Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
refrainment
U
خود داری اجتناب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
evasive steering
U
اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
evasions
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasion
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
dude ranch
U
گله داری واسب سواری وحشم داری
statecraft
U
کشور داری ملک داری
You deserve it.
U
حق داری ( استحقاق آنرا داری )
collapse capitalism
U
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
elusion
U
اجتناب
shirks
U
اجتناب
shirking
U
اجتناب
shirked
U
اجتناب
shirk
U
اجتناب
eschewal
U
اجتناب
avoidance
U
اجتناب
avoidance gradient
U
شیب اجتناب
eschewing
U
اجتناب کردن
eschewed
U
اجتناب کردن
eschew
U
اجتناب کردن
evitable
U
اجتناب پذیر
steer clear
U
اجتناب کردن
eschews
U
اجتناب کردن
forbear
U
اجتناب کردن از
avoidancae training
U
اجتناب اموزی
aviod
U
اجتناب کردن از
steer clear of someone
<idiom>
U
اجتناب کردن
stay away from
<idiom>
U
اجتناب کردن
to shuffle throuch shun
U
اجتناب کردن از
active avoidance
U
اجتناب فعال
forbears
U
اجتناب کردن از
absolute
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
inalienable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
indispensable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
unavoidable
U
اجتناب ناپذیر
inevitable
U
اجتناب ناپذیر
passes
U
اجتناب کردن
passed
U
اجتناب کردن
avoidable
U
اجتناب پذیر
pass
U
اجتناب کردن
eluded
U
اجتناب کردن از
eludes
U
اجتناب کردن از
unalterable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
inevitable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
eluding
U
اجتناب کردن از
elude
U
اجتناب کردن از
inescapable
U
غیرقابل اجتناب
unalienable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
unavoidable
U
غیر قابل اجتناب
risk avoider
U
اجتناب کننده از خطر
avoidable costs
U
هزینههای قابل اجتناب
inevitable
U
غیر قابل اجتناب
risk avoider
U
اجتناب کننده از ریسک
to stay away from something
U
اجتناب کردن از چیزی یا جایی
emergency risk
U
خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
last chance rule
U
مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
tax avoidance
U
اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
capitalism
U
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
stagnation thesis
U
ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
terrain avoidance
U
اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود
evading
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evades
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evaded
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evade
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
lay up
U
ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
chopped
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
blind man's buff
U
از من داری
tensility
U
کش داری
grittiness
U
شن داری
bigamy
U
دو زن داری
wet storage
U
تر داری
angularity
U
زاویه داری
conchiferous
U
داری صدف
angulation
U
زاویه داری
lucubration
U
شب زنده داری
anti capitalist
U
ضد سرمایه داری
notbility
U
خانه داری
angularity
U
گوشه داری
treasurership
U
خزانه داری
bulkiness
U
جثه داری
fisk
U
خزانه داری
abstinence;or abstinency
U
خود داری
leasing
U
اجاره داری
menage
U
خانه داری
treasury general
U
خرانه داری کل
tresury general
U
خزانه داری کل
rhythmicity
U
نواخت داری
cellarge
