Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
To weight the pros and cons of something.
U
خوب وبد چیزی را بررسی کردن (سنجیدن )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to have
[take]
a closer look at something
U
چیزی را با دقت بررسی کردن
to make a study of something
U
چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
to check out something
U
چیزی را بررسی یا امتحان کردن
controls
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controlling
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control
U
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controlling
U
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controls
U
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
monitors
U
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor
U
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored
U
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
checked
U
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
checks
U
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
check
U
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
deliberates
U
تعمق کردن سنجیدن
measure
U
پیمانه کردن سنجیدن
deliberated
U
تعمق کردن سنجیدن
deliberating
U
تعمق کردن سنجیدن
deliberate
U
تعمق کردن سنجیدن
metres
U
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
metre
U
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
meter
U
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
meters
U
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
to watch something
U
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
measure
U
پیمانه کردن سنجیدن بخش کردن
to stop somebody or something
U
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
analogues
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogue
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
feasibility
U
بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
inference
U
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
inferences
U
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
analog
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
extension
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
link
U
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
leap frog test
U
و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
automatics
U
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic
U
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
to portray somebody
[something]
U
نمایش دادن کسی یا چیزی
[رل کسی یا چیزی را بازی کردن]
[کسی یا چیزی را مجسم کردن]
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
lay hands upon something
U
جای چیزی را معلوم کردن چیزی را پیدا کردن
to regard something as something
U
چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن
[تعبیر کردن]
to see something as something
[ to construe something to be something]
U
چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن
[تعبیر کردن]
systems analysis
U
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
to depict somebody or something
[as something]
U
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
to appreciate something
U
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
modifying
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
correction
U
صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
covets
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covet
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
coveting
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
think nothing of something
<idiom>
U
فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
edited
U
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edit
U
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
To weight up the pros and cons of something .
U
مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن )
assay
U
بررسی کردن
dissect
[analyse]
U
بررسی کردن
indagate
U
بررسی کردن
enquire into
U
بررسی کردن
determine
U
بررسی کردن
check
U
بررسی کردن
bolt
[examine]
U
بررسی کردن
analyse
[British]
U
بررسی کردن
analyze
[American]
U
بررسی کردن
explore
U
بررسی کردن
inspect
U
بررسی کردن
examine
U
بررسی کردن
survey
U
بررسی کردن
perusing
U
بررسی کردن
scrutinize
U
بررسی کردن
look into
U
بررسی کردن
peruses
U
بررسی کردن
perused
U
بررسی کردن
peruse
U
بررسی کردن
investigate
U
بررسی کردن
study
U
بررسی کردن
check
U
بررسی کردن
reconcider
U
بررسی کردن
evaluate
U
بررسی کردن
checked
U
بررسی کردن
survey
U
بررسی کردن
checks
U
بررسی کردن
surveys
U
بررسی کردن
studies
U
بررسی کردن
probe
U
بررسی کردن
probed
U
بررسی کردن
study
U
بررسی کردن
probes
U
بررسی کردن
studying
U
بررسی کردن
surveyed
U
بررسی کردن
rectify
U
درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
rectified
U
درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
rectifies
U
درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
sleep on it
<idiom>
U
به چیزی فکر کردن ،به چیزی رسیدگی کردن
reviewing
U
بررسی کردن مرور
reviewed
U
بررسی کردن مرور
survey
U
بررسی کردن بازدید
review
U
بررسی کردن مرور
surveyed
U
بررسی کردن بازدید
surveys
U
بررسی کردن بازدید
reviews
U
بررسی کردن مرور
scrutinizes
U
بدقت بررسی کردن
scrutinizing
U
بدقت بررسی کردن
scrutinized
U
بدقت بررسی کردن
scrutinize
U
بدقت بررسی کردن
scrutinising
U
بدقت بررسی کردن
surveillance
U
تجسس بررسی کردن
scrutinises
U
بدقت بررسی کردن
scrutinised
U
بدقت بررسی کردن
check
U
مقابله کردن بررسی
checked
U
مقابله کردن بررسی
checks
U
مقابله کردن بررسی
to give up
[to waste]
something
U
ول کردن چیزی
[کنترل یا هدایت چیزی]
see about (something)
<idiom>
U
دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
inspected
U
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspect
U
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspecting
U
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspects
U
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
scanned
U
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
scan
U
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
scans
U
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
analogues
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogue
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analog
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
to cross-check the result with a calculator
U
حل را مجددا با ماشین حساب بررسی کردن
to browse
U
بررسی عمومی کردن
[علوم کامپیوتر]
study
U
سنجیدن
scrutinize
U
سنجیدن
check
U
سنجیدن
determine
U
سنجیدن
enquire into
U
سنجیدن
rate
U
سنجیدن
gage
U
سنجیدن
dissect
[analyse]
U
سنجیدن
assay
U
سنجیدن
analyse
[British]
U
سنجیدن
figure out
U
سنجیدن
assess
U
سنجیدن
assessed
U
سنجیدن
assesses
U
سنجیدن
evaluate
U
سنجیدن
analyze
[American]
U
سنجیدن
rates
U
سنجیدن
examine
U
سنجیدن
survey
U
سنجیدن
essays
U
سنجیدن
look into
U
سنجیدن
weighs
U
سنجیدن
weighing
U
سنجیدن
weighed
U
سنجیدن
weigh
U
سنجیدن
investigate
U
سنجیدن
inspect
U
سنجیدن
assessing
U
سنجیدن
bolt
[examine]
U
سنجیدن
to put together
U
با هم سنجیدن
explore
U
سنجیدن
measure
U
سنجیدن
essay
U
سنجیدن
ponders
U
سنجیدن
counterweight
U
سنجیدن
counterpoise
U
سنجیدن
ponder
U
سنجیدن
pondered
U
سنجیدن
pondering
U
سنجیدن
counterweights
U
سنجیدن
evaluating
U
سنجیدن
evaluates
U
سنجیدن
evaluate
U
سنجیدن
evaluated
U
سنجیدن
assays
U
سعی سنجیدن
try
U
سنجیدن ازمایش
gauge
U
سنجیدن نمونه
gauges
U
سنجیدن نمونه
gauged
U
سنجیدن نمونه
assay
U
سعی سنجیدن
tries
U
سنجیدن ازمایش
accurate to gage
U
دقت در سنجیدن
clocks
U
سنجیدن باساعت
clock
U
سنجیدن باساعت
standardised
U
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises
U
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising
U
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize
U
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes
U
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing
U
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
compare
U
برابرکردن باهم سنجیدن
compared
U
برابرکردن باهم سنجیدن
telemeter
U
بامسافت سنج سنجیدن
compares
U
برابرکردن باهم سنجیدن
comparing
U
برابرکردن باهم سنجیدن
summation check
U
بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
sense
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com