English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
please dont forget it U خواهش دارم فراموش نکنید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
close the door please U خواهش دارم
i humbly request that U خواهش عاجزانه دارم که ...
do tell me U خواهش دارم بمن بگویید
thank tou for that book U خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
pray consider my case U خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
Dont spoil the child . U بچه را خراب نکنید (لوس نکنید )
iam p to of knowing him U از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him U از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
keep at it U ول نکنید
cease loading U پر نکنید
neglects U دیدبانی نکنید
neglected U دیدبانی نکنید
neglect U دیدبانی نکنید
neglecting U دیدبانی نکنید
Stop pushing! U عاجز نکنید !
hold hard U عجله نکنید
NO PARKING U پارک نکنید!
if you don't watch it U اگر احتیاط نکنید
Don't cut it too short. زیاد کوتاه نکنید.
Do not include me U من را حساب نکن [نکنید] !
Dont count (bank)on me. U روی من حساب نکنید
exclude me. U من را حساب نکن [نکنید] !
leave me out U من را حساب نکن [نکنید] !
do not waste your breath U خودتان را بیخود خسته نکنید
Keep stI'll. Stay put . Dont move. U تکان نخورید (حرکت نکنید )
don't wait the dinner for me U ناهاعرابرای خاطرمن معطل نکنید
There is no hurry , there is plenty of time . U عجله نکنید وقت زیاد داریم
Do not do any thing without due reflection . U بدون فکر قبلی اقدامی نکنید
you must w the signal U ناهار را برای خاطر من معطل نکنید
cease engagement U درگیری قطع هدف را تعقیب نکنید
Be quiet so as not to wake the others. U ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
forgetter U فراموش کننده
foregettable U فراموش شدنی
disremember U فراموش کردن
haunting U فراموش نشدنی
never to be forgotten U فراموش نشدنی
let it lay <idiom> U فراموش کردن
slip one's mind <idiom> U فراموش شده
Forgive and forget. <proverb> U ببخش و فراموش کن.
the trusty is that i forgot it U فراموش کردم
to fall in to oblivion U فراموش شدن
to pass into silence U فراموش شدن
absent-minded <idiom> فراموش خیال
freemasons hall U فراموش خانه
absent-minded <idiom> U فراموش کار
forgot U فراموش کرد
It slipped my mind. U آن را فراموش کردم.
forgets U فراموش کردن
unforgettable U فراموش نشدنی
forget U فراموش کردن
forget-me-nots U گل مرا فراموش مکن
lose sight of <idiom> U ندیدن ،فراموش کردن
By the way . Incidentally. U راستی ( تا فراموش نکردم )
forget-me-not U گل مرا فراموش مکن
i forgot all about it U به کلی فراموش کردم
mouse ear U گل مرا فراموش مکن
myosote U گل مرا فراموش مکن
forgotten U فراموش کرده یا شده
Freemasons U عضو فراموش خانه فراماسیون
Freemason U عضو فراموش خانه فراماسیون
let bygones be bygones <idiom> U فراموش کردن اتفاقات گذشته
the trusty is that i forgot it U حقیقا امراینست که فراموش کردم
requests U خواهش
requesting U خواهش
requested U خواهش
request U خواهش
skip it U در رهگیری هوایی یعنی تک راقطع کنید یا تک نکنید یارهگیری موقوف
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . U اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
neglects U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglecting U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglected U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglect U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
skip it <idiom> U همه چیز را درموردآن فراموش کردن
unlearn U محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
unlearns U محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
Have you forgotten our drinks? U آیا نوشیدنیهای ما را فراموش کرده اید؟
unlearnt U محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
We should not have lost sight of the fact that ... U ما نباید فراموش می کردیم در نظر بگیریم که ..
begs U خواهش کردن
wish U ارزو خواهش
requester U خواهش کننده
at the request of U به خواهش [به درخواست]
wished U ارزو خواهش
wills U خواهش ارزو
willed U خواهش ارزو
beg U خواهش کردن
will U خواهش ارزو
asks U خواهش کردن
asking U خواهش کردن
ask U خواهش کردن
asked U خواهش کردن
begged U خواهش کردن
it is my wish that U خواهش من اینست که
wishes U ارزو خواهش
misremember U غلط واشتباه بخاطر اوردن فراموش کردن
not to lose sight of U ملاحظه کردن [به کسی یا چیزی] را فراموش نکردن
d. of a request U عدم قبول خواهش
d. wish U خواهش هنگام مردن
please take a seat U خواهش میکنم بفرمایید
appetence or tency U اشتیاق خواهش طبیعی
horny <adj.> U مطیع خواهش نفس
randy [British E] <adj.> U مطیع خواهش نفس
Have a seat, please! U خواهش میکنم بفرمایید !
what is your pleasure U خواهش شما چیست
Please be my guest. U خواهش می کنم مهمان من با شید
to make a r. for something U چیز یرا خواهش کردن
to lose track [of] U فراموش کنند [یا دیگر ندانند] که شخصی [چیزی] کجا است
self forgetful U نفس خود را فراموش کرده مستغرق در عالم خارج ازخود
His request was in the nature of a command. U خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
now nonsense now U خواهش میکنم چرند گفتن رابس کن
Have a seat, please! U خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
Please take that bag. خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید.
