Perdic | دادگاه محکمه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 210 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	tribunal U	دادگاه محکمه
	tribunals U	دادگاه محکمه
	forum U	دادگاه محکمه
	forums U	دادگاه محکمه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	prohibition U	حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
	court of appeal U	محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
	court of appeal U	دادگاه عالی محکمه استیناف
	courts of appeal U	محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
	courts of appeal U	دادگاه عالی محکمه استیناف
	disciplinary court U	دادگاه انتظامی محکمه اداری
Other Matches

	judge advocate U	دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
	discharges U	مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
	discharge U	مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
	continuance U	تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
	prize courts U	دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
	transfer of cause U	احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
	purging a contempt of court U	جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
	parquet U	محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
	manadamus U	حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
	remanet U	احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
	writs U	دستور دادگاه حکم دادگاه
	summary court U	دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
	writ U	دستور دادگاه حکم دادگاه
	arrests U	جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
	arrest U	جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
	arrested U	جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
	forums U	محکمه
	court U	محکمه
	forum U	محکمه
	tribunals U	محکمه
	tribunal U	محکمه
	assize U	محکمه
	judgement U	حکم محکمه
	open court U	محکمه عمومی
	arret U	حکم محکمه
	judgments U	حکم محکمه
	lower court U	محکمه تالی
	religious court U	محکمه شرع
	judgements U	حکم محکمه
	the court above U	محکمه بالاتر
	court of petty offences U	محکمه خلاف
	police court U	محکمه خلاف
	court of first instance U	محکمه بدایت
	criminal court U	محکمه جنائی
	industrial tribunal U	محکمه صناعی
	court of a U	محکمه استیناف
	court of minor offence U	محکمه خلاف
	benches U	هیات قضات محکمه
	docketed U	دفتر اوقات محکمه
	bench U	هیات قضات محکمه
	venire faciac U	حکم احضار به محکمه
	dockets U	دفتر اوقات محکمه
	querela U	دعوی مطروح در محکمه
	probate court U	محکمه امور حسبی
	arraignment U	احضار به محکمه تعقیب
	docketing U	دفتر اوقات محکمه
	docket U	دفتر اوقات محکمه
	judicial writ U	نامه رسمی صادره از محکمه
	docks U	جای محکوم یازندانی در محکمه
	right of begin U	حق مدعی در اغازبیان ادعا در محکمه
	out of court settlement U	توافق بدون محکمه [حقوق]
	lord chief justice U	رئیس کل محکمه استیناف انگلستان
	docked U	جای محکوم یازندانی در محکمه
	dock U	جای محکوم یازندانی در محکمه
	consultary response U	نظر محکمه حقوقی درباره یک دعوی خاص
	pre audience U	ترتیب تقدم صحبت اصحاب دعوی در محکمه
	special pleading U	علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
	rogatory U	احاله رسیدگی به قضیه مطروحه به دادگاهی غیر از محکمه مطروح فیه
	briefest U	خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
	briefed U	خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
	briefer U	خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
	brief U	خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
	judgement seat U	دادگاه
	courthouses U	دادگاه
	court division U	دادگاه
	courtrooms U	دادگاه
	forums U	دادگاه
	courtroom U	دادگاه
	judgement hall U	دادگاه
	forum U	دادگاه
	tribunals U	دادگاه
	courthouse U	دادگاه
	tribunal U	دادگاه
	court of justice U	دادگاه
	courts U	دادگاه
	court U	دادگاه
	court of law U	دادگاه
	statute of fraud U	قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
