Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
galantine
U
خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chine
U
مهره استخوان پشت جانوران گوشت مازه
timbale
U
خوراکی مرکب از گوشت ماهی وجوجه وپنیر وغیره
veal
U
گوشت گوساله
granulet
U
گوشت نوبالا اورده
schnitzel
U
کتلت گوشت گوساله
fricandeau
U
گوشت گوساله سرخ کرده درروغن خودش
hindquarter
U
نصف قسمت خلفی گوشت گاو یا گوساله وگوسفند
hereford
U
نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
Brits
U
جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
Brit
U
جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
dainty
U
گوشت یا خوراک لذیذ
whitleather
U
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
sea pie
U
خوراک گوشت وسبزی که باارد به پزند
spare ribs
U
گوشت دنده با استخوان
short ribs
U
گوشت با استخوان دنده
scrapple
U
خوراک مرکب از گوشت سرخ کرده وادویه
salis bury steak
U
خوراک گوشت گاو مخلوط باتخم مرغ وشیر
t bone
U
گوشت و استخوان گاو بشکل حرف T
pot-shot
U
تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
pot shot
U
تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
pot-shots
U
تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
daisy ham
U
قسمتی از گوشت یا استخوان دود داده شانه خوک
The cat ate the whole mouse.
U
گربه تمام موش راخورد ( گوشت ،استخوان وغیره )
hard roe
U
أشپل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
hard roe
U
اشبل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
roe
U
أشپل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
roe
U
اشبل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
scrap book
U
مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
pcm
U
شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
matelote
U
یکجور خوراک ماهی که باشراب و پیاز و چیزهای دیگر درست می کنند
hyprostosis
U
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
asynchronous
U
اتصال یک ترمینال که به یک وسیله دیگر متصل است به طوری که این دو نیاز نیست هم سان باشند
colony
U
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
gastronome
U
EPICURE) خوراک شناس خوش خوراک
salami
U
گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
green stick
U
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
colony
U
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
osteotomy
U
برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
anti-
U
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
syynostosis
U
ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
zygoma
U
استخوان قوس وجنه استخوان گونه
astragalus
U
استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
pomace
U
گوشت سیب گوشت میوه
periosteum
U
پوشش استخوان ضریع استخوان
condyle
U
مهره استخوان- برامدگی استخوان
ischium
U
استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
club steak
U
قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
begot
U
اورده
capital stock
U
اورده
supplementary
U
هم اورده
waterborne
U
اب اورده
drift ice
U
یخ اب اورده
farrowed
U
بی گوساله
farrow
U
بی گوساله
bull calf
U
گوساله نر
farrowing
U
بی گوساله
farrows
U
بی گوساله
veal
U
گوساله
calf
گوساله
calves
U
گوساله
wind borne
U
باد اورده
interjectory
U
در میان اورده
the story goes
U
اورده اند
the veins and arteries
U
اورده وشرایین
pit run gravel
U
هم اورده شنی
brought
U
اورده شده
pit run material
U
خاک هم اورده
pit run earth
U
خاک هم اورده
flotsam
U
کالای اب اورده
supplementary
U
تکمیلی پس اورده
quarry run rockfill
U
هم اورده سنگریز
new fledged
U
تازه پر در اورده
driftwood
U
چوب اب اورده
vealer
U
گوساله پرواری
vealy
U
گوساله وار
enseal
U
گوساله ابی
vitular
U
گوساله وار
heifers
U
گوساله ماده
vellum
U
پوست گوساله
heifers
U
ماده گوساله
calf skin
U
پوست گوساله
bullocks
U
گوساله وحشی
freemartin
U
گوساله خنثی
heifer
U
ماده گوساله
bullock
U
گوساله وحشی
heifer
U
گوساله ماده
calve
U
گوساله زاییدن
cow calf
U
گوساله ماده
calved
