Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Dont sidetrack the issue.
U
خودت را به کوچه علی چپ نزن ( وانمود به ندانستن )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Don't act like you were clueless!
U
خودت را به کوچه علی چپ نزن!
It is for yours for keeps .
U
پیش خودت بماند ( مال خودت )
to d. the need of
U
لازم ندانستن
to set no great store by
U
قیمتی ندانستن
to set no great store by
U
مهم ندانستن
to throw cold water on
U
نیکو ندانستن وناچیزشمردن
disown
U
از خود ندانستن نشناختن
disowns
U
از خود ندانستن نشناختن
disowning
U
از خود ندانستن نشناختن
disowned
U
از خود ندانستن نشناختن
to put out of court
U
شایسته مطرح کردن ندانستن
wit's end
<idiom>
U
ندانستن که چه کاری را انجام بدهند
disqualified
U
سلب صلاحیت کردن از شایسته ندانستن
disqualifying
U
سلب صلاحیت کردن از شایسته ندانستن
disqualify
U
سلب صلاحیت کردن از شایسته ندانستن
disqualifies
U
سلب صلاحیت کردن از شایسته ندانستن
thyself
U
خودت
mutts
U
سگ کوچه
mutt
U
سگ کوچه
streets
U
کوچه
alley
U
کوچه
alleys
U
کوچه
alleyways
U
کوچه
byroad
U
پس کوچه
by lane
U
پس کوچه
street
U
کوچه
lanes
U
کوچه
lane
U
کوچه
by way
U
کوچه پرت
cul-de-sac
U
کوچه بن بست
bystreet
U
کوچه پرت
gamine
U
دختر کوچه
streetwalker
U
زن کوچه گرد
cul de sac
U
کوچه بن بست
dead lock
U
کوچه بن بست
by street
U
کوچه پرت
by lane
U
کوچه فرعی
avenue
U
کوچه باغ
avenues
U
کوچه باغ
alley way
U
کوچه تاریک
an off street
U
کوچه فرعی
blind a lley
U
کوچه بن بست
allee
U
کوچه باغ
blind alleys
U
کوچه بن بست
blind alley
U
کوچه بن بست
impasse
U
کوچه بن بست
Don't be ridiculous!
U
خودت را مسخره نکن!
Dont be sI'lly .
U
خودت را لوس نکن
It's your own fault.
U
تقصیر خودت است.
Take care of yourself!
U
مواظب خودت باش !
gamin
U
بچه کوچه گرد
mudlark
U
بچه کوچه گرد
gutter snipe
U
بچه کوچه گرد
street arab
U
بچه کوچه گرد
Watch your health!
U
مواظب سلامتی خودت باش!
I dare you tell her yourself .
U
اگر مردی خودت به او بگو؟
mind your own business
U
درفکر کار خودت باش
Roll the blanket round yourself.
U
پتو رابدور خودت بپیچ
Why did you give away your business patern ?
U
چرا شریک خودت را لو دادی ؟
You yourself said so.
U
تو خودت این حرف رازدی
lane
U
کوچه ساختن منشعب کردن
lanes
U
کوچه ساختن منشعب کردن
go to the school of hard knocks
<idiom>
U
در کوچه و بازار یاد گرفتن
to lead somebody to believe not to be aware of something
U
خود را به کوچه علی چپ زدن
glade
U
خیابان یا کوچه جنگل درختستان
glades
U
خیابان یا کوچه جنگل درختستان
Dont let on that you know.
U
بروی خودت نیاور که موضوع رامیدانی
Get a move on!
U
خودت را تکان بده!
[اصطلاح روزمره]
So dont try to device yourself .
U
سعی نکن خودت را گول بزنی
It wI'll be a feather in your cap .
U
هر گلی بزنی بسر خودت زدی
I dare you to tell him yourself .
U
اگر راست میگه خودت به اوبگه
You asked for it. You had it coming.
U
حقت بود ( خودت تقصیر داشتی )
It is your concern and yours alone. It is entirely up to you.
U
خودت می دانی وخودت ( خوددانی وخود )
Pick on someone your own size.
U
برو با هم قدهای خودت طرف بشو
Dont let yourself get into bad habits.
U
به چیز های بد خودت راعادت نده
Please oblige us by your presence .
U
با تشریف فرمایی خودت بر مامنت بگذارید
tin pan alley
U
کوچه موسیقی دانان واهنگ سازان
You are going to gain weight. if you let yourself go.
