English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
glomerule U خوشه دسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bunch U دسته کردن خوشه کردن
bunched U دسته کردن خوشه کردن
bunches U دسته کردن خوشه کردن
bunching U دسته کردن خوشه کردن
ear U هرالتی شبیه گوش یا مثل دسته کوزه خوشه
ears U هرالتی شبیه گوش یا مثل دسته کوزه خوشه
Other Matches
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
clumping U خوشه
virgo U خوشه
virginis U خوشه
clumped U خوشه
bunches U خوشه
clumps U خوشه
clump U خوشه
beard U خوشه
bunching U خوشه
bunched U خوشه
gregarious U خوشه خوشه
bunch U خوشه
raceme U خوشه
rar U خوشه
beards U خوشه
grouped <adj.> U خوشه ای
cluster U خوشه
cluster bomb U خوشه
cluster bombs U خوشه
clusters U خوشه
nosegay U دسته گل یایک دسته علف
galactic cluster U خوشه کهکشانی
vintager U خوشه چین
oval faced chaser punch U قلم خوشه
gleaner U خوشه چین
racemose U بشکل خوشه
ears U خوشه زائده
open cluster U خوشه باز
icker U خوشه ذرت
gleaning U خوشه چینی
staller cluster U خوشه ستارهای
ear U خوشه زائده
super cluster U ابر خوشه
earing U خوشه بندی
eared U خوشه دار
mine mooring U خوشه مین
clumpy U خوشه دار
globular cluster U خوشه کروی
tuffet U کلاله خوشه
racemiform U خوشه مانند
mealie U خوشه ذرت
cluster U خوشه مین خوشهای
botryoidal U شبیه خوشه انگور
glean U خوشه چینی کردن
gleaned U خوشه چینی کردن
gleans U خوشه چینی کردن
cluster bombs U خوشه مین خوشهای
clusters U خوشه مین خوشهای
globular cluster U خوشه ستارهای کروی
cluster bomb U خوشه مین خوشهای
gleanings U خوشه چینی کردن
open star cluster U خوشه باز ستارهای
spicular U مانند خوشه کوچک
spadix U خوشه گریبانه دار
lorgnette U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
ear U خوشه دار یاگوشدار کردن
alpha virginis U سماک اعزال الفا- خوشه
eared U خوشه کرده سنبله دار
ears U خوشه دار یاگوشدار کردن
botryoidal U دارای شکل خوشه انگور
grain ear U خوشه دانه [گیاه شناسی]
grain head U خوشه دانه [گیاه شناسی]
spica U الفا- خوشه سماک اعزل
tucket U خوشه نرسیده ذرت هندی
sori U خوشههای گرده گیاهی خوشه هاگی
married failure U عمل نکردن خوشه اتصال مین
glomerule U خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
foxtail U یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
grape shot U گلولههای بهم چسبیده چون خوشه انگورکه یکباردرتوپ گذارند
streams of people U دسته دسته مردم
shoals of people U دسته دسته مردم
scores of people U دسته دسته مردم
trooped U دسته دسته شدن
troop U دسته دسته شدن
sects U دسته دسته مذهبی
sect U دسته دسته مذهبی
classify U دسته دسته کردن
groups U دسته دسته کردن
they came in bands U دسته دسته امدند
sorts U دسته دسته کردن
distribute U دسته دسته کردن
regiments U دسته دسته کردن
regiment U دسته دسته کردن
windrow U دسته دسته کردن
sort U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته کردن
trooping U دسته دسته شدن
sorted U دسته دسته کردن
in detail U مفصلا دسته دسته
group U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته شدن
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
cluster bomb U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bombs U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
clusters U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
ear U خوشه [بخشی از ساقه گیاه غلاتی] [گیاه شناسی]
bundles U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling U متمرکز کردن دسته کردن دسته
cluster bombs U جمع کردن خوشه کردن
cluster bomb U جمع کردن خوشه کردن
cluster U جمع کردن خوشه کردن
clusters U جمع کردن خوشه کردن
helve U دسته
hordes U دسته
handhold U دسته
ears U دسته
ringleader U سر دسته
horde U دسته
handgrip U دسته
ear U دسته
clusters U دسته
cluster bombs U دسته
fascicled U دسته دسته
covey U دسته
cluster U دسته
fascicle or cule U دسته
fascicle U دسته
teams U دسته
kinds U دسته
kindest U دسته
droves U دسته
drove U دسته
work team U دسته
bouquets U دسته گل
bouquet U دسته گل
cranks U دسته
fasciculate U دسته دسته
confraternity U دسته
haft U دسته
bodle U دسته
boodle U دسته
team U دسته
cheque book U دسته چک
gens U دسته
classis U دسته
cluster bomb U دسته
cranking U دسته
bunches U دسته
category U دسته
clan U دسته
gangs U دسته
nib U دسته
gang U دسته
nibs U دسته
stem U دسته
stemmed U دسته
stemming U دسته
levers U دسته
lever U دسته
bunching U دسته
passel U دسته
bunch U دسته
tussock U دسته مو
tussocks U دسته مو
handles U دسته
pitman U دسته
handle U دسته
assortments U دسته
assortment U دسته
sheaf U دسته
stems U دسته
ilk U دسته
wisps U دسته
wisp U دسته
platoons U دسته
platoon U دسته
bail arm U دسته
ringleaders U سر دسته
clans U دسته
A bouquet (bunch)of flowers. U دسته گه
kind U دسته
A bunch ( bouquet ) of flowers . U دسته گل
congregations U دسته
hosts U دسته
hosting U دسته
hosted U دسته
host U دسته
congregation U دسته
clumps U دسته
parcels U دسته
skein U دسته
parcel U دسته
skeins U دسته
nosegay U دسته گل
faggot U دسته
faggots U دسته
fagot U دسته
tufts U دسته
tuft U دسته
clump U دسته
clumped U دسته
clumping U دسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com