U
گوساله زاییدن
calf
U
چرم گوساله
steered
U
گوساله پرواری
seal
U
گوساله ماهی
seals
U
گوساله ماهی
steer
U
گوساله پرواری
steers
U
گوساله پرواری
calfskin
U
پوست گوساله
calves
U
چرم گوساله
unearned income
U
درامد باد اورده
windfall gains
U
منافع باد اورده
drift
U
توده باد اورده
spindrift
U
برف یا غبارباد اورده
drifts
U
توده باد اورده
loess
U
خاک باد اورده
crusher run material
U
هم اورده سنگ شکن
driftage
U
چیزباداورده یا اب اورده راندگی
drifting
U
توده باد اورده
windfall income
U
درامد باد اورده
windfall loss
U
زیان باد اورده
drifted
U
توده باد اورده
windfall profits
U
سود باد اورده
kipping
U
پوست گوساله وبره
kip
U
پوست گوساله وبره
to break a colf
U
رام کردن یک گوساله
kipped
U
پوست گوساله وبره
vellum
U
کاغذ پوست گوساله
the food was smoked
U
خوراک بوی دود میداد خوراک بوی دود گرفته بود
occiput
U
استخوان قمحدوه استخوان پس سر
symmetric difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
kipskin
U
تیماج پوست گوساله یابره
sealer
U
شکارچی گوساله ماهی مهردار
fatling
U
بره یا گوساله ویاحیوان پرواری
the people pressed in
U
مردم زور اورده داخل شدند
waveson
U
اموال اب اورده بعد از غرق کشتی
except
U
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
tempered steel
U
فولادی که درگرما عمل اورده شده باشد
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
he rode me off on a side issue
U
نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
split infinitives
U
مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
split infinitive
U
مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
law calf
U
پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
faunology
U
جانوران
halobiont
U
جانوران اب شور
arachnida
U
جانوران عنکبوتی
bimana
U
جانوران دودست
menagerie
U
نمایشگاه جانوران
menageries
U
نمایشگاه جانوران
faunae
U
مربوط به جانوران
animality
U
زندگی جانوران
animalist
U
پیکرنمای جانوران
animal kingdom
U
جهان جانوران
herbivora
U
جانوران علفخوار
vermin
U
جانوران موذی
animals kingdom
U
جهان جانوران
zooplankton
U
جانوران شناور
kit
U
بچه جانوران
implacentalia
U
جانوران بی جفت
kits
U
بچه جانوران
acephali
U
جانوران بیسر
lights
U
ریه جانوران
zoodvnamics
U
فیزیولوژی جانوران
faunis
U
الهه جانوران
faunistic
U
وابسته به جانوران
invertebrata
U
جانوران بی مهره
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
zooid
U
جانورسان شبیه جانوران
oestrum
U
شهوت ومستی جانوران
wild beasts
U
جانوران وحشی وحوش
neontology
U
بررسی جانوران مانده
verminous
U
پر از حشرات یا جانوران موذی
articulata
U
جانوران حلقه دار
zootaxy
U
طبقه بندی جانوران
terrarium
U
نمایشگاه جانوران خشکی
to water
[horses, cattle, etc.]
U
آب دادن
[به جانوران بومی]
underbody
U
پایین تنه جانوران
animal husband
U
پرورش جانوران اهلی
instinct
U
هوش طبیعی جانوران
instincts
U
هوش طبیعی جانوران
claws
U
سرپنجه جانوران ناخن
arthropoda
U
جانوران مفصل دار
biosystematic
U
رده بندی جانوران
clawing
U
سرپنجه جانوران ناخن
clawed
U
سرپنجه جانوران ناخن
claw
U
سرپنجه جانوران ناخن
pincer
U
عضو گازانبری جانوران
king of beasts
U
پادشان جانوران :شیر
pachyder mata
U
جانوران پوست کلفت
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
aquaria
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
lorica
U
پوسته سخت حافظ جانوران
epizootic
U
منتشر شونده درمیان جانوران
aquarium
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
microorganisms
U
جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
animalcular
U
وابسته به جانوران ذره بینی
zoometry
U
اندازه گیری اندامهای جانوران
achordata
U
جانوران فاقد ستون فقرات
gamekeepers
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeeper
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
weasel
U
جانوران پستاندار شبیه راسو
weasels
U
جانوران پستاندار شبیه راسو
limnologist
U
زیست شناس جانوران اب شیرین
vivarium
U
جای نگاهداری جانوران زمینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com