English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
osmatic U دارای اعضا بویایی وابسته به بویایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
olfactive U وابسته به بویایی
olfactory U وابسته بحس بویایی
flair U بویایی
smelled U بویایی
olfactory nerve U پی بویایی
smelling U بویایی
smells U بویایی
olfaction U بویایی
olfaction U حس بویایی
smell U بویایی
olfactory organ U اندام بویایی
olfactometry U بویایی سنجی
olfactometer U بویایی سنج
self dynamism U بویایی خود
nose U عضو بویایی
olfaction U حس شامه بویایی
rhienencephalon U مغز بویایی
parosmia U نابهنجاری بویایی
olfactory hallucination U توهم بویایی
hyperosmia U شدت حس بویایی
olfactory bulb U پیاز بویایی
olfactory prism U منشور بویایی
olfactory nerve U عصب بویایی
noses U عضو بویایی
nervus olfactorus U عصب بویایی
olfactory organ U عضو بویایی
rhinencephalon U مرکز بویایی مغز
corporation U شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporations U شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
parquet U دادسرا و اعضا ان
matricula U صورت اعضا
majority of the members U اکثریت اعضا
element U اعضا [مجموعه] [ریاضی]
multilation U شکستن یا فلج کردن اعضا بدن
yaght club U باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
association for system management U یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
challenges U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenged U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenge U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
parquet U محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
asm U Yystems for Associationیک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کندanagement
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
european essembly U مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
heptarchic U دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchical U دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
thereof=of that U وابسته به ان
interdependent U وابسته
attached U وابسته
aquatic U وابسته به اب
messianic U وابسته به
dependants U وابسته
federating U وابسته
attache U وابسته
germane U وابسته
monitorial U وابسته به
dependent U وابسته
elfin U وابسته به جن
pertianing U وابسته
israelitish U وابسته به
federates U وابسته
federated U وابسته
federate U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
diphtheric U وابسته به
relevant U وابسته
levitical U وابسته به
of kin U وابسته
belonging U وابسته ها
cantabrigian U وابسته به
plantar U وابسته به کف پا
attributable U وابسته به
pyrexial U وابسته به تب
pyretic U وابسته به تب
dependant U وابسته
riverrine U وابسته به
cephalic U وابسته به سر
correspondents U وابسته
carpal U وابسته به مچ
attendant U وابسته
attendants U وابسته
pertaining U وابسته
tuitionary U وابسته به
syncop U وابسته به غش
pertinent U وابسته
correspondent U وابسته
akin U وابسته
wedded U وابسته
subordinating U وابسته
relative U وابسته
thereof U وابسته به ان
febile U وابسته به تب
subordinates U وابسته
congenerous U وابسته
subordinate U وابسته
adjective U وابسته
adjectives U وابسته
hanger on U وابسته
sexual organs U وابسته به
commissarial U وابسته به
subordinated U وابسته
appurtenant U وابسته
affiliate U وابسته
comprador U وابسته
affiliates U وابسته
contingent U وابسته
affiliating U وابسته
affiliated U وابسته
contingents U وابسته
elysian U وابسته به
related U وابسته
optic U وابسته به بینایی
logarithmic U وابسته به لگاریتم
hinges U وابسته بودن
locomotives U وابسته به تحرک
locomotive U وابسته به تحرک
psychologic U وابسته به روانشناسی
pygmean U وابسته به پیگمی ها
oleic U وابسته بروغن
landed U وابسته بزمین
secretarial U وابسته بدبیرخانه
lenten U وابسته به چله
puberal U وابسته به بلوغ
degenerative U وابسته به انحطاط
secretarial U وابسته به منشیگری
hinge U وابسته بودن
pistillary U وابسته به مادگی گل
emotive U وابسته به احساسات
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
pulmonary U وابسته به ریه
pygmaean U وابسته به پیگمی ها
limnetic U وابسته به اب شیرین
limnic U وابسته به اب شیرین
marine U وابسته به دریانوردی
marines U وابسته به دریانوردی
pyrrhic U وابسته به " پیروس "
lukan U وابسته به لوقا
paralytic U وابسته به فلج
connubial U وابسته به زناشویی
paralytics U وابسته به فلج
materialistic U وابسته به مادیات
titanic U وابسته به عنصرتیتانیوم
pubertal U وابسته به بلوغ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com