English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
texture U دارای بافت ویژهای نمودن
textures U دارای بافت ویژهای نمودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
an idiomatic experssion U عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
mixd weave U بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
lymphomatoid U دارای بافت لنفی
lymphomatous U دارای بافت لنفی
taffetized U دارای بافت تافته
suberous U دارای بافت چوب پنبهای
suberic U دارای بافت چوب پنبهای
suberose U دارای بافت چوب پنبهای
necrotic U دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
sills U گسله بستری دارای استانه یاپایه نمودن
sill U گسله بستری دارای استانه یاپایه نمودن
welknit U سخت بافت دارای بنیه محکم و قوی
Family prayer rug U فرش محرابی صف گونه [اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.]
Hanbel U [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
plain weave U بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak U بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
tint U دارای ته رنگ یاسایه رنگ نمودن
tints U دارای ته رنگ یاسایه رنگ نمودن
tinting U دارای ته رنگ یاسایه رنگ نمودن
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave U بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
non-directional design U طرح فراگیر [این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
Ushak medallion U ترنج عشاق [این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk U ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab U سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
to strike an a U بصورت ویژهای درامدن
tea has an adour p to itself U چای بوی ویژهای دارد
that point was of p interest U ان نکته جالبیست ویژهای داشت
to smile a person into a mood U کسیرا با لبخند بحالت ویژهای در ژوردن
gentleman at large U کسیکه وابسته بدرباراست و کار ویژهای ندارد
he went out in the poll U امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
breeding ground U جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
breeding grounds U جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
detail U بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detailing U بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
design points U ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
introductory word U کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
radius dimpling U ایجاد گودی در سطح ورقههای فلز توسط ابزارمخروطی شکل ویژهای
playback rate scale factor U و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2-
embassies U سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
embassy U سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
approved data U سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
action oriented management report U گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
demarche U بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
dost U نمودن
shows U نمودن
showed U نمودن
show U نمودن
animalize U نمودن
to gain any ones ear U نمودن
abstracts U نمودن
showŠetc U نمودن
abstracting U نمودن
animadvert U نمودن
seem U نمودن
abstract U نمودن
seems U نمودن
dont U نمودن
seemed U نمودن
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
knitted U بافت
tissues U بافت
of a loose texture U شل بافت
neurine U بافت پی
knit goods U کش بافت
grain U بافت
texture U بافت
contexture U بافت
fiber U بافت
of a loose textture U شل بافت
loose texture U بافت شل
tissue U بافت
textures U بافت
context U بافت
gold tisane U زر بافت
contexts U بافت
impeached U احضار نمودن
curtails U مختصر نمودن
impeaches U احضار نمودن
account U محاسبه نمودن
anneal U بادوام نمودن
sum U خلاصه نمودن
curtailing U مختصر نمودن
curtailed U مختصر نمودن
plot U رسم نمودن
curtail U مختصر نمودن
plots U رسم نمودن
plotted U رسم نمودن
adjust تصفیه نمودن
adjust تسویه نمودن
authorise U مجاز نمودن
microjustification U ریزتراز نمودن
assimilatc U مقایسه نمودن
arraign U احضار نمودن
numeralization U عددی نمودن
impeaching U احضار نمودن
impeach U احضار نمودن
imprison U حبس نمودن
mirroring U معکوس نمودن
standardizing U استاندارد نمودن
standardizes U استاندارد نمودن
standardize U استاندارد نمودن
standardising U استاندارد نمودن
waive U اغماض نمودن
waives U اغماض نمودن
standardises U استاندارد نمودن
sums U خلاصه نمودن
standardised U استاندارد نمودن
sorting U مرتب نمودن
imprisoning U حبس نمودن
imprisons U حبس نمودن
waived U اغماض نمودن
to humble oneself U افتادگی نمودن
friends U یاری نمودن
friend U یاری نمودن
instal U منصوب نمودن
caters U فراهم نمودن
catering U فراهم نمودن
catered U فراهم نمودن
cater U فراهم نمودن
dissociating U تفکیک نمودن
dissociates U تفکیک نمودن
dissociate U تفکیک نمودن
indorsation U تصویب نمودن
accommodate U تطبیق نمودن
abate U رفع نمودن
installing U منصوب نمودن
accommodates U تطبیق نمودن
doubled up U مضاعف نمودن
sends U ارسال نمودن
dusk U تاریک نمودن
depilate U ازاله مو نمودن از
sending U ارسال نمودن
sketch U رسم نمودن
install U منصوب نمودن
digitizing U دیجیتالی نمودن
accommodated U تطبیق نمودن
sketched U رسم نمودن
sketches U رسم نمودن
misrepresentation U بد ارائه نمودن
abated U رفع نمودن
affixing U اضافه نمودن
affixes U اضافه نمودن
affixed U اضافه نمودن
affix U اضافه نمودن
fill up U خاکریزی نمودن
doubled U مضاعف نمودن
double U مضاعف نمودن
stock piling U ذخیره نمودن
abating U رفع نمودن
acquitting U نمودن برائت
send U ارسال نمودن
acquits U نمودن برائت
acquit U نمودن برائت
installs U منصوب نمودن
abates U رفع نمودن
histology U بافت شناسی
histogen U بافت ساز
finespun U ریز بافت
basket-weave U بافت حصیری
flat weave U تخت بافت
histogenesis U بافت سازی
close-knit U ریز بافت
vascular tissue U بافت هادی
sclerosis U تصلب بافت
weave U ساختن بافت
direction U سمت بافت
stroma U بافت نمدی
basket weave U بافت حصیری
chain stitch بافت زنجیری
stroma U بافت بنیادی
necrosis U بافت مردگی
texture U بافت تاروپود
hand knitted U دست بافت
hand knife U خوش بافت
textures U بافت تاروپود
cellular U بافت سلولی
adipose tissue U بافت چربی
collenchyma U بافت کلانشیم
gross U درشت بافت
homespun U بافت خانگی
fiber U بافت لیف
soil texture U بافت خاک
in vivo U بافت زنده
webs U بافت یا نسج
web U بافت یا نسج
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com