Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
autonomy
U
خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
economic nationalism
U
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
self determination
U
استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
machiavelian
U
مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
defacto recognition
U
شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
subversives
U
مربوط به براندازی حکومتها از نظر سیاسی اقتصادی
subversive
U
مربوط به براندازی حکومتها از نظر سیاسی اقتصادی
strategies
U
خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
national strategy
U
مجموعه تدابیر سیاسی اقتصادی اجتماعی و نظامی ملی
strategy
U
خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
e c e
U
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
subversion
U
نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
imperialism
U
سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
isolationism
U
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
mercantilism
U
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
self regulation
U
خودگردانی
self determination
U
خودگردانی
self-control
U
خودگردانی
self-determination
U
خودمختاری
apolitical
U
دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
political ties
U
هم بستگیهای سیاسی وابستگیهای سیاسی اتحادسیاسی
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
U
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
economic liberalism
U
مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic aggregates
U
مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
immunity
U
مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
politics
U
علم سیاسی امور سیاسی
political circles
U
محافل سیاسی دوایر سیاسی
supremacy
U
حاکمیت
sovereignty
U
حق حاکمیت
sovereignty
U
حاکمیت
jurisdication
U
صلاحیت حاکمیت
imperium
U
حق حاکمیت مطلقه
air suprmacy
U
حاکمیت هوایی
condominiums
U
حاکمیت مشترک
condominium
U
حاکمیت مشترک
territorial sovereignty
U
حاکمیت ارضی
national sovereignty
U
حاکمیت ملی
soverignty of the consumer
U
حاکمیت مصرف کننده
consumer sovereignty
U
حاکمیت مصرف کننده
economic imperialism
U
جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition
U
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
quarterly journal of economics
U
مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
business cycle
U
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
reestablishment of diplomatic relations
U
برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
sovereignty
U
پادشاهی و سلطنت وفرمانروایی حاکمیت و سیادت و سلطه
economic and social council
U
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
politic
U
سیاسی نماینده سیاسی
economic order quantity
U
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
supremacy
U
برتری کامل قوا سیادت جنگی یا نظامی حاکمیت بر میدان نبرد
constitutionalism
U
اعتقاد به حقانیت حکومت مشروطه اعنقاد به لزوم حاکمیت قانون اساسی
condominiums
U
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
condominium
U
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
autarky
U
خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
market socialism
U
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
interventions
U
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
intervention
U
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
secession
U
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
isonomy
U
برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
bassedon or basedupon
U
مبنی بر
based
U
مبنی
based on
U
مبنی بر
reposing upon
U
مبنی بر
expressive of
U
مبنی بر
nonary
U
مبنی بر عد د نه
denoting
U
مبنی بر
impostrous
U
مبنی بر شیادی
monometallic
U
مبنی بر یک فلز
selectively
U
مبنی بر انتخاب
inversive
U
مبنی بر قلب
misogynic
U
مبنی بربیزاری از زن
mediatorial
U
مبنی بر میانجیگری
to the effect that
U
مبنی براینکه
empiric
U
مبنی بر تجربه
irreverential
U
مبنی بر بی حرمتی
geomantic
U
مبنی بر رمل
fratricidal
U
مبنی بربرادرکشی
selective
U
مبنی بر انتخاب
euphuistic
U
مبنی برتصنع
equivocatory
U
مبنی برایهام
matricidal
U
مبنی بر مادرکشی
octonal
U
مبنی برهشت
octonary
U
مبنی برهشت
paraphrastic
U
مبنی برتفسیر
polytheeistic
U
مبنی بر شرک
licentious
U
مبنی بر هرزگی
usurious
U
مبنی بررباخواری
prophetic
U
مبنی بر پیشگویی
castigatory
U
مبنی برتنبیه
sophistic
U
مبنی بر مغالطه
investigative
U
مبنی بر رسیدگی
suppositional
U
مبنی بر فرض
ill advised
U
مبنی بر بی اطلاعی
theorematic
U
مبنی بر قاعده
ill-advised
U
مبنی بر بی اطلاعی
visitorial
U
مبنی بر سرکشی
abstentious
U
مبنی برپرهیزکاری
