Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
frigid
U
دارای اندکی تمایل جنسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
undersexed
U
دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
frigidity
U
کمی تمایل درقوای جنسی
declinatory
U
دارای تمایل
levorotatory
U
دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
levorotary
U
دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
gamic
U
دارای خاصیت جنسی
undersexed
U
دارای ناتوانی جنسی
sexed
U
دارای خاصیت جنسی
sexier
U
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
oversexed
U
دارای تمایلات جنسی زیاد شهوتران
sexiest
U
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
homosporous
U
دارای یکنوع هاگ غیر جنسی
sexy
U
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
homosexual
U
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
homosexuals
U
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
autosexing
U
دارای صفات جنسی مغایر بانوع خود
haploid
U
دارای نیمی ازکروموزومهای اصلی مانندکروموسوم سلولهای جنسی
haplont
U
موجوداتی که دارای تعداد کروموزوم هایی مانندسلولهای جنسی هستند
bisexuals
U
دارای علاقه جنسی به جنس مقابل وبه جنس خود
bisexual
U
دارای علاقه جنسی به جنس مقابل وبه جنس خود
gametophyte
U
گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
androgen
U
هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen
U
هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous
U
ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
exhibitionism
U
نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
oogamous
U
دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
isogamete
U
سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
sex
U
احساسات جنسی روابط جنسی
sexes
U
احساسات جنسی روابط جنسی
dabs
U
اندکی
wees
U
اندکی
some
U
اندکی
weeing
U
اندکی
eftsoons
U
اندکی پس از ان
wait a bit
U
اندکی
wee
U
اندکی
slightly
U
اندکی
partially
U
اندکی
halfway
U
اندکی
dab
U
اندکی
awhile
U
اندکی
dabbed
U
اندکی
choppy
U
اندکی متلاطم
duskish
U
اندکی تاریک
loudish
U
اندکی بلند
eftsoon
U
اندکی پس ازان
just
U
اندکی پیش
somedeal
U
اندکی نسبتا
few
U
اندکی از کمی از
half mad
U
اندکی دیوانه
latish
U
اندکی دیر
half made
U
اندکی دیوانه
fewest
U
اندکی از کمی از
fewer
U
اندکی از کمی از
parboiled
U
اندکی جوشاندن
parboils
U
اندکی جوشاندن
parboiling
U
اندکی جوشاندن
right before
U
اندکی پیش
just before
U
اندکی پیش
peckish
[British English]
[colloquial]
<adj.>
U
اندکی گرسنه
parboil
U
اندکی جوشاندن
high
U
اندکی فاسد
dampish
U
اندکی نمسار
dankish
U
اندکی نمسار
dryish
U
اندکی خشک
highs
U
اندکی فاسد
highest
U
اندکی فاسد
oogamete
U
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
wait a second
U
اندکی صبر کنید
ten kilometres and more
U
ده کیلومتر و اندکی بالا
dullish
U
اندکی تیره یاکمرنگ
wait a minute
U
اندکی صبر کنید
narrowish
U
اندکی تنگ یا باریک
lie off
U
اندکی دور از کشتی
sail close to the wind
U
اندکی از اصول تجاوزکردن
to take something off and pric
U
اندکی از بهای چیزی کاستن
to stay one's stomach
U
شکم خودرا اندکی سیرکردن
put some milk to your tea
U
اندکی شیر بچایی خود بیفزایید
he is always a little peculiar
U
او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
to hark back
U
برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