U
حق انبار داری
spinosity
U
سیخ داری
household art
U
هنرخانه داری
continenece
U
خود داری
slaveholding
U
برده داری
creaminess
U
خامه داری
serrulation
U
دندانه داری
dry storage
U
خشک داری
self restraint
U
خود داری
stigmatism
U
خال داری
house work
U
خانه داری
incumbency
U
عهده داری
patchiness
U
وصله داری
bank protection
U
ساحل داری
bean caper
U
پیرسن داری
blind mans buff
U
ازمن داری
bulkiness
U
تنه داری
retenv
U
خود داری
pernoctation
U
شب زنده داری
charge
U
عهده داری
farming
U
مزرعه داری
slavery
U
برده داری
sang froid
U
خود داری
sang-froid
U
خود داری
communism
U
مردم داری
altruism
U
همگونه داری
bursary
U
خزانه داری
Exchequer
U
خزانه داری
vigilance
U
شب زنده داری
charges
U
عهده داری
tenancies
U
اجاره داری
tenancy
U
اجاره داری
refusal
U
خود داری رد
refusals
U
خود داری رد
fasting
U
روزه داری
housekeeping
U
خانه داری
non commital
U
خود داری
bursaries
U
خزانه داری
wakefulness
U
شب زنده داری
vigil
U
شب زنده داری
vigils
U
شب زنده داری
quartermasters
U
سررشته داری
quartermaster
U
سررشته داری
wake
U
شب زنده داری
wakes
U
شب زنده داری
treasury
U
خزانه داری
leasehold
U
اجاره داری
thrift
U
خانه داری
night waking
U
شب زنده داری
trusteedhip
U
امانت داری
waked
U
شب زنده داری
capitalism
U
سرمایه داری
trusteeship
U
امانت داری
tenure
U
اجاره داری
viscosity
U
شیره داری
run the show
U
اختیار داری کردن
precapitalism
U
پیش از سرمایه داری
How old are you?Whats your age?
U
چند سال داری ؟
You have cobwebs in your head.
<idiom>
U
تو گچ تو سرت داری.
[اصطلاح]
to govern one's passions
U
خود داری کردن
light housekeeping
U
کارهای خانه داری
nolle proseequi
U
خود داری از پی کرد
mixed capitalism
U
سرمایه داری مختلط
precapitalism
U
ماقبل سرمایه داری
procurator general
U
کفیل خزانه داری
spatiality
U
فضا داری فضائیت
to keep shop
U
دکان داری کردن
to rule the roast
U
اختیار داری کردن
What do you feel like having today?
U
امروز تو به چه اشتها داری؟
to possess oneself
U
خود داری کردن
To keep late nights
[hours]
شب زنده داری کردن
to keep house
U
خانه داری کردن
bailment
U
امانت داری سمساری
waked
U
شب زنده داری کردن
double entry
U
دفتر داری مضاعف
refrain
U
خود داری کردن
explicit rent
U
اجاره داری کردن
wake
U
شب زنده داری کردن
chests
U
تابوت خزانه داری
chest
U
تابوت خزانه داری
capitalism
U
رژیم سرمایه داری
capitalistic
U
منسوب به سرمایه داری
Chancellors of the Exchequer
U
وزیر خزانه داری
get by
U
نگه داری کردن
continence
U
خویشتن داری پرهیزگاری
chamberlainship
U
پرده داری گنجوری
black capitalism
U
سرمایه داری سیاه
angularity
U
زاویه داری لاغری
advanced capitalism
U
سرمایه داری پیشرفته
holding
U
متصرفی اجاره داری
quartermasters
U
رسته سررشته داری
quartermaster
U
رسته سررشته داری
succulence
U
اب داری حالت ابکی
wakes
U
شب زنده داری کردن
attorn
U
اجاره داری کردن
capitalist countries
U
کشورهای سرمایه داری
capitalist system
U
نظام سرمایه داری
Chancellor of the Exchequer
U
وزیر خزانه داری
keepworthy
U
قابل نگه داری
day nursery
U
بچه داری در روز
joint tenancy
U
اجاره داری مشترک
baby sit
U
بچه داری کردن
keeps
U
حفافت امانت داری
keep house
U
خانه داری کردن
home economics
U
اقتصاد خانه داری
keep
U
حفافت امانت داری
joint tenancy
U
شرکت در اجاره داری
refrains
U
خود داری کردن
baby-sat
U
بچه داری کردن
industrial capitalism
U
سرمایه داری صنعتی
day nurseries
U
بچه داری در روز
bourgeoisie
U
سرمایه داری بورژوازی
house keeping operation
U
اعمال خانه داری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com