condolatory
U
مبنی برهمدردی
revocatory
U
مبنی بر فسخ
polytheistic
U
مبنی بر شرک
observational
U
مبنی بر مشاهده
heretical
U
مبنی برفساد
egotistic
U
مبنی بر خودپسندی
causal
U
مبنی بر سبب
purposive
U
مبنی برمنظور
deprecative
U
مبنی بربیمیلی
dualistic
U
مبنی برخداشناس
individualistic
U
مبنی بر استقلال تکی
sensuously
U
مبنی بر لذات جسمانی
sensuous
U
مبنی بر لذات جسمانی
egoistic
U
مبنی بر اثصول خودپرستی
investigatory
U
تحقیقی مبنی بر رسیدگی
deliberative
U
مبنی بر تامل و مشاوره
naturalistic
U
مبنی بر طبیعت بازی
illusional
U
مبنی باشتباه بینائی
documental
U
مبنی برمدرک یاسند
elenctic
U
مبنی برتکذیب منطقی
cavilling
U
مبنی برخرده گیری
appreciative
U
مبنی بر قدردانی قدرشناس
appreciatively
U
مبنی بر قدردانی قدرشناس
compatriotic
U
مبنی برهم میهنی
censorial
U
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
in perspective
U
مبنی براصول منافرومرایا
insinuative
U
مبنی بر خود شیرینی
irrepentant
U
مبنی بر عدم پشیمانی
sentimental
U
مبنی بر احساسات یا عقیده
commutative
U
مبنی بر تبدیل یامبادله
rationalistic
U
مبنی براصالت عقل
well intentioned
U
مبنی بر نیت خوب
a posteriori
U
مبنی بر تجربه و مشاهده
rationalistic
U
مبنی براستدلال عقلی
soritical
U
مبنی برقیام مسلسل
polygamic
U
مبنی بر تعدد ازواج
precrastinative
U
مبنی بر مسامحه یا تعلل
skepsisŠskepticŠetc
U
فلسفه مبنی برتردید
scepsis
U
فلسفه مبنی برتردید
royalistic
U
مبنی برسلطنت خواهی
inquisitorial
U
مبنی بربازجویی زیاد
rose coloured
U
مبنی برخوش بینی
retrocessive
U
مبنی برواگذاری ثانوی
resumptive
U
مبنی برادامه یاتجدید
procrastinatory
U
مبنی برمسامحه یاتعلل
pantheistic
U
مبنی بر وحدت وجود
historic
U
معروف مبنی بر تاریخ
phonologic
U
مبنی بر صدا شناسی
documentary
U
مبنی بر مدرک یا سند
papistic
U
مبنی برپاپ پرستی
orthoepic
U
مبنی بر درست خوانی
documentaries
U
مبنی بر مدرک یا سند
oblatory
U
مبنی بر نذر یا هدیه
negotiatory
U
مبنی بر معامله یا گفتگو
negatory
U
مبنی بر نفی یا انکار
acclamatory
U
مبنی برهلهله و تحسین
pre-emptive
U
عمل مبنی بر اخذ شفعه
slaughterous
U
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
doctrinal
U
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
petitory
U
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
consensual
U
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
atheistical
U
مبنی برانکار هستی خدا
intuitive
U
مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
federative
U
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
pluviometric
U
مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
imperialistic
U
مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
traditional
U
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
evidentiary
U
مبنی برمدرک مدرک دار
associational
U
مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
abjuratory
U
پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
humoristic
U
مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
euphonical
U
مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
ritualistic
U
مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
renunciatory
U
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciative
U
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
iconoclastic
U
مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
communalistic
U
مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
deistical
U
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
plebiscitary
U
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
traditinal
U
مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
revisional
U
مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
catechetical
U
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
prefectorial
U
مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
empircism
U
روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
augural
U
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
deistic
U
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
radicalism
U
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
prefectoral
U
مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
monroe doctrine
U
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
plene administrative preter
U
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
politicos
U
سیاسی
socio political
U
سیاسی
political
U
سیاسی
diplomatic
U
سیاسی
politico
U
سیاسی
political mission
U
هیئت سیاسی
hatchet man
<idiom>
U
کارهای سیاسی
refugee
U
پناهنده سیاسی
refugees
U
پناهنده سیاسی
Political opponents .
U
مخالفین سیاسی
current affairs
U
رویدادهایاجتماعی و سیاسی
demarche
U
اقدام سیاسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com