English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
versatile U دارای استعداد و ذوق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
potential U دارای استعداد نهانی پتانسیل
gift U دارای استعداد کردن
gifts U دارای استعداد کردن
potentialize U دارای استعداد کردن
telegenic U دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
Other Matches
average strength U استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
predispostion U استعداد
gormless U کم استعداد
amplitude U استعداد
aptness U استعداد
potentiality U استعداد
potentialities U استعداد
susceptivity U استعداد
talentless U بی استعداد
ungifted U بی استعداد
brilliance U استعداد
verve U استعداد
ingenuity U استعداد
susceptibility U استعداد
turn U استعداد
turns U استعداد
gifted U با استعداد
parted U با استعداد
aptitude U استعداد
aptitudes U استعداد
simpleminded U کم استعداد
cabiler U استعداد
property U استعداد
endowments U استعداد
talents U استعداد
genius U استعداد
talent U استعداد
talented U استعداد
capacities U استعداد
capacity U استعداد
inapt U بی استعداد
capability U استعداد
unintelligent U بی استعداد
endowment U استعداد
geniuses U استعداد
liability to disease U استعداد
reproductivity U استعداد تولید
reproductivity U استعداد هم اوری
capacities U گنجایش استعداد
division slice U استعداد لشگری
resistibility U استعداد مقاومت
risible faculty U استعداد خنده
end strength U استعداد نهایی
sconce U جمجمه استعداد
frost susceptibility U استعداد یخزدگی
war strenght U استعداد جنگی
liabilities U بدهکاری استعداد
capacities U استعداد مقام
liability U بدهکاری استعداد
capacity U استعداد مقام
aptitude tests U ازمون استعداد
artistry U استعداد هنرپیشگی
arts U استعداد استادی
indispositions U عدم استعداد
indisposition U عدم استعداد
cleverness U هوشیاری استعداد
art U استعداد استادی
clever U باهوش با استعداد
cleverer U باهوش با استعداد
cleverest U باهوش با استعداد
flair U استعداد خصیصه
aptitude test U ازمون استعداد
academic aptitude U استعداد تحصیلی
command strength U استعداد یکان
child prodigy U بچهبا استعداد
capacity U گنجایش استعداد
caliber U گنجایش استعداد
strengths U استعداد رزمی
tendencies U توجه استعداد
tendency U توجه استعداد
strength U استعداد رزمی
authorized strength U استعداد مجاز
artistic aptitude U استعداد هنری
scholastic aptitude U استعداد تحصیلی
capability U استعداد پیشرفت
shifts U نوبتی استعداد
palooka U بوکسور بی استعداد
shift U نوبتی استعداد
shifted U نوبتی استعداد
mechanical aptitude U استعداد فنی
imitativeness U استعداد تقلید
indisposedness U عدم استعداد
capable U با استعداد صلاحیتدار
occupational aptitude U استعداد شغلی
gifted U موید شخص با استعداد
effective strength U استعداد رزمی موثر
manpower cieling U سطح استعداد پرسنل
knack U صدای شلاق استعداد
physical aptitude test U ازمون استعداد جسمانی
allotropy U استعداد تغییر و تبدیل
reduced strenght U حداقل استعداد جنگی
flatlander U موج سوار کم استعداد
naturals U مسلم استعداد ذاتی
accountable strength استعداد قابل توجه
natural U مسلم استعداد ذاتی
accountable strength U استعداد قابل محاسبه
differential aptitude tests U ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
attack size U استعداد وسایل درگیر در تک
scholastic aptitude test U ازمون استعداد تحصیلی
vocational aptitude test U ازمون استعداد شغلی
the talnet of the country U مردم با استعداد کشور
able با استعداد صلاحیت دار
gifts U استعداد پیشکش کردن
gift U استعداد پیشکش کردن
level of strength U سطح استعداد رزمی
fabllibility U استعداد خطا کردن
level of strength U میزان استعداد رزمی
potentially U با داشتن استعداد نهانی
habiliment U جامه استعداد فکری
talent for musics U استعداد یا ذوق موسیقی
peak strenght U حداکثر استعداد مجاز
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
battle bill U فهرست استعداد رزمی ناو
strength U قدرت رزمی استعداد نفری
faculties U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
Iranians have a gift of tongues. U ایرانیها استعداد زبان دارند
edacity U استعداد خوردن شکم پرستی
strengths U قدرت رزمی استعداد نفری
peace time complement U استعداد مجاز زمان صلح
self rating U تعیین میزان استعداد خود
personnel ceiling U سقف استعداد مجاز پرسنلی
means end capacity U استعداد درک وسیله- هدف
rhymester U شاعربی استعداد وکم مایه
potentialities U عاملیت بالفعل استعداد نهانی
potentiality U عاملیت بالفعل استعداد نهانی
faculty U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
peace time establishment U جدول استعداد مجاز زمان صلح
seashore musical ability tests آزمون های استعداد موسیقی سیشور
green thumb U استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
minnesota clerical aptitude test U ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
authorized strength of theater U استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
it is insusceptible of change U اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
rimester U قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
one's light s U نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
zeroed out U ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
tryout U ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
complements U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complement U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
reduction coefficient U ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
combat power U نیروی رزمی استعداد رزمی
insusceptibility U عدم استعداد عدم تاثر
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
odoriferous U دارای بو
bilabiate U دارای دو لب
iodic U دارای ید
three-legged U دارای سه پا
three legged U دارای سه پا
fraught with U دارای
footy U دارای پا
trilinear U دارای سه خط
glochidiate U دارای مو
lean to U دارای چارطاقی
sulfureous U دارای گوگرد
overlapping U دارای اشتراک
knock kneed U دارای زانوی کج
twofold U دارای دو چیز
tinct U دارای ته رنگ
overbusy U دارای کارزیاد
hook nosed U دارای بینی کج
tinctorial U دارای ته رنگ
hook-nosed U دارای بینی کج
turpentinous U دارای تربانتین
lippy U پر رو دارای لب اویزان
lobate U دارای نرمه
elective U دارای حق انتخاب
knarred U دارای برامدگی
ledgy U دارای طاقچه
divan U دارای دوفرفیت
divans U دارای دوفرفیت
bifocal U دارای دو کانون
terahenous U دارای 4 مادگی
of that ilk U دارای همان جا
testate U دارای وصیت
bizonal U دارای دومنطقه
bifocals U دارای دو کانون
ternal U دارای سه تغییر
syntonic U دارای بسامدمشابه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com