English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
foudroyant U خیره کننده
fulgurant U خیره کننده
relucent U خیره کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
flare U روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
flares U روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
glare U تابش خیره کننده تشعشع
glared U تابش خیره کننده تشعشع
glares U تابش خیره کننده تشعشع
dazzle U تابش یا روشنی خیره کننده
dazzled U تابش یا روشنی خیره کننده
dazzles U تابش یا روشنی خیره کننده
dazzling U تابش یا روشنی خیره کننده
dazzlingly U بطور خیره کننده
eclat U روشنی خیره کننده
staring red U یا خیره کننده
Other Matches
mulish U خیره سر
pertinacious U خیره سر
willful <adj.> U خیره سر
glaring U خیره
intractable <adj.> U خیره سر
dourly U خیره سر
eccentric <adj.> U خیره سر
testy <adj.> U خیره سر
agaze U خیره
stubborn U خیره سر
starring U خیره
obstinate U خیره سر
perverse <adj.> U خیره سر
staring U خیره
screwball U خیره سر
sullen <adj.> U خیره سر
stubborn <adj.> U خیره سر
dour U خیره سر
stares U خیره شدن
stare U خیره شدن
steadfast U پابرجای خیره
goggle-eyed U خیره چشم
steadfastly U پابرجای خیره
gaze U نگاه خیره
gazed U نگاه خیره
gazes U نگاه خیره
gazing U نگاه خیره
blinds U خیره کردن
blinded U خیره کردن
blind U خیره کردن
stared U خیره شدن
impudence U خیره سری
stubbornness U خیره سری
intractable U خیره سر ستیزه جو
glaringly U با نگاه خیره
dazzlement U خیره سازی
mulishness U خیره سری
obstinacy U خیره سری
dazzling U خیره کردن
moon eyed U خیره ومتحیر
perrinaciousness U خیره سری
to look fixedly U خیره نگریستن
dazzles U خیره کردن
gloatingly U با نگاه خیره
gapeseed U نگاه خیره
to stand at gaze U خیره ایستادن
gape seed U نگاه خیره
dazzle U خیره کردن
dazzled U خیره کردن
glared U خیره نگاه کردن
gloats U خیره نگاه کردن
gloating U خیره نگاه کردن
stargaze U بستاره ها خیره شدن
gloated U خیره نگاه کردن
gloat U خیره نگاه کردن
gaped U خیره نگاه کردن
gaping U خیره نگاه کردن
glare U خیره نگاه کردن
gape U خیره نگاه کردن
gapes U خیره نگاه کردن
glares U خیره نگاه کردن
gaze U خیره نگاه کردن
gazes U خیره نگاه کردن
gazing U خیره نگاه کردن
gazed U خیره نگاه کردن
bedazzle U بکلی خیره کردن
glowers U خیره نگاه کردن
glowering U خیره نگاه کردن
stare U خیره نگاه کردن
glowered U خیره نگاه کردن
starer U دارای نگاه خیره
stares U خیره نگاه کردن
watcheye U چشم خیره وسفید
glower U خیره نگاه کردن
stared U خیره نگاه کردن
gorgonize U خیره نگاه کردن
fixation U خیره شدگی تعلق خاطر
stargazer U کسیکه به ستاره ها خیره شده
to stare any one into silence U کسیرا با نگاه خیره از روبردن
glowers U اخم کردن نگاه خیره
fixations U خیره شدگی تعلق خاطر
gape U نگاه خیره با دهان باز
gaping U نگاه خیره با دهان باز
glowered U اخم کردن نگاه خیره
glowering U اخم کردن نگاه خیره
to gape U با خیره دهان باز کردن
glower U اخم کردن نگاه خیره
gapes U نگاه خیره با دهان باز
gaped U نگاه خیره با دهان باز
gaping stock U چیزی که موجب خیره نگریستن گرد د
gawped U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
to stare at person in the face U توی صورت کسی خیره یابربرنگاه کردن
gawping U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawp U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
Boketto U عمل خیره شدن به دوردست در غیاب تفکر
gawps U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
gape seed U چیزی که مایه حیرت وموجب خیره نگریستن گرد د
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
She stared at him with wide eyes. U با چشمهای گشاد ( گشاد شده ) با ؟ خیره شده بود
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com