Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
court of appeal
U
دادگاه استیناف
courts of appeal
U
دادگاه استیناف
circuit court
U
دادگاه استیناف
court of appeals
U
دادگاه استیناف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
court of appeal
U
محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
court of appeal
U
دادگاه عالی محکمه استیناف
courts of appeal
U
محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
courts of appeal
U
دادگاه عالی محکمه استیناف
united court of customs
U
appeals patent and دادگاه متحد استیناف و امورگمرکی و ثبت اختراعات
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
appeal
[to]
or
[for]
U
درخواست
[برای]
[استیناف در دادگاه]
Other Matches
judge advocate
U
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
discharge
U
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharges
U
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance
U
تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
prize courts
U
دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause
U
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
parquet
U
محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
purging a contempt of court
U
جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
manadamus
U
حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
remanet
U
احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
writ
U
دستور دادگاه حکم دادگاه
summary court
U
دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
writs
U
دستور دادگاه حکم دادگاه
appeal
U
استیناف
appeals
U
استیناف
appealed
U
استیناف
unappealable
U
غیرقابل استیناف
unappealabe
U
غیرقابل استیناف
appealability
U
قابلیت استیناف
appealer
U
استیناف دهنده
appellable
U
قابل استیناف
appellant
U
استیناف دهنده
appealable
U
قابل استیناف
court of a
U
محکمه استیناف
inappellable
U
غیرقابل استیناف
inappealable
U
غیر قابل استیناف
unappealing
U
غیر قابل استیناف
repleader
U
درخواست تجدیدنظر استیناف
to lodge an a
U
عرضحال استیناف دادن
arrest
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
appeals
U
تشبث کردن استیناف دادن
appeal
U
تشبث کردن استیناف دادن
lord chief justice
U
رئیس کل محکمه استیناف انگلستان
appealed
U
تشبث کردن استیناف دادن
forums
U
دادگاه
court division
U
دادگاه
forum
U
دادگاه
court of justice
U
دادگاه
tribunal
U
دادگاه
courthouse
U
دادگاه
judgement hall
U
دادگاه
judgement seat
U
دادگاه
court
U
دادگاه
tribunals
U
دادگاه
courthouses
U
دادگاه
courts
U
دادگاه
court of law
U
دادگاه
courtroom
U
دادگاه
courtrooms
U
دادگاه
courtroom
U
اطاق دادگاه
country court
U
دادگاه بخش
courtrooms
U
اطاق دادگاه
landesgericht
U
دادگاه ایالتی
ushers
U
دربان دادگاه
court material
U
دادگاه نظامی
ushered
U
دربان دادگاه
court martiall
U
دادگاه نظامی
court martial
U
دادگاه نظامی
court session
U
جلسه دادگاه
ushering
U
دربان دادگاه
court of appeal
U
دادگاه استان
administrative tribunal
U
دادگاه اداری
courts of appeal
U
دادگاه پژوهش
court division
U
بخش دادگاه
courts of appeal
U
دادگاه استان
assize court
U
دادگاه جنایی
auto da fe
U
رای دادگاه
beadle
U
منادی دادگاه
canonry
U
دادگاه شرع
circuit court
U
دادگاه منطقهای
usher
U
دربان دادگاه
court of appeal
U
دادگاه پژوهش
contempt og court
U
اهانت به دادگاه
court of first instance
U
دادگاه شهرستان
superior court
U
دادگاه تمیز
provost court
U
دادگاه پادگانی
kangaroo courts
U
دادگاه غیرقانونی
kangaroo courts
U
دادگاه مندرآوردی
law court
U
دادگاه قضایی
law courts
U
دادگاه قضایی
diwan
U
دادگاه اسلامی
divan
U
دادگاه اسلامی
president of the court
U
رئیس دادگاه
police power
U
دادگاه پلیس
prsbytery
U
دادگاه شرعی
quaestor
U
افسررئیس دادگاه
queens bench division
U
دادگاه ملکه
superior court
