مودلیفی
geniculate U دارای زانویی
glary U دارای تشعشع
splashing U دارای ترشح
splashes U دارای ترشح
splash U دارای ترشح
glanduliferous U دارای غد دکوچک
melodic U دارای ملودی
foliolate U دارای برگچه
floaty U دارای اب نشین کم
far reaching U دارای اثرزیاد
deadbeat U دارای سکون
haired U دارای موی ...
stilted U دارای چوب پا
synonymous U دارای ترادف
synonymous U دارای تشابه
dipteran U دارای دو بال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com