English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gifted U دارای بخشش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pities U بخشش
pity U بخشش
remission U بخشش
grant U بخشش
granted U بخشش
grants U بخشش
lot U بخشش
pardon U بخشش
dotation U بخشش
boons U بخشش
givig U بخشش
remittal U بخشش
pitied U بخشش
forgiveness U بخشش
baksheesh U بخشش
pardoning U بخشش
profusion U بخشش
bestowment U بخشش
benefaction U بخشش
pardoned U بخشش
boon U بخشش
munificence U بخشش
absolution U بخشش
donation U بخشش
pardons U بخشش
endowments U بخشش
generosity U بخشش
bestowal U بخشش
largess U بخشش
donations U بخشش
releases U بخشش
endowment U بخشش
gratia U بخشش
bounty U بخشش
gifts U بخشش
clemency U بخشش
bountifulness U بخشش
release U بخشش
released U بخشش
gift U بخشش
graced U بخشش بخت
to ask for quarter U بخشش طلبیدن
forgivingly U از روی بخشش
beneficence U بخشش نیکوکاری
irremissibility U بخشش ناپذیری
debt relief U بخشش بدهکای
debt forgiveness U بخشش بدهکای
graces U بخشش بخت
debt cut U بخشش بدهکای
mercy U بخشش مرحمت
magneficence U بخشش کرم
absolutory U بخشش امیز
apanage U متعلفات بخشش
gracing U بخشش بخت
absolvable U بخشش پذیر
grace U بخشش بخت
forgivable U بخشیدنی بخشش پذیر
pardon U بخشش فرمان عفو
pardoned U بخشش فرمان عفو
pardoning U بخشش فرمان عفو
pardons U بخشش فرمان عفو
irremissibly U بطور بخشش ناپذیر
remission of sins U بخشش یا امرزش گناهان
deprecation U دعای بخشش یاشفاعت
donatory U گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
pardoable U امرزش پذیر قابل بخشش
haircut U بخشش بدهکای [اصطلاح مجازی]
excusable U قابل بخشش و معافیت بخشیدنی
irremissible U بخشش ناپذیر غیر قابل عفو
I think we are out of the woods. <idiom> U فکر میکنم، بدترین بخشش رو پشت سر گذاشتیم.
liberal gift U بخششی که نماینده رادی ونظری بلندی دهنده باشد بخشش کافی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
acquest U مال بدست اورده ازدسترنج یا بخشش مال غیرموروثی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
bilabiate U دارای دو لب
footy U دارای پا
three legged U دارای سه پا
iodic U دارای ید
three-legged U دارای سه پا
fraught with U دارای
odoriferous U دارای بو
glochidiate U دارای مو
trilinear U دارای سه خط
silicifoeous U دارای در کوهی
spiriferous U دارای عضومارپیچی
muciferous U دارای مخاط
equivocal U دارای دومعنی
incapacitated <adj.> U دارای ضعف
floaty U دارای اب نشین کم
inable <adj.> U دارای ضعف
keyed U دارای جاانگشتی
sonant U دارای اهنگ
melodic U دارای ملودی
extant U دارای هستی
fibrinous U دارای مودلیفی
social minded U دارای افکاراجتماعی
functional <adj.> U دارای مزیت
isogenous U دارای یک منبع
unfit <adj.> U دارای ضعف
impotent <adj.> U دارای ضعف
backed U دارای پشت
amphibolic U دارای دو معنی
shoaly U دارای جاهای کم اب
multilineal U دارای چندین خط
adamantean U دارای تلئلو
diligent <adj.> U دارای پشتکار
trimolecular U دارای سه ملکول
hardworking <adj.> U دارای پشتکار
industrious <adj.> U دارای پشتکار
bodily U دارای بدن
rifled U دارای خان
weak sighted U دارای چشم کم سو
myrrhic U دارای بوی مر
sexagenary U دارای سن 06 تا96
multiflorous U دارای بیش از سه گل
short range U دارای برد کم
short-range U دارای برد کم
aluminous U دارای زاج
foliolate U دارای برگچه
shelterer U دارای حفاظ
multifid U دارای چندشکاف
incompetent <adj.> U دارای ضعف
aquiline U دارای منقار کج
assiduous <adj.> U دارای پشتکار
convenient <adj.> U دارای مزیت
monopetalous U دارای یک گلبرگ
miasmatic U دارای دمه بد بو
monatomic U دارای یک جوهرفرد
monoclinal U دارای یک شیب
strontic U دارای استرونیوم
azotic U دارای ازت
salaried U دارای حقوق
low spirited U دارای روحیه بد
low-spirited U دارای روحیه بد
straight line U دارای خط مستقیم
far reaching U دارای اثرزیاد
monometallic U دارای یک فلز
squibs U دارای صدای فش فش
swell butted U دارای ته گنده
keratinous U دارای موادشاخی
overlapping U دارای اشتراک
basined U دارای ابگیر
formal U دارای فکر
sulfureous U دارای گوگرد
monandrous U دارای یک شوهر
squib U دارای صدای فش فش
keeled U دارای تبر ته
aulait U دارای شیر
febile U دارای حالت تب
legitimating U دارای حق مشروع
prerogative U دارای حق ویژه
rectilinear U دارای مسیرمستقیم
flabby U دارای عضلات شل
arbitrative U دارای اختیارحکمیت
incapable <adj.> U دارای ضعف
antithetical U دارای ضد ونقیض
fortified U دارای استحکامات
antithetic U دارای ضد ونقیض
splashy U دارای ترشح
legitimates U دارای حق مشروع
legitimated U دارای حق مشروع
deficient U دارای کمبود
redundant U دارای اطناب
prerogatives U دارای حق ویژه
feldspathic U دارای فلدسپار
stannous U دارای قلع
stannic U دارای قلع
artiodactylous U دارای سم شکافته
staminate U دارای جرثومه نر
artiodactyl U دارای سم شکافته
legitimate U دارای حق مشروع
spirituous U دارای الکل
sedulous <adj.> U دارای پشتکار
prerogatived U دارای حق ویژه
inflorescent U دارای گل اذین
handy [useful] <adj.> U دارای مزیت
homolographic U دارای قرینه
humous U دارای موادالی
useful <adj.> U دارای مزیت
polygamous U دارای چند زن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com