English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
polar U دارای الکتریسیته مثبت و منفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
amphoteric U دارای برق مثبت و منفی
positive U قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
positive electricity U الکتریسیته مثبت
negative electricity U الکتریسیته منفی
polarities U وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
polarity U وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
bipolar U استفاده از سط وح ولتاژ مثبت و منفی برای نمایش اعداد دودویی
polarities U بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است
polarity U بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است
complementation U سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی
leontief matrix U اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
electro negative U دارای برق منفی
actinoelectric U اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
bipolar U روش ارسال که از سطح ولتاژهای متفاوت مثبت و منفی برای نمایش دودویی استفاده میکند و صفر دودویی در سطح صفر نمایش داده میشود
positive U سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
non return to zero U سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
positive externalities U صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
electricity U الکتریسیته
creepage U مد الکتریسیته
electric conductor U هادی الکتریسیته
electric conduction U هدایت الکتریسیته
animal electricity U الکتریسیته بدن
nuclear electricity U الکتریسیته هستهای
induced electricity U الکتریسیته القائی
electrically U مربوط به الکتریسیته
electrical U مر بوط به الکتریسیته
inductive capacity U ثابت دی الکتریسیته
electric current U جریان الکتریسیته
electric dipole U دو قطبی الکتریسیته
static electricity U الکتریسیته ساکن
brain potential U الکتریسیته مغز
electrostatics U الکتریسیته ساکن
electro physic U فیزیک الکتریسیته
voltage source U منبع الکتریسیته
electric doublet U دو قطبی الکتریسیته
electrical quantity U مقدار الکتریسیته
electric generator U مولد الکتریسیته
hot wire U سیم حاوی الکتریسیته
hot-wire U سیم حاوی الکتریسیته
hot-wired U سیم حاوی الکتریسیته
hot-wires U سیم حاوی الکتریسیته
hot-wiring U سیم حاوی الکتریسیته
piezo electric effect U اثر پیزو- الکتریسیته
coulomb U واحد اندازه الکتریسیته
electrometer valve U لامپ الکتریسیته سنج
magnetoelectric U مربوط به الکتریسیته القایی
electrometer tule U لامپ الکتریسیته سنج
generator U وسیله تولید الکتریسیته
generators U وسیله تولید الکتریسیته
watt U واحد اندازه گیری الکتریسیته
phase difference U اختلاف فاز جریان الکتریسیته
replenished U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
replenishing U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
watts U واحد اندازه گیری الکتریسیته
replenishes U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
ribbon switch U مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
static U الکتریسیته ساکن وضعیت ثابت
insulators U مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
insulator U مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
replenish U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
inductivity U ثابت دی الکتریسیته قابلیت هدایت دی الکتریکی
galvanism U جریان مستقیم برق الکتریسیته شیمیایی
nonsparking U ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
permittivity U واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
conductor U مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
conductors U مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
hydro electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro-electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
declaratory U مثبت
justificatory U مثبت
affirmatory U مثبت
positive U مثبت
assertive U مثبت
affirmative U مثبت
poss U مثبت
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
electrostatic charge U بار الکتریسیته ساکن [که در اثر مالش بوجود می آید.]
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
hot-wire U سیم مثبت
zincoid U قطب مثبت
yea U رای مثبت
an a answer U پاسخ مثبت
positive electrode U الکترد مثبت
active balance U موازنه مثبت
active balance U مانده مثبت
affirmatively U بطور مثبت
assertion U افهار مثبت
anodes U الکترود مثبت
positive brush U زغال مثبت
positive electricity U برق مثبت
hot-wiring U سیم مثبت
positivism U مثبت گرایی
hot wire U سیم مثبت
positive acceleration U شتاب مثبت
positive balance U مانده مثبت
hot-wired U سیم مثبت
nonposetive U غیر مثبت
positive charge U بار مثبت
hot-wires U سیم مثبت
positive column U ستون مثبت
positive lead U سیم مثبت
positive wire U سیم مثبت
positive correlation U همبستگی مثبت
positive plate U صفحه مثبت
positive economics U اقتصاد مثبت
positive conductor U سیم مثبت
anodes U قطب مثبت
positive side U بخش مثبت
pro U جنبه مثبت
aye U رای مثبت
positive transfer U انتقال مثبت
positive transference U انتقال مثبت
positive reinforcement U تقویت مثبت
positive transmission U پخش مثبت
positively skewed U چوله مثبت
positive film U فیلم مثبت
positive logic U منطق مثبت
positive modulation U تحمیل مثبت
positive pole U قطب مثبت
posivite ray U پرتو مثبت
positive potential U پتانسیل مثبت
positive sign U علامت مثبت
positive skewness U چولگی مثبت
if so U در صورت مثبت
positive relation U رابطه مثبت
plus U افزودن به مثبت
positive glow U شعله مثبت
positivity U مثبت بودن
positive modulation U پخش مثبت
anode U قطب مثبت
false positive U مثبت کاذب
anode U الکترود مثبت
affirmative اظهار مثبت
cation U یون مثبت
positive slope U شیب مثبت
pro- U جنبه مثبت
positive element U سازه مثبت
positive feedback U واخوراند مثبت
positive feedback U بازخورد مثبت
affirmative U عبارت مثبت
decibels U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
ieee U Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
decibel U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
positron U ذره کوچک مثبت
yea-sayer U گوینده [رای] مثبت
positive skewness U عدم تقارن مثبت
take down <idiom> U مثبت وضبط صحبتها
crater in positive carbon U گودی کربن مثبت
factorial U حاصلضرب اعدادصحیح مثبت
cardinal U عدد صحیح مثبت
positive definite matrix U ماتریس همیشه مثبت
positive cotton effect U پدیده مثبت کاتن
positively U محققا" بطور مثبت
anodes U قطب مثبت باطری
cardinals U عدد صحیح مثبت
positive feeder U سیم تغذیه مثبت
to answer in the a U پاسخ مثبت دادن
positive integer U عدد صحیح مثبت
look at the world through rose-colored glasses <idiom> U خیلی مثبت بودن
positive post U قطب مدار مثبت
positive terminal U قطب مدار مثبت
averment U افهار قطعی یا مثبت
anode U قطب مثبت باطری
yea U بلکه رای مثبت
hydrogen ion U یون +H با بار الکتریکی مثبت
anodize U بصورت قطب مثبت در اوردن
positive integer U عدد صحیح مثبت [ریاضی]
anode U ترمینال الکتریکی مثبت یک وسیله
to yet had it U طرف مثبت اکثریت را دارند
anodes U ترمینال الکتریکی مثبت یک وسیله
iee /s 00 U مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
three pin plug U ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
IEC connector U استانداردی برای اتصال سر سوزنه در سوکتی که الکتریسیته اصلی را به کامپیوتر منتقل میکند
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
anode glow U شعله مثبت فضای روشن اند
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
monitor U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitors U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitored U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
electronic U میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
favorable balance of trade U موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
The pros and cons ( of something ) . U جنبه های موافق ومخالف ( مثبت ومنفی )
unipolar U سیگنالی که فقط از سط وح ولتاژ مثبت استفاده میکند
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
double negatives U دو منفی
positive/negative junction U منفی
double negative U دو منفی
negation U منفی
minus signs U منفی
minus sign U منفی
null U منفی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com