U
دادگاه عالی
kangaroo court
U
دادگاه پوشالی
kangaroo court
U
دادگاه غیرقانونی
summary court
U
دادگاه بدوی
special tribunal
U
دادگاه اختصاصی
kangaroo court
U
دادگاه مندرآوردی
kangaroo courts
U
دادگاه پوشالی
rehearing
U
تجدیدجلسه دادگاه
recourse action
U
رجوع به دادگاه
questor
U
افسررئیس دادگاه
police court
U
دادگاه خلاف
petty session
U
دادگاه سیار
per curium
U
به وسیله دادگاه
eyre
U
دادگاه سیار
district court
U
دادگاه بخش
disciplinary tribunal
U
دادگاه انتظامی
criminal court
U
دادگاه جنایی
quarter sessions
U
دادگاه استینافی
court of province
U
دادگاه استان
court of petty offences
U
دادگاه لغزش
court of iquiry
U
دادگاه رسیدگی
court of grievances
U
دادگاه مظالم
judicial confession
U
اقرار در دادگاه
peace court
U
دادگاه بخش
municipal court
U
دادگاه داخلی
municipal court
U
دادگاه شهرداری
military court
U
دادگاه نظامی
military tribunal
U
دادگاه نظامی
martial court
U
دادگاه نظامی
magistrates court
U
دادگاه جنحه
kangoroo court
U
دادگاه محلی
jurisdiction of the court
U
صلاحیت دادگاه
court of first instance
U
دادگاه بدوی
rotas
U
دادگاه کاتولیکی
cited
U
به دادگاه خواندن
evokes
U
به دادگاه بالاتربردن
evoking
U
به دادگاه بالاتربردن
court of inquiry
U
دادگاه تفتیش
courts of inquiry
U
دادگاه تفتیش
Chief Justice
U
رئیس دادگاه
Chief Justices
U
رئیس دادگاه
citing
U
به دادگاه خواندن
evoke
U
به دادگاه بالاتربردن
forum
U
دادگاه محکمه
juvenile court
U
دادگاه اطفال
juvenile court
U
دادگاه نوجوانان
juvenile courts
U
دادگاه اطفال
rota
U
دادگاه کاتولیکی
bars
U
وکالت دادگاه
tribunals
U
دادگاه محکمه
juvenile courts
U
دادگاه نوجوانان
cite
U
به دادگاه خواندن
cites
U
به دادگاه خواندن
bar
U
وکالت دادگاه
writs
U
حکم دادگاه
writs
U
قرار دادگاه
decrees
U
قرار دادگاه
receivership
U
امانت دادگاه
decreeing
U
قرار دادگاه
tribunal
U
دادگاه محکمه
decreed
U
قرار دادگاه
decree
U
قرار دادگاه
writ
U
حکم دادگاه
police forces
U
دادگاه پلیس
writ
U
قرار دادگاه
forums
U
دادگاه محکمه
warning
U
اخطاریه دادگاه
police force
U
دادگاه پلیس
warnings
U
اخطاریه دادگاه
magistrature
U
دادگاه بخش دادرسان
criminal court division
U
بخش دادگاه جنایی
suing
U
به دادگاه شکایت کردن
inquisitional
U
وابسته به دادگاه روحانی
sues
U
به دادگاه شکایت کردن
decision
U
حکم دادگاه داوری
locus standi
U
حق حضور در دادگاه یامجلس
bars
U
جایگاه متهمین در دادگاه
sued
U
به دادگاه شکایت کردن
sue
U
به دادگاه شکایت کردن
judge advocate general
U
رئیس دادگاه نظامی
bar
U
جایگاه متهمین در دادگاه
international court
U
دادگاه بین المللی
judges disciplianary tribunal
U
دادگاه قضات انتظامی
contempt
U
اخلال در نظم دادگاه
decisions
U
حکم دادگاه داوری
king's counsel
U
قاضی دادگاه پادشاه
trial court
U
دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
traffic court
U
دادگاه عبور و مرور
judgement
U
رای دادگاه قضاوت
probate court
U
دادگاه وصایا و ارث
traffic court
U
دادگاه تخلفات رانندگی
Justice of the Peace
U
رئیس دادگاه بخش
stand
U
جایگاه گواه در دادگاه
termtime
U
دوره اجلاسیه دادگاه
Justices of the Peace
U
رئیس دادگاه بخش
rectus in curia
U
اعاده حق ترافع در دادگاه
right of action
U
حق طرح دعوی در دادگاه
state's evidence
U
گواه دادگاه جنایی
sitting in camera
U
جلسه خصوصی دادگاه
judgements
U
رای دادگاه قضاوت
jurisdiction
U
تسلیم دادگاه کردن
to appear before the court
U
در دادگاه ظاهر شدن
woolsack
U
کرسی یا صندلی دادگاه
recorders
U
رئیس دادگاه محلی
to give evidence before the court
U
در دادگاه گواهی دادن
recorder
U
رئیس دادگاه محلی
to bring somebody before the court
[s]
U
کسی را دادگاه بردن
police magistrate
U
رئیس دادگاه لغزش
judgments
U
رای دادگاه قضاوت
small claims court
U
دادگاه دعاوی کوچک
have up
U
به دادگاه بردن یا احضارکردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com