Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
high treason
U
خیانت بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
treasonable
U
خیانت امیز قابل ارتکاب خیانت
treasonoius
U
خیانت امیز قابل ارتکاب خیانت
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
betrayment
U
خیانت
punic faith
U
خیانت
dishonesty
U
خیانت
treason
U
خیانت
felonies
U
خیانت
treachery
U
خیانت
falsity
U
خیانت
rat
U
خیانت
untruths
U
خیانت
untruth
U
خیانت
untruthful
U
خیانت
felony
U
خیانت
perfidy
U
خیانت
traitorousness
U
خیانت
punic f.
U
خیانت
betrayal
U
خیانت
false heartedness
U
خیانت
falseness
U
خیانت
infidelities
U
خیانت
faithlessness
U
خیانت
insidiousness
U
خیانت
infidelity
U
خیانت
disloyaty
U
خیانت
betrayals
U
خیانت
treacherousness
U
خیانت کاری
barratry
U
خیانت در امانت
abuse of confidence
U
خیانت در امانت
perfidiousness
U
خیانت کاری
perfidiously
U
ازروی خیانت
guile
U
خیانت دورویی
breach of trust
U
خیانت در امانت
to play false
U
خیانت کردن
betray
U
خیانت کردن به
false hearted
U
خیانت امیز
betraying
U
خیانت کردن به
betrays
U
خیانت کردن به
betrayed
U
خیانت کردن به
treason
U
خیانت به کشور
foully
U
ازراه خیانت
treacherous
U
خیانت امیز
two-faced
<idiom>
U
ناسپاس ،خیانت
traitorous
U
خیانت امیز
felonious
U
خیانت امیز
malversation
U
خیانت در امانت
malice a
U
خیانت عمدی
conspiracies
U
نقشه خیانت امیز
stab someone in the back
<idiom>
U
خیانت کردن به کسی
lese majesty
U
خیانت علیه حکومت
prevarication
U
خیانت وکیل به موکل
conspiracy
U
نقشه خیانت امیز
guile
U
تلبیس تدلیس خیانت
lese majeste
U
خیانت علیه حکومت
disloyalty
U
خیانت نمک بحرامی
sell to pass
U
خیانت به مرام دسته خودکردن
sell the pass
U
خیانت به مرام دسته خودکردن
judns be trayed jesus
U
یهودابه مسیح خیانت کرد
sell-out
U
یکجا فروختن خیانت کردن
sell out
U
یکجا فروختن خیانت کردن
conspiring
U
درنقشه خیانت شرکت کردن
conspires
U
درنقشه خیانت شرکت کردن
conspired
U
درنقشه خیانت شرکت کردن
conspire
U
درنقشه خیانت شرکت کردن
sell-outs
U
یکجا فروختن خیانت کردن
belies
U
دروغ دراوردن خیانت کردن
belying
U
دروغ دراوردن خیانت کردن
belied
U
دروغ دراوردن خیانت کردن
belie
U
دروغ دراوردن خیانت کردن
sedition
U
خیانت در حفظ اسرار نظامی
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
This is treason, pure and simple.
U
خیانت که دیگه شاخ ودم ندارد
belies
U
خیانت کردن به عوضی نشان دادن
to swear tre sonagainstany one
U
سوگند برای خیانت بکسی خوردن
belie
U
خیانت کردن به عوضی نشان دادن
belied
U
خیانت کردن به عوضی نشان دادن
belying
U
خیانت کردن به عوضی نشان دادن
lese majesty
U
خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
lese majeste
U
خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
bill of attainder
U
لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
double-cross
U
دورویی کردن خیانت کردن
double-crossed
U
دورویی کردن خیانت کردن
double-crosses
U
دورویی کردن خیانت کردن
double-crossing
U
دورویی کردن خیانت کردن
double cross
U
دورویی کردن خیانت کردن
attainder
U
سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
gate
U
در بزرگ
immane
U
بزرگ
headmen
U
بزرگ
canis majoris
U
سگ بزرگ
vasty
U
بزرگ
stour
U
بزرگ
canis major
U
سگ بزرگ
massive
U
بزرگ
massively
U
بزرگ
headman
U
بزرگ
spanking
U
بزرگ
full bottomed
U
بزرگ
spankings
U
بزرگ
gates
U
در بزرگ
magacephalic
U
بزرگ سر
bulkier
U
بزرگ
smaller
U
بزرگ نه
small
U
بزرگ نه
macrocephalic
U
بزرگ سر
macro
U
بزرگ
mightier
U
بزرگ
mightiest
U
بزرگ
mighty
U
بزرگ
extensive
U
بزرگ
swith
U
بزرگ
jumbos
U
بزرگ
jumbo
U
بزرگ
decuman
U
بزرگ
doyennes
U
زن بزرگ
smallest
U
بزرگ نه
bulkiest
U
بزرگ
large sized
U
بزرگ
bulky
U
بزرگ
king size
U
بزرگ
considerably large
U
بس بزرگ
dignified
U
بزرگ
egregious
U
بزرگ
large sized a
U
بزرگ
of a large size
U
بزرگ
adult
U
بزرگ
adults
U
بزرگ
eminent
U
بزرگ
grossed
U
بزرگ
propylon
U
در بزرگ
extra
U
بزرگ
walloping
U
بزرگ
extra-
U
بزرگ
extras
U
بزرگ
highs
U
بزرگ
nonus
U
بزرگ
highest
U
بزرگ
high
U
بزرگ
biggest
U
بزرگ
bigger
U
بزرگ
graves
U
بزرگ
bandog
U
سگ بزرگ
grave
U
بزرگ
long ton
U
تن بزرگ
grosser
U
بزرگ
voluminous
U
بزرگ
gross
U
بزرگ
grosses
U
بزرگ
paternal grandmother
U
نه نه بزرگ
grossest
U
بزرگ
majuscule
U
بزرگ
grossing
U
بزرگ
majoring
U
بزرگ
vast
U
بزرگ
majored
U
بزرگ
major
U
بزرگ
majuscular
U
بزرگ
great
U
بزرگ
large
U
بزرگ
megapod
U
بزرگ پا
larger
U
بزرگ
enormous
U
بزرگ
majestic
U
بزرگ
largest
U
بزرگ
great-
U
بزرگ
hugeous
U
بزرگ
wallopings
U
بزرگ
doyenne
U
زن بزرگ
gravest
U
بزرگ
greatest
U
بزرگ
swingeing
U
بزرگ
big
U
بزرگ
dilate
U
بزرگ کردن
hunk
U
تکه بزرگ
grander
U
بزرگ مهم
grand
U
بزرگ مهم
dilates
U
بزرگ کردن
dilating
U
بزرگ کردن
maximising
U
بزرگ کردن
store
U
مغازه بزرگ
maximizing
U
بزرگ کردن
long boat
U
کرجی بزرگ
swell
U
بزرگ شدن
lives of great men
U
مردمان بزرگ
maximize
U
بزرگ کردن
tankard
U
ابخوری بزرگ
maximized
U
بزرگ کردن
tankards
U
ابخوری بزرگ
storing
U
مغازه بزرگ
maximises
U
بزرگ کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com