English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
option of delayed payment of the price U خیار تاخیر ثمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
right of rescission U خیار
cucumbers U خیار
cucumber U خیار
option U خیار
options U خیار
option of trickery U خیار تدلیس
option of meeting place U خیار مجلس
gherkin U خیار ریز
gherkins U خیار ریز
option of loss U خیار غبن
option of deception U خیار غبن
option of fraud U خیار تدلیس
expire of option U انقضاء خیار
make option U جعل خیار
option of animals U خیار حیوان
option of inspection U خیار رویت
option of defect U خیار عیب
option of condition U خیار شرط
pickler U خیار ترشی
option of conditions U خیار شرط
option of sales unfulfilled in part U خیار تبعض صفقه
expire of option U انقضاء مدت خیار
option of contract invalid in part U خیار تبعیض صفقه
option of incorrect description U خیار تخلف وصف
call option U خرید به شرط خیار
option of unfulfilled conditions U خیار تخلف شرط
incorrect U خیار تخلف وصف
pepo U کدو و خیار ومانند انها
Pickles are often eaten as a relish . U خیار شور درا اغلب بعنوان مزه می خورند
buyer's option to duble U خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
seller's option to duble U خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
duble option U خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
put in more U عمل یا بیع خیاری که در ان خیار فسخ در صورت تنزل ارزش پول پیش بینی شده باشد
put option U خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
permutation U تاخیر
deferment U تاخیر
cunctation U تاخیر
permutations U تاخیر
artificial delay line U خط تاخیر
delay line U خط تاخیر
demurral U تاخیر
subsequence U تاخیر
stator U تاخیر کن
supersedure U تاخیر
mora U تاخیر
lead lag relation U تاخیر
latency U تاخیر
dilatoriness U تاخیر
dilation U تاخیر
delaying U تاخیر
lags U تاخیر
retardation U تاخیر
delay U تاخیر
lagged U تاخیر
lag U تاخیر
delays U تاخیر
hindrances U سبب تاخیر
tarrying U تاخیر کردن
tarry U تاخیر کردن
tarries U تاخیر کردن
tarried U تاخیر کردن
hindrance U سبب تاخیر
non delay U بدون تاخیر
ignition lag U تاخیر احتراق
inductive retardation U تاخیر القایی
lag coefficient U ضریب تاخیر
lag of phase U تاخیر فاز
delay U به تاخیر انداختن
lingerer U تاخیر کننده
phase lag U تاخیر فاز
magnetic delay line U خط تاخیر مغناطیسی
magnetic lag U تاخیر مغناطیسی
non delay U ماسوره بی تاخیر
ignition delay U تاخیر اختراق
stick U الصاق تاخیر
seek delay U تاخیر پیگردی
slow down U تاخیر کردن
lagged U تاخیر زمانی
lagged U تاخیر کردن
valve lag U تاخیر سوپاپ
hold off <idiom> U تاخیر کردن
lag U تاخیر زمانی
rotational delay U تاخیر چرخشی
tardy U دارای تاخیر
tardiest U دارای تاخیر
tardier U دارای تاخیر
postponer U تاخیر انداز
propagation delay U تاخیر پخش
propagation delay U تاخیر انتشار
lags U تاخیر زمانی
put over U تاخیر کردن
retardation coil U پیچک تاخیر
retarder U تاخیر کننده
retardment U درنگ تاخیر
lags U تاخیر کردن
lag U تاخیر کردن
linger U تاخیر کردن
dallying U تاخیر کردن
retards U تاخیر کردن
dally U تاخیر کردن
angle of lag U زاویه تاخیر
lag angle U زاویه تاخیر
dallies U تاخیر کردن
time lag U زمان تاخیر
dallied U تاخیر کردن
postponements U تاخیر اندازی
retard U تاخیر کردن
delayed U به تاخیر افتاده
lingered U تاخیر کردن
lingering U تاخیر کردن
lingers U تاخیر کردن
tardiness U تاخیر ورود
time lag U تاخیر زمانی
retarding U تاخیر کردن
time lags U تاخیر زمانی
time lags U زمان تاخیر
delaying U به تاخیر انداختن
average latency U تاخیر متوسط
delay circuit U مدار تاخیر
demurrage U جریمه تاخیر
postpones U به تاخیر انداختن
postponed U به تاخیر انداختن
postpone U به تاخیر انداختن
postponing U به تاخیر انداختن
electromagnetic delay line U خط تاخیر الکترومغناطیسی
external delay U تاخیر خارجی
delays U به تاخیر انداختن
postponement U تاخیر اندازی
delay time U زمان تاخیر
delay zction firing U عمل احتراق با تاخیر
suspension of the game U تعویق و تاخیر بازی
delaying U به تاخیر افتادن تاخیرکردن
late payment damages U خسارت تاخیر تادیه
delay en route U تاخیر در حین راه
delay equalizer U برابر کننده تاخیر
delays U به تاخیر افتادن تاخیرکردن
arming delay U تاخیر در مسلح شدن
acoustic delay line U خط تاخیر دهنده صوتی
delay U به تاخیر افتادن تاخیرکردن
demurrage U تاخیر کردن نگاهداشتن
hang-up <idiom> U تاخیر دربعضی از کارها
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
Better late then never. <proverb> U تاخیر بهتر از هرگز است .
demurs U استثنا قائل شدن تاخیر
throw back U باعث تاخیر شدن رجعت
magnetic delay U تاخیر توسط حافظه مغناطیسی
demurring U استثنا قائل شدن تاخیر
slippage U تاخیر در انجام یک یا چندفعالیت کارگاهی
delayed a.v.c. U نافم خودکار صدا با تاخیر
delay en route U تاخیر درحین حرکت در مسیر
demurrage U خسارت تاخیر تخلیه کشتی
demurrer U تقاضای تاخیر درصدور حکم
demurred U استثنا قائل شدن تاخیر
demur U استثنا قائل شدن تاخیر
decision lag U تاخیر زمانی در تصمیم گیری
summaries U انجام شده بدون تاخیر
summary U انجام شده بدون تاخیر
put off U تاخیر کردن طفره رفتن
prolonger U تاخیر دهنده طولانی کننده
deferred maintenance U قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
height delay U زمان تاخیر رسیدن هواپیمابارتفاع معین
His departure has been postponed for two days. U حرکت او [مرد] دو روز به تاخیر افتاد.
stick around U تاخیر کردن بانتظار چیزی بودن
slow whistle U تاخیر داور در سوت زدن پس از خطا
waiting delay U تاخیر ناشی از عدم توانایی پرداخت
coding delay U تاخیر زمانی مربوط به کشف رمز و پیام
Is the train from Leeds late? U آیا قطار شهر لیدز تاخیر دارد؟
acoustic U حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
demurrage U جهت این تاخیر مسبب ان باید خسارت بپردازد
delayed offside U تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
hysteresis U تاخیر تغییر دانسیته شارمغناطیسی نسبت به شدت میدان مغناطیسی
instantaneous readout U سیستمی بدون تاخیر بین گیرنده کمیت موردنظر ونشاندهنده ان
acoustic U تاخیر ایجاد میکند و داده نیز در رسانه جریان دارد
latency U تاخیر بین زمانی که دستور دارد کامپیوتر میشود و اجرای آن یا بازگشت نتیجه .
lay up U دچار تاخیر کردن یا شدن انبار یاجمع کردن
delayed opening U سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
look ahead U جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
queue U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com