U
اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
It is yours for keeps .
U
این برای همیشه پیش خودت باشد
You are roasting yourself in front of the fire .
U
خودت را جلوی آتش که داری کباب می کنی
Watch yourself up on the roof.
U
مواظب خودت روی پشت بام باش.
You yourself suggested it , didt you ?
U
مگر خودت نبودی که این پیشنهاد رادادی ؟
It is for your own ears.
U
پیش خودت بماند ( بکسی چیزی نگه )
feints
U
وانمود
pretension
U
وانمود
feigning
U
وانمود
pretence
U
وانمود
pretences
U
وانمود
pretenses
U
وانمود
affectations
U
وانمود
affectation
U
وانمود
faking
U
وانمود
posers
U
وانمود کن
poseurs
U
وانمود کن
poseur
U
وانمود کن
make-believe
U
وانمود
pretensions
U
وانمود
dissimulation
U
وانمود
feint
U
وانمود
make believe
U
وانمود
poser
U
وانمود کن
fakery
U
وانمود
feinted
U
وانمود
pretender
U
وانمود گر
pretenders
U
وانمود گر
feinting
U
وانمود
mudlark
U
اهل کوچه کسیکه خودرا باخاک و گل می الاید
rob the cradle
<idiom>
U
دوست شدن یا ازدواج با کسی که از خودت جوانتر است
Bye and take care of yourself!
[leaving phrase]
U
خداحافظ و مواظب خودت باش!
[عبارت هنگام ترک ]
I'll cook your goose !I'll fix you good and proper !
U
آشی برایت بپزم که خودت حظ کنی ( درمقام تهدید )
make believe
<idiom>
U
وانمود کردن
simulate
U
وانمود کردن
play-acting
U
وانمود کردن
pretend
U
وانمود کردن
feign
U
وانمود کردن
dissemble
U
وانمود کردن
sham
U
وانمود کردن
simulating
U
وانمود کردن
simulates
U
وانمود کردن
possums
U
وانمود کردن
possum
U
وانمود کردن
simulafe
U
وانمود کردن
simular
U
وانمود کننده
pretends
U
وانمود کردن
seem
U
وانمود شدن
seemed
U
وانمود شدن
seems
U
وانمود شدن
affecter
U
وانمود کننده
factitious
U
وانمود کننده
to make believe
U
وانمود کردن
play-act
U
وانمود کردن
pretending
U
وانمود کردن
play at
U
وانمود کردن
pretend
U
وانمود کردن
let on
<idiom>
U
وانمود کردن
play-acts
U
وانمود کردن
lead on
U
وانمود کردن
simulation
U
وانمود تظاهر
simulations
U
وانمود تظاهر
play-acted
U
وانمود کردن
sham
U
وانمود کردن
shams
U
وانمود کردن
feign
U
وانمود کردن
feigns
U
وانمود کردن
street hockey
U
نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
simulates
U
وانمود سازی کردن
simulating
U
وانمود سازی کردن
simulate
U
وانمود سازی کردن
to set up for......
U
خود را..........وانمود کردن
simulator
U
دستگاه وانمود ساز
put on
U
وانمود کردن بکارانداختن
simulators
U
دستگاه وانمود ساز
assumes
U
بخود بستن وانمود کردن
assume
U
بخود بستن وانمود کردن
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave.
U
اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
simulating
U
تقلید نشان دادن وانمود کردن
simulate
U
تقلید نشان دادن وانمود کردن
he pretended to be asleep
U
چنین وانمود کرد که خواب است
simulates
U
تقلید نشان دادن وانمود کردن
heroize
U
خود را پهلوان وانمود کردن قهرمان وپهلوان وانمودکردن
snake in the grass
<idiom>
U
دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
demagogisme
U
استفاده نامشروع از احساسات حاد و تعصبات عوام و مردم کوچه و بازار به منظور وصول به اهداف سیاسی
Act your age
[and not your shoe size]
!
U
به سن خودت رفتار بکن !
[مثل بچه ها رفتار نکن !]
If so, you've only yourself to blame.
U
اگر چنین است، پس فقط تقصیر خودت است.
guttersnipe
U
بچه ولگرد بچه کوچه
represent
U
نمایندگی کردن وانمود کردن
represented
U
نمایندگی کردن وانمود کردن
represents
U
نمایندگی کردن وانمود کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com