English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
She is too damned fussy U خیلی ادا واطوار دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
he has much merit U خیلی قابلیت دارد
it is of frequent U خیلی مورد دارد
it is wringing U خیلی تراست یا اب دارد
It is much sought after خیلی طالب دارد.
He takes ( heels) much interest in politics. U به سیاست خیلی علاقه دارد
This food is very nourshing . U این غذا خیلی قوت دارد
beau U مردیکه خیلی بزن توجه دارد
mincing U پر ادا واطوار قیمه شده
wrought U اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
he has a rushing business U کارش خوب گرفته است کارش خیلی رونق دارد
She is a bit too copy . U خیلی ناز دارد ( ناز میکند )
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
rattling U خیلی تند خیلی خوب
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
emergency U خیلی خیلی فوری
emergencies U خیلی خیلی فوری
jim dandy U ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
copious U خیلی
villainous U خیلی بد
for long U خیلی
to a large extent U خیلی
highly U خیلی
very little U خیلی کم
dumpiness U خیلی
dammit U خیلی
damn U خیلی
many U خیلی
in large quantities U خیلی خیلی
abysmal <adj.> U خیلی بد
ten U خیلی
routh U خیلی
not a few U خیلی ها
far and away U خیلی
very U خیلی
of vital importance U خیلی ضروری
by leaps and bounds U خیلی تند
benedicite U خیلی خوب
before you can say knife U خیلی زود
in seventh heaven <idiom> U خیلی خوشحال
in cold blood <idiom> U خیلی خونسرد
mad as a hornet <idiom> U خیلی عصبانی
To take with a pinch of salt. U خیلی جدی نگرفتن
far U زیاد خیلی
precipitated U خیلی سریع
precipitate U خیلی سریع
open and shut U خیلی سهل
open-and-shut U خیلی سهل
I had an awful time . U به من خیلی بد گذشت
too tough U خیلی سفت
as good as U خیلی خوب
parlous U خیلی مهیب
at most U خیلی باشد
corking U خیلی زیبا
not so hot <idiom> U نه خیلی خوب
hand and glove U خیلی صمیمی
hand and glove U خیلی نزدیک
hand in glove U خیلی صمیمی
hand in glove U خیلی نزدیک
decrepit U خیلی پیر
Nothing more, thanks. خیلی متشکرم.
She is very pretentious. U خیلی ادعادارد
exceeding U خیلی زیاد
giantess U زن خیلی قدبلند
far off U خیلی دور
dead slow U خیلی اهسته
immediate U خیلی فوری
I spoke my mind. U من خیلی رک گفتم.
superabundant U خیلی زیاد
faraway U خیلی دور
far and away U خیلی دور
whopping U خیلی بزرگ
as stiff as a poker U خیلی خشک
many times <adv.> U خیلی از اوقات
Neanderthal U خیلی کهنه
get up the nerve <idiom> U خیلی شلوغ
extras U بسیار خیلی
extra- U بسیار خیلی
extra U بسیار خیلی
niftiest U خیلی خوب
flying high <idiom> U خیلی شادوشنگول
(go over with a) fine-toothed comb <idiom> U خیلی بادقت
extreme U خیلی زیاد
nifty U خیلی خوب
confidential U خیلی محرمانه
frequently <adv.> U خیلی از اوقات
skin and bones <idiom> U خیلی لاغر
(a) snap <idiom> U خیلی ساده
lots U خیلی زیاد
fortissimo U خیلی بلند
(as) old as the hills <idiom> U خیلی قدیمی
oodles U خیلی زیاد
hit bottom <idiom> U خیلی پست
pluperfect U خیلی عالی
niftier U خیلی خوب
a lot of times <adv.> U خیلی از اوقات
pitch-black U خیلی سیاه
tickled pink <idiom> U خیلی شادوخوشحال
too bad <idiom> U خیلی بد ،غم انگیز
to pieces <idiom> U خیلی زیاده
costs and arm and a leg <idiom> U خیلی گرونه
precipitating U خیلی سریع
precipitates U خیلی سریع
pitch black U خیلی سیاه
regularly [often] <adv.> U خیلی از اوقات
He is a loose card . U خیلی ول است
often <adv.> U خیلی از اوقات
whackings U خیلی بزرگ
whacking U خیلی بزرگ
oft [archaic, literary] <adv.> U خیلی از اوقات
jolly U بذله گو خیلی
on any number of occasions <adv.> U خیلی از اوقات
precise U خیلی دقیق
piping hot U خیلی داغ
once in the blue moon U خیلی بندرت
quaint U خیلی فریف
to spread like wildfire U خیلی زودمنتشرشدن
frequently U خیلی اوقات
really sick U خیلی محشر
ultraconservative U خیلی محتاط
many people U خیلی از مردم
many people U خیلی اشخاص
many persons U خیلی اشخاص
really wicked U خیلی محشر
lower most U خیلی پست تر
very light U خیلی سبک
well U خیلی خوب
wells U خیلی خوب
overstrung U خیلی حساس
skinless U خیلی حساس
level best U خیلی عالی
level best U خیلی خوب
lily white U خیلی سفید
span new U خیلی تازه
much was said U خیلی حرفهازده شد
much worse U خیلی بدتر
thank you very much U خیلی متشکرم
swith U خیلی عظیم
great <adj.> U خیلی خوب
wicked <adj.> U خیلی خوب
sick [British E] <adj.> U خیلی خوب
awesome <adj.> U خیلی خوب
subminiature U خیلی کوچک
Many thanks! U خیلی ممنون!
oftentimes U خیلی اوقات
toploftiness U خیلی متکبر
superrabundant U خیلی زیاد
cool <adj.> U خیلی خوب
in no time U خیلی زود
iam in bad U خیلی محتاجم
highs U خیلی بزرگ
stentorian U خیلی بلند
goody goody U خیلی خوب
raucous U خیلی نامرتب
seldom U خیلی کم ندرتا
sappy U خیلی احساساتی
pianissmo U خیلی نرم
raff U خیلی زیاد
pixilated U خیلی حساس
immensurable U خیلی قدیم
bone dry U خیلی خشک
senseful U خیلی حساس
ritzy U خیلی شیک
infinitely U خیلی زیاد
highest U خیلی بزرگ
number one U خیلی خوب
precisian U خیلی دقیق
very good U خیلی خوب
goody-goody U خیلی خوب
primely U خیلی خوب
often U خیلی اوقات
goody-goodies U خیلی خوب
glorious U خیلی خوب
high U خیلی بزرگ
rotundily U چاقی خیلی
it is very easily done U خیلی به اسانی
micro- U در معنای خیلی کوچک
voracious U پرولع خیلی گرسنه
not too expensive U خیلی گران نباشد.
freezers U یخچال خیلی سرد
spic and span <idiom> U خیلی تمیز ومرتب
superstratum U طبقه خیلی بالا
It's too cold. آن خیلی سرد است.
nobby U فریف خیلی شیک
It's too small U آن خیلی کوچک است.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com