	military tribunal U	دادگاه نظامی
	martial court U	دادگاه نظامی
	district court U	دادگاه بخش
	circuit court U	دادگاه منطقهای
	circuit court U	دادگاه استیناف
	jurisdiction of the court U	صلاحیت دادگاه
	country court U	دادگاه بخش
	court of grievances U	دادگاه مظالم
	contempt og court U	اهانت به دادگاه
	magistrates court U	دادگاه جنحه
	quaestor U	افسررئیس دادگاه
	court martiall U	دادگاه نظامی
	prsbytery U	دادگاه شرعی
	provost court U	دادگاه پادگانی
	court martial U	دادگاه نظامی
	eyre U	دادگاه سیار
	decree U	قرار دادگاه
	decreeing U	قرار دادگاه
	decrees U	قرار دادگاه
	court of appeals U	دادگاه استیناف
	president of the court U	رئیس دادگاه
	court of first instance U	دادگاه شهرستان
	judicial confession U	اقرار در دادگاه
	court material U	دادگاه نظامی
	court of first instance U	دادگاه بدوی
	canonry U	دادگاه شرع
	military court U	دادگاه نظامی
	ushers U	دربان دادگاه
	court of petty offences U	دادگاه لغزش
	courtroom U	اطاق دادگاه
	administrative tribunal U	دادگاه اداری
	courtrooms U	اطاق دادگاه
	court of province U	دادگاه استان
	courts of appeal U	دادگاه پژوهش
	peace court U	دادگاه بخش
	courts of appeal U	دادگاه استیناف
	court of appeal U	دادگاه استان
	court session U	جلسه دادگاه
	court of appeal U	دادگاه استیناف
	court of appeal U	دادگاه پژوهش
	kangoroo court U	دادگاه محلی
	ushering U	دربان دادگاه
	ushered U	دربان دادگاه
	court of iquiry U	دادگاه رسیدگی
	beadle U	منادی دادگاه
	municipal court U	دادگاه شهرداری
	auto da fe U	رای دادگاه
	receivership U	امانت دادگاه
	municipal court U	دادگاه داخلی
	police power U	دادگاه پلیس
	disciplinary tribunal U	دادگاه انتظامی
	police court U	دادگاه خلاف
	petty session U	دادگاه سیار
	per curium U	به وسیله دادگاه
	assize court U	دادگاه جنایی
	usher U	دربان دادگاه
	criminal court U	دادگاه جنایی
	courts of appeal U	دادگاه استان
	warning U	اخطاریه دادگاه
	rotas U	دادگاه کاتولیکی
	police force U	دادگاه پلیس
	police forces U	دادگاه پلیس
	writ U	حکم دادگاه
	writ U	قرار دادگاه
	landesgericht U	دادگاه ایالتی
	writs U	حکم دادگاه
	writs U	قرار دادگاه
	law courts U	دادگاه قضایی
	law court U	دادگاه قضایی
	kangaroo courts U	دادگاه مندرآوردی
	kangaroo courts U	دادگاه غیرقانونی
	kangaroo courts U	دادگاه پوشالی
	kangaroo court U	دادگاه مندرآوردی
	juvenile court U	دادگاه نوجوانان
	juvenile court U	دادگاه اطفال
	rota U	دادگاه کاتولیکی
	bars U	وکالت دادگاه
	warnings U	اخطاریه دادگاه
	court division U	بخش دادگاه
	divan U	دادگاه اسلامی
	diwan U	دادگاه اسلامی
	bar U	وکالت دادگاه
	cite U	به دادگاه خواندن
	citing U	به دادگاه خواندن
	questor U	افسررئیس دادگاه
	recourse action U	رجوع به دادگاه
	superior court U	دادگاه تمیز
	Chief Justices U	رئیس دادگاه
	decreed U	قرار دادگاه
	Chief Justice U	رئیس دادگاه
	courts of inquiry U	دادگاه تفتیش
	superior court U	دادگاه عالی
	summary court U	دادگاه بدوی
	court of inquiry U	دادگاه تفتیش
	rehearing U	تجدیدجلسه دادگاه
	special tribunal U	دادگاه اختصاصی
	cites U	به دادگاه خواندن
	cited U	به دادگاه خواندن
	juvenile courts U	دادگاه نوجوانان
	juvenile courts U	دادگاه اطفال
	kangaroo court U	دادگاه غیرقانونی
	kangaroo court U	دادگاه پوشالی
	evoke U	به دادگاه بالاتربردن
	evokes U	به دادگاه بالاتربردن
	evoking U	به دادگاه بالاتربردن
	queens bench division U	دادگاه ملکه
	quarter sessions U	دادگاه استینافی
	go to law U	به دادگاه عارض شدن
	rectus in curia U	اعاده حق ترافع در دادگاه
	international court U	دادگاه بین المللی
	judges disciplianary tribunal U	دادگاه قضات انتظامی
	inquisitional U	وابسته به دادگاه روحانی
	woolsack U	کرسی یا صندلی دادگاه
	have up U	به دادگاه بردن یا احضارکردن
	civil court division U	بخش دادگاه مدنی
	probate court U	دادگاه وصایا و ارث
	judge advocate general U	رئیس دادگاه نظامی
	criminal court division U	بخش دادگاه جنایی
	right of action U	حق طرح دعوی در دادگاه
	legal enforcement U	اجرای حکم دادگاه
	enforcement by writ U	اجرای حکم دادگاه
	magistrature U	دادگاه بخش دادرسان