Please take my suitcase. خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید.
to a person for a thing U چیزی را ازکسی خواهش کردن یاخواستن
what is your will? U خواهش یا میل یا خواسته شما چیست
red letter U مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
egg (someone) on <idiom> U خواهش کردن ومجبورکردن کسی برای انجام کاری
would you mind ringing U اگر زحمت نیست خواهش میکنم زنگ را بزنید
Please send me information on ... U خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
Please take this luggage. خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
Never spend money before you have earned it. هرگز قبل از پول درآوردن، پول خرج نکنید.
neutralize track U هدف را تعقیب نکنید دررهگیری هوایی تعقیب موقوف
to lock somebody [yourself] out [of something] U در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
I have a carton of cigarettes U من یک ... دارم.
Would you let me know before we get to Durham? U ممکن است خواهش کنم قبل از رسیدن به شهر دورهام مرا خبر کنید؟
I have tobacco. من یک توتون دارم.
i maintain U عقیده دارم که ...
i intend to stay here U خیال دارم که ...
I'm in a hurry. من عجله دارم
I agree. U قبول دارم.
I am standing by you . I am right behind you . U هوایت را دارم
I'm in doubt about it. U من بهش شک دارم.
I have a headache. U من سر درد دارم.
i wish to stay here U میل دارم ...
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
own a house U خانهای دارم
my a is 0 years U من 04سال دارم
I have a question. U من یک سئوال دارم.
it is in my recollection U یاد دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم.
I need my e U من دوست دارم
treading on eggshells <idiom> U [اگر شما روی پوست تخم مرغ راه می روید به این معنیست که شما تمام تلاشتان را می کنید تا کسی را ناراحت نکنید.]
walking on eggshells <idiom> U [اگر شما روی پوست تخم مرغ راه می روید به این معنیست که شما تمام تلاشتان را می کنید تا کسی را ناراحت نکنید.]
i am purposed to go U قصد دارم بروم
I feel nauseated. U حالت تهوع دارم.
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
i am on the wrong side of 0 U من بیش از 05 سال دارم
I believe in God. U من به خدا ایمان دارم.
i am famishing U از گرسنگی دارم می میرم
i am busy at the moment U اکنون کار دارم
i am rials in pocket U سه ریال در جیب دارم
I feel like throwing up. <idiom> U دارم بالا میارم.
i am purposed to go U در نظر دارم بروم
I have a pain in my chest. U سینه درد دارم
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
I have cigar U من یک سیگار برگ دارم.
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
i stand to it that U جدا عقیده دارم که
i yearn for U ارزوی استراحت دارم
iam ill bested U موقعیت بدی دارم
I owe her a grudge U حق دارم که با اولج باشم
I am staying at the hotel. U در هتل منزل دارم.
I have an appointment with the dentist. U با دندانساز قرار دارم
I am beginning to realize ( understand ) . U کم کم دارم متوجه می شوم
I am deae beat . I am tired out . U از خستگی دارم غش می کنم
I am in a great hurry . I am pressed for time . U خیلی عجله دارم
i have a silk rug Štoo U یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a hunch that U بیم یافن ان دارم که ...
i have a hunch that U سخت گمان دارم که
i am reluctant to go U اکراه دارم از رفتن
I am positive that ... U من اطمینان کامل دارم که ...
i have a suit to the shah U به شاه عرض دارم
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
think nothing of something <idiom> U فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
I would like to know the truth. U من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I'm working on it. U دارم روش کار میکنم.
I like it. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
much as I'd like to <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
It pleases me. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
I have a steady monthly income. U درآمد ماهیانه ثابتی دارم
I have all kinds of problems. U هزار جور گرفتار ؟ دارم
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
I am thinding of going to Europe. U خیال دارم به اروپ؟ بروم
I am going on twenty. U دارم می روم توی 20سالگی ؟
I am very busy today . U امروز خیلی کار دارم
I have a date with my fiandee. U با نامزدم قرار ملاقات دارم
I have to study U من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
I'll need a plot of land . U یک قطعه زمین لازم دارم
i heed your help U به مساعدت شما احتیاج دارم
I live a very regular life . U زندگی خیلی منظمی دارم
i have come on business U کاری دارم اینجا امدم
i intend to stay here U قصد دارم اینجا بمانم
i have a suit to the shah U عریضه برای شاه دارم
i own to having done it U اقرار دارم که ان کار را کرده ام
I love her with my whole being . U با تمام وجود دوستش دارم
i am in a hurry for it U عجله دارم یا در شتاب هستم
i have worse to tell you U بدتر از این دارم که بشمابگویم
I intend to buy a car . U خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . U دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I would like to learn the truth. U من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com