English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
Dont be upset . Dont lose your temper . Keep calm(cool). U خونت را کثیف نکن ( خونسرد باش )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
What is good enough for others should be good enough for you. U خونت که از بقیه رنگین تر نیست
unconcerned U خونسرد
Plegmatic <adj.> U خونسرد
coldblooded U خونسرد
cold blooded U خونسرد
cold-shoulders U خونسرد
cold-shouldering U خونسرد
cold-shouldered U خونسرد
cold-shoulder U خونسرد
cold shoulder U خونسرد
slow to wrath U خونسرد
laid-back U خونسرد
unflappable U خونسرد
impassive U خونسرد
uninterested U خونسرد
dispassionate U خونسرد
meek U بیروح خونسرد
in cold blood <idiom> U خیلی خونسرد
cool as a cucumber <idiom> خونسرد و شجاع
straight-faced U خونسرد درونریز
imperturbable U خونسرد ساکت
poikilotherm U جانور خونسرد
ectotherm U حیوان خونسرد
composed U ارام خونسرد
coolers U خونسرد خنک کردن
cools U خونسرد خنک کردن
coolest U خونسرد خنک کردن
cooled U خونسرد خنک کردن
cool U خونسرد خنک کردن
cooling off U خونسرد شدن غضب را فرونشاندن
bedrabbled U کثیف
filthy U کثیف
mussy U کثیف
scabbiness U کثیف
scabione U کثیف
scabious U کثیف
filthier U کثیف
squalid U کثیف
sloppy U کثیف
nastier U کثیف
bedraggled U کثیف
smoochy U کثیف
grimy U کثیف
dauby U کثیف
draggy U کثیف
snotty U کثیف
mucky U کثیف
nasty U کثیف
nastiest U کثیف
smeary U کثیف
nasties U کثیف
filthiest U کثیف
dirtied U کثیف
lousy U کثیف
sloppily U کثیف
amiss U بد کثیف
dirties U کثیف
wild and woolly U کثیف
dirtiest U کثیف
soapless U کثیف
dirtying U کثیف
dirtier U کثیف
dirty U کثیف
slum U محله کثیف
slums U محله کثیف
besmear U کثیف کردن
bemire U کثیف کردن
bedraggle U کثیف کردن
splodge U کثیف کردن
sump U استخراب کثیف
slubber U کثیف کردن
slub U کثیف کردن
smutch U کثیف کردن
scall U سعفه کثیف
smutch U لکه کثیف
piggy wiggy U بچه کثیف
in mourning U کثیف سیاه
grotty U ارزان و کثیف
to [make] muddy U کثیف کردن
splodges U کثیف کردن
sordid U کثیف دون
buggers U کثیف وفاسد
piggeries U جای کثیف
slopped U ادم کثیف
slop U ادم کثیف
impure U کثیف ناصاف
dirties U کثیف کردن
dirtiest U کثیف کردن
grubby U کثیف شلخته
grubbiest U کثیف شلخته
grubbier U کثیف شلخته
messy U کثیف شلوغ
soil U کثیف کردن
soiling U کثیف کردن
dirty U کثیف کردن
sumps U استخراب کثیف
dirtier U کثیف کردن
slopping U ادم کثیف
sludge U کثیف شدن
buggering U کثیف وفاسد
bugger U کثیف وفاسد
piggery U جای کثیف
soils U کثیف کردن
pigpens U جای کثیف
pigpen U جای کثیف
pigsty U جای کثیف
dirtied U کثیف کردن
pigsties U جای کثیف
dirtying U کثیف کردن
contaminates U الوده یا کثیف کردن
contaminating U الوده یا کثیف کردن
contaminated U الوده یا کثیف کردن
contaminate U الوده یا کثیف کردن
ragamuffins U ادم کثیف و بی سر وپا
ragamuffin U ادم کثیف و بی سر وپا
slummer U ساکن محلات کثیف
grimily U بطور سیاه و کثیف
off-color <idiom> U بد مزه ،کثیف ،بیادب
litterbugs U آدم کثیف وآشغال پاش
sludge U جای کثیف ولجن الود
How dirty the house is ! U چقدر خانه کثیف است
litterbug U آدم کثیف وآشغال پاش
draggle tail U دارای دامن کثیف والوده
sculleries U جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
scullery U جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
patina U [جرم، کبره و کثیف شدن الیاف پشم در اثر مرور زمان]
establishing U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establish U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishes U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
slobs U ادم نامرتب وکثیف ادم کثیف وژولیده
slob U ادم نامرتب وکثیف ادم کثیف وژولیده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
befoul U کثیف کردن الوده کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com