English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dazzlement U خیره سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
pertinacious U خیره سر
sullen <adj.> U خیره سر
testy <adj.> U خیره سر
willful <adj.> U خیره سر
eccentric <adj.> U خیره سر
intractable <adj.> U خیره سر
stubborn U خیره سر
dour U خیره سر
screwball U خیره سر
mulish U خیره سر
obstinate U خیره سر
stubborn <adj.> U خیره سر
staring U خیره
starring U خیره
dourly U خیره سر
glaring U خیره
perverse <adj.> U خیره سر
agaze U خیره
dazzle U خیره کردن
gazing U نگاه خیره
mulishness U خیره سری
stare U خیره شدن
relucent U خیره کننده
intractable U خیره سر ستیزه جو
foudroyant U خیره کننده
gazed U نگاه خیره
gaze U نگاه خیره
gape seed U نگاه خیره
stares U خیره شدن
gapeseed U نگاه خیره
gazes U نگاه خیره
gloatingly U با نگاه خیره
steadfastly U پابرجای خیره
stared U خیره شدن
perrinaciousness U خیره سری
fulgurant U خیره کننده
obstinacy U خیره سری
dazzles U خیره کردن
blinded U خیره کردن
to look fixedly U خیره نگریستن
blind U خیره کردن
staring red U یا خیره کننده
dazzling U خیره کردن
to stand at gaze U خیره ایستادن
steadfast U پابرجای خیره
impudence U خیره سری
glaringly U با نگاه خیره
stubbornness U خیره سری
dazzled U خیره کردن
goggle-eyed U خیره چشم
moon eyed U خیره ومتحیر
blinds U خیره کردن
stared U خیره نگاه کردن
glower U خیره نگاه کردن
gloat U خیره نگاه کردن
gaping U خیره نگاه کردن
stares U خیره نگاه کردن
dazzlingly U بطور خیره کننده
gapes U خیره نگاه کردن
stare U خیره نگاه کردن
gaped U خیره نگاه کردن
gaze U خیره نگاه کردن
gazes U خیره نگاه کردن
gazed U خیره نگاه کردن
gape U خیره نگاه کردن
glowered U خیره نگاه کردن
gloated U خیره نگاه کردن
glowering U خیره نگاه کردن
watcheye U چشم خیره وسفید
gorgonize U خیره نگاه کردن
glares U خیره نگاه کردن
glared U خیره نگاه کردن
glare U خیره نگاه کردن
gazing U خیره نگاه کردن
bedazzle U بکلی خیره کردن
gloats U خیره نگاه کردن
starer U دارای نگاه خیره
glowers U خیره نگاه کردن
stargaze U بستاره ها خیره شدن
gloating U خیره نگاه کردن
eclat U روشنی خیره کننده
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
stargazer U کسیکه به ستاره ها خیره شده
glower U اخم کردن نگاه خیره
glare U تابش خیره کننده تشعشع
glared U تابش خیره کننده تشعشع
glares U تابش خیره کننده تشعشع
fixation U خیره شدگی تعلق خاطر
dazzling U تابش یا روشنی خیره کننده
dazzle U تابش یا روشنی خیره کننده
fixations U خیره شدگی تعلق خاطر
to gape U با خیره دهان باز کردن
dazzled U تابش یا روشنی خیره کننده
dazzles U تابش یا روشنی خیره کننده
gaping U نگاه خیره با دهان باز
gape U نگاه خیره با دهان باز
gaped U نگاه خیره با دهان باز
glowered U اخم کردن نگاه خیره
glowering U اخم کردن نگاه خیره
glowers U اخم کردن نگاه خیره
gapes U نگاه خیره با دهان باز
to stare any one into silence U کسیرا با نگاه خیره از روبردن
gaping stock U چیزی که موجب خیره نگریستن گرد د
to stare at person in the face U توی صورت کسی خیره یابربرنگاه کردن
Boketto U عمل خیره شدن به دوردست در غیاب تفکر
flare U روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
gawp U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawps U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawped U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
flares U روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
gawping U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
gape seed U چیزی که مایه حیرت وموجب خیره نگریستن گرد د
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration U خنثی سازی محروم سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
She stared at him with wide eyes. U با چشمهای گشاد ( گشاد شده ) با ؟ خیره شده بود
padding U له سازی
stylization U مد سازی
retortion U خم سازی
retortion U کج سازی
local anasthesia U سر سازی
repk lection U پر سازی
individualization U تک سازی
idolization U بت سازی
truncation U بی سر سازی
pavements U کف سازی
flection U خم سازی
flooring U کف سازی
individualizes U تک سازی
individualized U تک سازی
individualize U تک سازی
individualising U تک سازی
individualises U تک سازی
individualised U تک سازی
bridgework U پل سازی
individualizing U تک سازی
pavement U کف سازی
compaction U تو پر سازی
bridge building U پل سازی
deflexion U خم سازی
individuation U تک سازی
confectionary U شیرینی سازی
coking time U زمان کک سازی
countersink U خزینه سازی
compaction U فشرده سازی
curriery U چرم سازی
crystallization U بلور سازی
compactions U فشرده سازی
cooperage U پیت سازی
cooperage U چلیک سازی
computer simulation U شبیه سازی
conceptualization U مفهوم سازی
coordination U هماهنگ سازی
deallocation U ازاد سازی
detersion U پاک سازی
derichment U رقیق سازی
denudation U برهنه سازی
denaturation U مصنوعی سازی
defeasance U باطل سازی
deep foundation U پی سازی در عمق
decryption U اشکار سازی
deconditioning U ناشرطی سازی
manifestations U اشکار سازی
debilitation U ناتوان سازی
deactivation U بی اثر سازی
de escalation U محدود سازی
de energize U بی برق سازی
dactyliography U نگین سازی
deprival U بی بهره سازی
manifestation U اشکار سازی
coking period U زمان کک سازی
bellfounding U زنگ سازی
atomization U ریز سازی
canalization U ابراه سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com