to fang a pump
U
براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
crabs
U
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
crab
U
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
would
U
تمایل
proneness
U
تمایل
sentiment
U
تمایل
trends
U
تمایل
nisus
U
تمایل
intentions
U
تمایل
declination
U
تمایل
disinclined
U
بی تمایل
unwilling
U
بی تمایل
left justification
U
تمایل به چپ
pendulums
U
تمایل
month's mind
U
تمایل
trend
U
تمایل
pendulum
U
تمایل
orientation
U
تمایل
trepan
U
تمایل
proclivity
U
تمایل
aclinic
U
بی تمایل
addictedness
U
تمایل
appetence
U
تمایل
appetency
U
تمایل
recumbency
U
تمایل
appetence or tency
U
تمایل
liking
U
تمایل
propensity
U
تمایل
propensities
U
تمایل
gravitation
U
تمایل
tendency
U
تمایل
intention
U
تمایل
disposition
U
تمایل
proclivities
U
تمایل
leanings
U
تمایل
leaning
U
تمایل
tendencies
U
تمایل
streaked
U
تمایل میل
streak
U
تمایل میل
streaking
U
تمایل میل
work effort
U
تمایل به کار
aptitude
U
تمایل طبیعی
streaks
U
تمایل میل
preoccupation
U
تمایل شیفتگی
aptitudes
U
تمایل طبیعی
preoccupations
U
تمایل شیفتگی
antipathetic
U
فاقد تمایل
inclining
U
تعظیم تمایل
inclination
U
تمایل شیب
veins
U
حالت تمایل
vein
U
حالت تمایل
hang
U
تردید تمایل
proclivity to steal
U
تمایل بدزدی
propensity to consume
U
تمایل به مصرف
trepan
U
تمایل داشتن
sinistral
U
تمایل بچپ
propensities
U
تمایل طبیعی
propensity
U
تمایل طبیعی
reactive tendency
U
تمایل واکنشی
the herd instinct
U
تمایل بگروه
falloff
U
تمایل داشتن
fugitiveness
U
تمایل به فرار
hangs
U
تردید تمایل
propend
U
تمایل داشتن
fantasies
U
میل تمایل
caprices
U
تمایل فکری
caprice
U
تمایل فکری
landscape orientation
U
تمایل افقی
predilections
U
تمایل قبلی
predilection
U
تمایل قبلی
central tendency
U
تمایل به مرکز
portraint orientation
U
تمایل عمودی
predispostion
U
تمایل قبلی
affects
U
تمایل داشتن
affect
U
تمایل داشتن
fantasy
U
میل تمایل
self immolation
U
تمایل به خودکشی
lean
U
تمایل داشتن
gusts
U
تمایل مزمزه
against his grain
U
برخلاف تمایل او
leaned
U
تمایل داشتن
leans
U
تمایل داشتن
tilt
U
کجی تمایل
wish
[would like]
U
تمایل داشتن
disinclination
U
عدم تمایل
tilts
U
کجی تمایل
polarities
U
تمایل قطبی
tilted
U
کجی تمایل
polarity
U
تمایل قطبی
list
U
تمایل کجی
gust
U
تمایل مزمزه
tendency toward something
U
تمایل به سوی چیزی
biases
U
تمایل بیک طرف
yen
U
تمایل رغبت شدید
low marginal propensity to cunsume
U
تمایل ارام به مصرف
uptrend
U
تمایل بسوی بالا
bias
U
تمایل بیک طرف
rapprochement
U
نزدیکی تمایل بدوستی
odds
U
تمایل بیک سو احتمالات
take to
U
تمایل پیدا کردن
kindlily
U
با تمایل به مهربانی مهربانانه
hade
U
تمایل پیدا کردن
express willingness
U
اظهار تمایل کردن
turn
U
تمایل تغییر جهت
turns
U
تمایل تغییر جهت
tilt angle
U
زاویه تمایل به طرفین
to take a ply
U
تمایل پیدا کردن
proclivity
U
تمایل طبیعی بچیز بد
argumentativeness
U
تمایل یاعادت به جدال
marginal propensity to absorb
U
تمایل نهائی به جذب
take to
U
تمایل پیدا کردن به
propensity to do evil
U
تمایل به بدی کردن
inclination for any thing
U
تمایل یا میل بچیزی
evasiveness
U
تمایل به طفره یاگریز
proclivities
U
تمایل طبیعی بچیز بد
marginal propensity to expend
U
تمایل نهائی به مخارج
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com