English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lowest U خیلی پست تر پایین تر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cryogenic liquid U گاز مایع شده در درجه حرارت خیلی پایین
cryogenic memory U رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
hypotension U فشار خون خیلی پایین
town fog U نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
Other Matches
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
depress U پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul U پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses U پایین دادن لوله پایین اوردن
down U سوی پایین بطرف پایین
rattling U خیلی تند خیلی خوب
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
emergencies U خیلی خیلی فوری
emergency U خیلی خیلی فوری
jim dandy U ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
tailwater U پایین اب
bottoms U پایین
infara U پایین تر
subteen U پایین تر از سن 31
lowered U پایین تر
beneath U پایین
hypogenous U پایین رو
lower limit U حد پایین
beneath U پایین تر
low level U پایین
lower U پایین
shortest U پایین تر
shorter U پایین تر
sub- U یا پایین تر
short U پایین تر
de- U پایین
bottom U پایین
bal U از مچ پا به پایین
underneath U پایین
flat U پایین
flattest U پایین
vide infara U پایین
down stairs U پایین
lower U پایین تر
lowering U پایین تر
below U پایین
thereinafter [archaic or formal] <adv.> U در پایین
hereinafter [formal] <adv.> U در پایین
hereafter <adv.> U در پایین
below <adv.> U در پایین
lowers U پایین تر
dowm U پایین
neath or neath U پایین
low U پایین
shitu U پایین
further down U پایین تر
neath or neath U پایین تر
submiss U پایین
lower most U پایین تر
down U پایین
subatmospheric U پایین تر از جو
infara U پایین
top-down U از بالا به پایین
low order U پایین رتبه
comedown U پایین رفتن
descend U پایین امدن
low U پایین اهسته
downward U روبه پایین
lower bound U کران پایین
low U پایین ضعیف
feet U پایین دامنه
nether world U جهان پایین
lowest U پایین ترین
downward U پایین زیرین
lower class U طبقه پایین
low level U در سطح پایین
At lower levels. U در سطوح پایین تر
oars down U پارو پایین
From top to bottom. U ازبالاتا پایین
on the down grade U پایین رونده
downstairs U طبقه پایین
overhand U از پایین ببالا
nutate U پایین افتادن
nether U زیر پایین
top down U از بالا به پایین
nether U واقع در پایین
nutant U پایین افتاده
lower classes U طبقه پایین
prolapse U پایین افتادگی
prolapse U پایین افتادن
prolapsus U پایین افتادگی
to come down U پایین امدن
to get down U پایین رفتن
to go down U پایین رفتن
to let down U پایین کردن
foot U پایین بادبان
to look down U پایین امدن
lower most U پایین ترین
res U noitaloseR پایین
to bring down U پایین اوردن
the valley lies below U ده در پایین است
submaxilla U ارواره پایین
lower limit U کران پایین
the lower world U جهان پایین
descends U پایین امدن
degrades U پایین دادن
degrade U پایین دادن
lower threshold U استانه پایین
to reach down U پایین اوردن
uoppon pyon soon koot U کف دست پایین
the masses U دستههای پایین تر
mean low water U اب پایین میانگین
push down stack U پایین فشردنی
up and down U بالا و پایین
neath or neath U پایین زیرین
low order U مرتبه پایین
pushdown U پایین فشردنی
low pass U پایین گذر
undermost U پایین ترین
to set down U پایین اوردن
to sink in the scale U پایین رفتن
lowermost U پایین ترین
lowpass U پایین گذار
low resolution U وضوح پایین
low resolution U تفکیک پایین
to beat down U پایین اوردن
minor U پایین رتبه
lower mast U دکل پایین
desceht U پایین امدن
download U بارگیری پایین
low altitude U ارتفاع پایین
downfield U میدان پایین
downfeed U تغذیه رو به پایین
low activity U فعالیت پایین
downward stroke U ضربه رو به پایین
look down U پایین امدن
down stroke U ضربه رو به پایین
low wing U بال پایین
downmost U پایین ترین
bate U پایین اوردن
shutting U پایین اوردن
shuts U پایین اوردن
shut U پایین اوردن
lee U پایین باد
bottom up U از پایین به بالا
let down U پایین کردن
hereinbelow U ازاین پایین تر
hereinbelow U در پایین این
go down U پایین رفتن
go dan barai U رد کردن از پایین
decurrent U پایین افتاده
dim light U نور پایین
disrate U پایین اوردن
bottommost U پایین ترین
infrahuman U پایین تر از انسان
breast U نورد پایین
subordinating U فرعی پایین تر
catabatic U پایین اینده
down draft U جریان رو به پایین
down current U جریان رو به پایین
drives U ضربه از پایین
drive U ضربه از پایین
downstream U پایین رود
face down feed U خورد رو به پایین
depression U پایین دادن
downward travel U ضربه رو به پایین
depressions U پایین دادن
beneath U از زیر پایین تر از
alow U روبه پایین
downward swing U نوسان رو به پایین
downtrend U سیربطرف پایین
downward movement U حرکت رو به پایین
low frequency U فرکانس پایین
downstream U پایین دست
downward compatibility U سازگارمتمایل به پایین
low energy U انرژی پایین
subordinate U فرعی پایین تر
downward compatible U سازگار رو به پایین
subordinated U فرعی پایین تر
subordinates U فرعی پایین تر
ten U خیلی
in large quantities U خیلی خیلی
copious U خیلی
highly U خیلی
for long U خیلی
dammit U خیلی
far and away U خیلی
routh U خیلی
damn U خیلی
many U خیلی
abysmal <adj.> U خیلی بد
villainous U خیلی بد
very little U خیلی کم
dumpiness U خیلی
not a few U خیلی ها
very U خیلی
to a large extent U خیلی
mark down U پایین اوردن قیمت
swooped U بسرعت پایین امدن
foot stone U سنگ پایین کوه
downstream shell U خاک پایین دست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com